در آستانه نشست دوحه، گفتگوها در کابل حکایت از آن دارند که طالبان با نگرانی عمیقی نسبت به محتوا و تصمیمهای احتمالی این نشست روبرو است. این نشست که قرار است به زودی برگزار شود، می تواند نقطه عطفی در روابط بینالمللی طالبان باشد، به شرطی که آن ها بتوانند به نحوی اثربخش به نگرانیهای جامعه بینالمللی پاسخ دهند.

طالبان چندی پیش، میزبان نشستی با عنوان “ابتکار همکاری منطقوی افغانستان “ در کابل بود. در این نشست نمایندگان ۱۱ سازمان و کشورهای عمدتاً منطقوی حضور یافتند. وزیر خارجه طالبان در افتتاحیه این نشست گفته بود: این نشست به دنبال بررسی راههای تعامل و همکاری منطقه محور بر اساس منافع مشترک منطقهای، ایجاد همصدایی در برچیدن تحریمهای یکجانبه علیه منطقه و بخصوص افغانستان و احترام گذاشتن به انتخاب مدل توسعه و شیوه حکومتداری بومی و سنتی در افغانستان است. اما جزئیات بیشتری از نتیجه رایزنیها و نتایج برآمده از محتوای این نشست یک روزه نشر نگردید.
تأکید طالبان بر مدیریت افغانستان به شیوه خود و درخواست برای لغو تحریمها نشان میدهد که آنها به دنبال کسب مشروعیت بینالمللی هستند. با این حال، عدم انعطاف و تاکید بر شیوه شان در مدیریت داخلی افغانستان به یک بنبست استراتژیک منجر شده است. سفر فرستاده ویژه دبیر کل و فرستاده ویژه اتحادیه اروپا در امور افغانستان به کابل نشان از این دارد که طالبان کماکان علاقه دارند تا هر دو کانال تماس با غرب و منطقه را حفظ نمایند.
به نظر میرسد تاکید طالبان بر اطلاع از محتوای نشست دوحه، ناشی از تجربه مذاکرات قبلی شان با ایالات متحده امریکا در این شهر است و آنها در مورد فیصلههای احتمالی این نشست نگرانیهایی دارند. طالبان به خوبی میدانند که حالا مکلف به تامین نیازهای مردمی هستند که بنا بر آخرین آمارها بالاتر از نود درصد آنها زیر خط فقر قرار گرفته اند. یک سوال عمده نزد سیاست مداران غربی این است که : چرا ما باید مسئولیت غذا دادن به مردم افغانستان را بر عهده داشته باشیم و طالبان مسئولیت حکومت کردن را؟!
دوحه که زمانی محلی برای نوید طالبان به قدرت بود، حالا صحنهای برای رویارویی با حقایق نظم بینالملل و درک واقعیتهای میدانی افغانستان شده است. با وجود این، به نظر نمیرسد انتخاب تحریم این نشست گزینهای آسان برای رهبری طالبان باشد، آنها میدانند عدم شرکت در این نشست میتواند به اجماع جهانی برای ایجاد فشار بیشتر بر آنها بینجامد. شاید اشتراک در سطح هیئتی پایین رتبه یکی از گزینهها باشد.
روزهای پیش رو نشان خواهد داد که آیا آنها با اتخاذ سیاست عقلانی به دنبال اجتناب از شکست و انزوای بیشتر هستند یا بر شعارهای غیر سازنده تاکید خواهند کرد؟ آیا طالبان در سطح رهبری خود قادر اند به یک موضع مشترک برسند؟ آیا میتوانند نیازهای مردم را در مقابل انتظارات جهانی متوجه شوند؟ آیا سیاست های طالبان موجب عمیق تر شدن شکاف میان غرب و منطقه در موضوع افغانستان خواهد شد یا برعکس موجب اجماع جامعه جهانی برای اعمال فشار بیشتر بر آنان خواهد گردید؟
باید برای یافتن پاسخ ابتدایی به این پرسشها تا ختم نشست آتی دوحه منتظر ماند.