
گزارشگر ارشد سیاست و روابط بین الملل
در تاریخ معاصر افغانستان، توافقنامه دوحه به عنوان یکی از بحثبرانگیزترین معاهدات، برجسته میشود. این توافق که در ۲۹ فبروری ۲۰۲۹ بین زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان، و عبدالغنی برادر، معاون سیاسی طالبان، به امضاء رسید، نقطه عطفی در تاریخ افغانستان به شمار میآید که متأسفانه فرجامی تلخ را برای کشور رقم زد.
امضای این توافقنامه زمینهساز بازگشت قدرتمند طالبان به عرصه سیاسی و نظامی افغانستان شد، بدون آنکه ضمانتهای کافی برای حفظ حقوق بشر و تأمین امنیت و ثبات پایدار در نظر گرفته شود. استفاده طالبان از فرصتهای ایجاد شده توسط این توافق برای قبضه قدرت به طور انحصاری، نشاندهنده عدم تعهد به اصول دموکراسی و حقوق بشر است. همچنین، شیوهای که طالبان در کمتر از دو هفته کنترل کشور را در دست گرفت، سوالات بسیاری را درباره آمادگی نیروهای مسلح افغانستان و نقش نیروهای بینالمللی مطرح کرده است.
توافقنامه دوحه که با وعدههای دروغین صلح امضا شد، در حقیقت مقدمهای برای فروپاشی نظام دموکراتیک افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت بود. عدم شفافیت ضمائم و بندهای پنهانی این توافقنامه، اکنون بیش از پیش نگرانیها را درباره عواقب آن برای مردم افغانستان و منطقه تشدید کرده است.
نارضایتی گسترده از این توافق، نه تنها در میان مردم افغانستان که در میان جامعه بینالمللی و حتی برخی از طراحان و حامیان اولیه آن در دولت ترامپ مشهود است. توافقنامه دوحه، از نگاه بسیاری از ناظران و مردم افغانستان، نمادی از خیانت و نقض آشکار حقوق بشر به شمار میآید. زیرا بازگشت طالبان به قدرت، محدودیت های گستردهای را بر زنان و دختران افغانستان تحمیل کرد، از جمله محرومیت از تحصیل و اشتغال که نقض آشکار حقوق بشر به شمار میرود. این توافقنامه که قرار بود مسیری به سوی صلح و ثبات را هموار سازد، به طور عملی، مقدمهای برای فروپاشی نظام دموکراتیک و بازگشت خشونتهای سیستماتیک علیه اقشار آسیبپذیر شد.
توافقنامه دوحه، به دلیل عدم شفافیت و نبود تضمینهای کافی برای حفظ حقوق و آزادیهای اساسی، تبدیل به یکی از معاهدات بدنام در تاریخ افغانستان شده است. این توافق نه تنها نتوانسته است آیندهای روشن برای افغانستان ترسیم کند، بلکه بحرانهای عمیقتری را به وجود آورده که پیامدهای آن برای سالها بر کشور و منطقه سایه خواهد انداخت. نارضایتی عمومی از این توافق و نگرانیهای جامعه بینالمللی نسبت به آن، نشان میدهد که زمان بازنگری در این توافق و تدوین راهکارهای جدید برای صلح و ثبات در افغانستان فرا رسیده است.