استراتیژی ترور؛ تحلیل پیامدهای سیاسی و امنیتی ترور هنیه در منطقه
در دنیای معاصر که ما زیست میکنیم، در بسیار از موارد زمانیکه تنشها میان طرفهای در گیر منازعه و جنگ به اوج خود میرسد، ترور شخصیت¬های کلیدی اغلب به عنوان استراتژی سیاسی و نظامی برای به دست¬آوردن مزیت در جنگ¬ها استفاده می¬شود. حکومتها برای اینکه بتواند رقیبهای خود را از صحنه سیاسی و نظامی حذف کنند دست به چنین اقدامات ناشایست میزنند. این مقاله به بررسی این موضوع می¬پردازد که آیا ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، یک مانور راهبردی بوده و پیامدهای آن بر تحولات سیاسی و امنیتی منطقه به¬ویژه در مورد تنش بین ایران و اسرائیل چیست؟ ترور به عنوان استراتژی ترور به¬طور فزاینده¬ای به عنوان یک استراتژی و ابزار سیاسی به¬ویژه در وضعیت جنگی برای تضعیف دشمنان و ایجاد ترس استفاده می¬شود. این اقدام میتواند به دو هدف اصلی منجر شود: اول، تضعیف دشمنان و دوم، ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفان. اسرائیل نیز همواره در جنگ با حماس و سایر رقبایش به این راهبرد متوسل شده است. از بمبهای نامهای گرفته تا انفجار تلفونهای همراه تا حملات هواپیماهای بدون¬سرنشین، هدف قرار دادن افراد برای ترور مدتهاست که بخشی از برنامه جنگی و امنیتی اسرائیل بوده که قدمت آن به جنبش زیرزمینی «صهیونیستی» قبل از تأسیس آن بازمیگردد. در نبرد جاری میان اسرائیل و حماس، دیده می¬شود که بازهم اسرائیل برای شکست دشمن خود به راهبرد ترور متوسل شده است. چنانکه در کمتر از ۱۴ – ۱۵ ساعت سه اقدام تروریستی در لبنان، عراق و ایران اتفاق افتاد. در جریان این حملات، نفر دوم حزبالله در لبنان (فواد شکر) و رهبر سیاسی گروه حماس در تهران و یکی از فرماندهان حشدالشعبی کشته شدند. این ترورها نشان میدهد که اسرائیل با به¬کارگیری راهبرد ترور می¬خواهد قوت و بالادستی خود را در مقابل رقبای خود نشان دهد. ترور «اسماعیل هنیه» در تهران، نیز در مسیر همین راهبرد است. اسرائیل با این ترور در قلب تهران، میی¬خواهد نشان دهد که این توانایی را دارد که به رقیب خود در هرجایی ضربه بزند و نشان بدهد که هیچکس در منطقه از امنیت برخوردار نیست. در عین حال، این اقدام صرفاً یک حادثه مجزا نیست، بلکه یک مانور حساب¬شده است که منعکس¬کننده نیت جنگ¬طلبانه اسرائیل است – کسانی¬¬که به دنبال تداوم چرخه¬های خشونت و بی¬ثباتی هستند. حال اما این ترورها و به¬ویژه ترور اسماعیل هنیه چه تأثیرات بر تحولات منطقه¬ای ایجاد خواهد کرد. پیامدهای ترور اسماعیل هنیه بر منطقه 1. تشدید تنش¬ها و وخامت ثبات منطقه¬ای ترور شخصیتهای کلیدی مانندی هنیه میتواند به واکنشهای تند از سوی گروههای مقاومت منجر شود و پیامدهای زیان-بار گسترده¬¬ای برای ثبات منطقه داشته باشد. این ترور احتمالاً پیامدهای عمیقی بر پویایی¬های منطقه¬ای، به¬ویژه در مورد ایران و سایر بازیگران دولتی و غیردولتی درگیر در مناقشه اسرائیل و فلسطین خواهد داشت. ایران در طول تاریخ از حماس به¬عنوان بخشی از استراتژی گسترده خود برای مقابله با نفوذ اسرائیل در منطقه حمایت کرده است. پس از مرگ هنیه، ایران ممکن است احساس کند که حمایت خود را از حماس یا سایر گروه¬های شبه¬نظامی به¬عنوان وسیله¬ای برای انتقام از اسرائیل افزایش دهد. این می¬تواند