Author name: Mukhtar Negah

Farsi, اخبار, تیتر چهارم

اسپیس‌ایکس با موفقیت یک راکت را همراه با خدمه جدید به ایستگاه فضایی بین‌المللی پرتاب کرد

اسپیس‌ایکس با موفقیت یک راکت را همراه با خدمه جدید به ایستگاه فضایی بین‌المللی (ISS) پرتاب کرد. همان فضاپیما، فضانوردان امریکایی را که به‌جای هشت روز، نه ماه را در فضا سپری کرده‌اند، به زمین بازخواهد گرداند. راکت فالکون ۹ به همراه فضاپیمای کرو دراگون روز جمعه، ۱۴ مارچ، از سکوی پرتاب مرکز فضایی کندی در فلوریدا به فضا پرتاب شد. این پرتاب در ابتدا برای روز چهارشنبه برنامه‌ریزی شده بود، اما به دلیل مشکلات هیدرولیکی به تعویق افتاد. اتصال این فضاپیما به ایستگاه فضایی بین‌المللی قرار است در شب شنبه تا یک‌شنبه انجام شود. چهار فضانورد به ایستگاه فضایی بین‌المللی اعزام شده‌اند: آن مک‌کلین و نیکول آیرز از ناسا، تاکویا اونیشی از جاپان، و کیریل پسکوف از روسیه. این فضانوردان جایگزین چهار عضو فعلی ایستگاه خواهند شد که شامل بوچ ویلمور و سونیتا ویلیامز از امریکا نیز می‌شود. این فضانوردان در جون ۲۰۲۴ با فضاپیمای بوئینگ استارلاینر به ایستگاه فضایی بین‌المللی رسیدند. قرار بود فضاپیما و خدمه آن در مدت هشت روز به زمین بازگردند، اما به دلیل نگرانی‌ها درباره مشکلات انجن استارلاینر، بازگشت آن‌ها به تعویق افتاد. .ناسا انتظار دارد که ویلمور و ویلیامز روز چهارشنبه، ۱۹ مارچ، به زمین بازگردند عبدالحق حمیدی

