عطا محمد نور، والی پیشین ولایت بلخ واز سران حزب جمعیت اسلامی افغانستان در واکنش به حملات اخیر هند به مناطقی در خاک پاکستان، این کشور را متهم کرد که «رویکرد رژیم اسرائیل» را در پیش گرفته است. این شخصیت سیاسی مخالف طالبان با هشدار به هند اظهار داشت که «پاکستان، غزهی بیدفاع نیست، بلکه یکی از قدرتهای نظامی و هستهای برجستهی منطقه به شمار میرود.»
با این حال، نور ابراز امیدواری کرد که تنشهای جاری میان هند و پاکستان با درایت و خویشتنداری دو طرف فروکش کرده و از طریق دیپلماسی حلوفصل شود. وی افزود که سران دو کشور سرانجام راهی برای مدیریت بحران خواهند یافت.
آقای نور که در حال حاضر در تبعید به سر میبرد، همچنین خواهان بازنگری اساسی در سیاستهای گذشتهی پاکستان در قبال افغانستان شد و تأکید کرد که اسلامآباد باید تغییراتی بنیادین در رویکردهای ناکام پیشین خود ایجاد کند.
اظهارات وی در حمایت از پاکستان در برابر هند در شرایطی مطرح میشود که روابط میان اسلامآباد و طالبان طی نزدیک به چهار سال گذشته به شدت تیره شده است. پاکستان که زمانی حامی اصلی طالبان به شمار میرفت، اکنون نسبت به عملکرد این گروه در زمینهی مهار طالبان پاکستانی و دیگر گروههای مسلح مخالف، ناامید شده است.
به نظر میرسد تمجید آقای نور از توان دفاعی پاکستان و قیاس سیاستهای هند با رفتارهای اسرائیل در حالی که دهلی پیشتر از حامیان جدی دولت پیشین افغانستان بود تلاشی باشد برای جلب حمایت مقامات پاکستانی از گروههای مخالف طالبان.
در حالیکه پاکستان تاکنون موضع روشنی در قبال نیروهای ضد طالبان اتخاذ نکرده است، با وجود حمایت دیرینهاش از این گروه، روابط خود را با مخالفان نیز حفظ کرده و با آنان در تماس است. برخی تحلیلگران بر این باورند که اسلامآباد ممکن است در آینده برای اعمال فشار بر طالبان افغان از گروههای مخالف بهعنوان ابزار فشار بهره گیرد.
از سوی دیگر، هند که پس از تسلط مجدد طالبان بر کابل تلاش کرده روابط خود را با این گروه بهبود بخشد، در گذشته به ویژه در دهه هفتاد خورشیدی از نیروهای مسلح ضد طالبان پشتیبانی میکرد. دهلی همواره کوشیده است با دولتهای حاکم بر افغانستان روابطی فعال و مؤثر برقرار کند.
رویکرد جدید عطا محمد نور نسبت به پاکستان را میتوان تلاشی راهبردی برای بازسازی پیوندهای منطقهای ارزیابی کرد؛ پیوندهایی که در سالهای اخیر با تحولات داخلی افغانستان و تغییر ساختار قدرت در کابل دچار گسست شدهاند. این چرخش سیاسی، اگرچه در ظاهر بهنفع تقویت موضع مخالفان طالبان تعبیر میشود، اما در باطن حامل پیامهایی به بازیگران منطقهای است؛ از جمله تأکیدی تلویحی بر نقش بالقوهی پاکستان در مهندسی آیندهی سیاسی افغانستان.
در عین حال، سکوت نسبی اسلامآباد در قبال گروههای مخالف طالبان را نباید تنها نشانهی بیطرفی دانست. برخی ناظران بر این باورند که پاکستان، با درک پیچیدگی تحولات افغانستان، در حال حاضر در پی حفظ توازن میان منافع بلندمدت خود و روابطش با طالبان است. از اینرو، هرگونه حمایت آشکار از مخالفان میتواند به ایجاد اصطکاک میان دو طرف بینجامد؛ هرچند این احتمال نیز وجود دارد که در آینده، در پاسخ به سرسختی طالبان یا برای مدیریت بحران طالبان پاکستانی، اسلامآباد دست به حمایت محدود و هدفمند از برخی گروههای اپوزیسیون بزند.
از سوی دیگر، تحرکات اخیر هند نیز نشان میدهد که دهلی همچنان بهدنبال ایفای نقش فعال در معادلات افغانستان است. هرچند حمایت سنتی این کشور از نیروهای ضدطالبان در گذشته برگرفته از رویکرد امنیتی و منافع منطقهایاش بود، اما در فضای جدید، هند تلاش دارد از طریق تعامل با طالبان، نفوذ خود را در کابل حفظ کرده و از قدرتگیری بیشازحد چین و پاکستان در افغانستان جلوگیری کند.
بهطور کلی، افغانستان امروز به میدان رقابت خاموش و پیچیدهای میان قدرتهای منطقهای تبدیل شده است؛ جایی که ائتلافهای سنتی بازتعریف میشوند و گروههای سیاسی در تبعید، مانند عطا محمد نور، در تلاشاند با بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک و رسانهای، جایگاه خود را در معادلات نوظهور تثبیت کنند.