منجر به افزایش حملات فرامرزی و تشدید بالقوه به یک درگیری گسترده¬تر با دخالت چندین بازیگر شود. همین¬طور، کشورهایی مانند لبنان، سوریه و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است خود را درگیر رویارویی گستردهتری بیابند، به¬ویژه اگر احساس کنند مجبور به حمایت از جناحهای فلسطینی در انتقام از اقدامات اسرائیل هستند. علاوه بر این، کشورهایی مانند مصر و اردن، که توافقات صلح متزلزلی را با اسرائیل حفظ کردهاند، مجبور خواهند شد با احتیاط بیشتری از این واقعیت جدید عبور کنند. این ترور میتواند جناحهای افراطی را در این کشورها جسور کند و منجر به افزایش ناآرامیها و به چالش کشیدن ثبات دولتهایی شود که قبلاً از سوی شهروندان خود تحت فشار هستند. 2. شکست مذاکرات صلح و تشدید بی¬اعتمادی و جنگ این ترور منجر به شکست مذاکرات صلح میان حماس و اسرائیل شد و همیچنین در دو سطح منجر به افزایش بی¬اعتمادی می¬شود. در سطح اول، هرگونه روند صلح یا مذاکرات موجود با هدف حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین را تضعیف می¬کند. با متوسل¬شدن یک¬طرف به ترورهای غیرقانونی، اعتماد از بین می¬رود و گفت¬وگو را به طور فزاینده¬ای دشوار می¬کند. زیرا هنیه به¬عنوان رییس دفتر سیاسی حماس، مستقر در دوحه، پایتخت قطر، یک چهره کلیدی در مذاکرات با میانجی¬گری مصر، قطر و آمریکا با هدف آتش¬بس پایدار و توافق¬نامه آزادی گروگان¬ها و زندانیان بود. هنیه ماهها برای دستیابی به توافق آتشبس-که اغلب با یحیی سنوار، رییس شاخه نظامی حماس که مخالف توافق آتشبس است، مناقشه می¬کرد- و مقامات آمریکایی در روزهای اخیر اشاره کرده بودند که توافق نزدیک است. وقتی یکی از طرف¬های مذاکره¬کننده طرف دیگر را ترور می¬کند، چگونه میانجی¬گری می¬تواند موفق شود؟ بنابراین، ترور او می¬تواند به عنوان رد راه¬حل¬های دیپلماتیک تلقی شود و هر دو طرف را به اتخاذ مواضع تندروتر سوق دهد. در سطح دوم، چنین اقداماتی موجب افزایش بیاعتمادی میان کشورهای منطقه که به¬نحوی با این موضوع درگیر هستند میشود. در عدم اعتماد کشورها ممکن است به سمت تقویت نظامی و ایجاد ائتلافهای جدید حرکت کنند که این موضوع میتواند به افزایش تنشها و عدم ثبات منطقهی و جهانی منجر شود و ب¬ اعتمادی را در میان دولت ها بیشتر بسازد. 3. تشدید عطش انتقام و طولانی¬شدن چرخه¬ی جنگ یکی دیگر از پیامدهای شکننده این ترور برتحولات سیاسی و امنیتی منطقه تداوم چرخه¬ی خشونت و تقویت حس انتقام-جوییست. ترور هنیه باعث تداوم چرخه خشونت می¬شود که دههها منطقه با آن دست¬وپنجه نرم می¬کند. هر اقدام تجاوزکارانه منجر به تلافی می¬شود که منجر به مارپیچ عمیق¬تر درگیری می¬شود که هر گونه امید برای آشتی را تضعیف می-کند. جنگ طلبان در اسرائیل از این چرخه سود می¬برند. حال، ترور هنیه در درجه اول عطش انتقام در گروه حماس و مردم فلسطین را بیشتر تشدید می¬کند. همین¬طور این انتقام¬جویی فراتر از آن خواهد رفت و متحدان حماس بهویژه ایران و حزبالله را برای انتقامجویی نیز تحریک خواهد کرد. این تشنگی برای انتقام میتواند منجر به تشدید خشونت و در نتیجه حملات تلافی¬جویانه علیه اهداف اسرائیل شود. چرخه خشونت و جنگ عمیق¬تر می¬کند و آشتی را دشوارتر می¬سازد. تلفات عاطفی و روانی بر مردم فلسطین، احساسات ضد اسرائیلی را