Farsi, اول, تیتر پنجم

  زنان افغانستان و ناامیدی بی‌پایان پس از تسلط طالبان

پس از بازگشت طالبان به قدرت در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، وضعیت زنان در افغانستان به شکل بی‌سابقه‌ای وخیم شده است. در دو دهه گذشته، زنان افغان با حمایت‌های بین‌المللی توانسته بودند به حقوق اولیه خود در زمینه‌های آموزش، اشتغال و مشارکت اجتماعی دست یابند. اما با تسلط طالبان، این دستاوردها از میان رفت و زنان بار دیگر با محدودیت‌های گسترده و سرکوب سیستماتیک مواجه شدند.  با این حال طالبان از نخستین روزهای حکومت خود، زنان را از مشارکت در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محروم کردند. این محدودیت‌ها در قالب فرمان‌های سخت‌گیرانه‌ای اعمال شد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: محرومیت از تحصیل: طالبان مکاتب دخترانه بالاتر از مقطع ششم را تعطیل کردند و دانشگاه‌ها را نیز به روی زنان بستند. این اقدام میلیون‌ها دختر را از حق اولیه آموزش محروم کرد. محدودیت‌های رفت‌وآمد: زنان از سفر بدون همراهی یک مرد محرم منع شدند که این امر توانایی آن‌ها را برای اشتغال، تحصیل و انجام امور روزمره به‌شدت کاهش داد. اخراج از مشاغل: زنان از اکثر مشاغل دولتی کنار گذاشته شدند و فرصت‌های شغلی در بخش خصوصی نیز به‌شدت محدود شد. ممنوعیت ورود به فضاهای عمومی: طالبان ورود زنان به پارک‌ها، باشگاه‌های ورزشی، حمام‌های عمومی و حتی برخی مراکز درمانی را نیز ممنوع کردند. نابودی امید و سرکوب اعتراضات مدنی با وجود این محدودیت‌ها، زنان افغانستان سکوت نکردند و بارها برای اعتراض به خیابان‌ها آمدند. اما طالبان با سرکوب شدید، بازداشت‌های گسترده و تهدید خانواده‌های معترضان، تلاش کردند هرگونه صدای مخالف را خاموش کنند. گزارش‌های سازمان ملل نشان می‌دهد که طالبان از شکنجه، بازداشت خودسرانه و تهدید برای خاموش کردن صدای زنان معترض استفاده کرده‌اند. بسیاری از فعالان حقوق زن ناپدید یا مجبور به ترک کشور شده‌اد..  افغانستان اکنون تنها کشوری در جهان است که در آن دختران به‌طور رسمی از تحصیلات متوسطه و عالی محروم شده‌اند. این اقدام آینده میلیون‌ها دختر را در تاریکی فرو برده و تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترده‌ای به همراه خواهد داشت. ناظران ویژه سازمان ملل اعلام کرده‌اند که در هیچ کشور دیگری، سرکوب زنان به این گستردگی و سازمان‌یافته صورت نگرف است. بسیاری از زنان افغان وضعیت خود را “زندگی در یک زندان بی‌پایان” توصیف می‌کنند.  با این حال ،طالبان، به‌عنوان حکومت دفاکتو افغانستان، معاهدات بین‌المللی حقوق بشری از جمله کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان را نقض می‌کنند. با این حال، جامعه جهانی تاکنون نتوانسته است اقدام عملی مؤثری برای بازگرداندن حقوق زنان افغانستان انجام دهد. تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک علیه طالبان اعمال شده است، اما این تحریم‌ها بیش از آنکه طالبان را تحت تأثیر قرار دهد، مردم عادی، به‌ویژه زنان، را با مشکلات بیشتری مواجه کرده است. سازمان‌های حقوق بشری بارها خواستار فشار بیشتر بر طالبان شده‌اند، اما تاکنون هیچ اقدام مؤثر بین‌المللی برای توقف نقض گسترده حقوق زنان صورت نگرفته است. آینده زنان افغانستان در سایه بی‌توجهی جهانی پس از گذشت بیش از سه سال از بازگشت طالبان، زنان افغانستان همچنان در وضعیت اسفناکی به سر می‌برند. حذف آن‌ها از جامعه نه‌تنها آینده خودشان بلکه آینده کل کشور را با بحران مواجه کرده است. اگرچه زنان افغان همچنان به مبارزه برای حقوق خود ادامه می‌دهند، اما بدون حمایت قاطع و اقدامات عملی جامعه جهانی، امید به تغییر در کوتاه‌مدت بسیار کم‌رنگ خواهد بود. استفاده از سازوکارهای حقوقی بین‌المللی، به‌ویژه دادگاه کیفری بین‌المللی، می‌تواند گامی مهم در جهت تحقق عدالت و جلوگیری از ادامه این سرکوب بی‌رحمانه باشد. سارا رحمانی

Farsi, تیتر پنجم

مهاجرت به اروپا؛ رؤیا یا کابوس؟

مهاجرت یکی از پیچیده‌ترین تصمیماتی است که فرد می‌تواند در زندگی‌اش بگیرد. بسیاری از افغان‌ها و دیگر مهاجران، با امید دستیابی به آینده‌ای بهتر، راهی کشورهای اروپایی می‌شوند. اما آیا این سفر، همان‌طور که در ذهن بسیاری نقش بسته است، مسیری هموار و بی‌دردسر است؟ چالش‌های مهاجران در اروپا ۱. موانع قانونی و روند پناهندگی بسیاری از مهاجران پس از ورود به اروپا متوجه می‌شوند که دریافت اقامت چندان ساده نیست. فرآیندهای اداری طولانی، مصاحبه‌های دشوار و قوانین پیچیده باعث می‌شود که برخی از پناهجویان ماه‌ها یا حتی سال‌ها در انتظار تعیین وضعیت خود بمانند. ۲. مشکلات اقتصادی و یافتن کار برخلاف تصورات رایج، ورود به اروپا به معنای آغاز یک زندگی آسان و بی‌دغدغه نیست. یافتن کار بدون آشنایی با زبان کشور مقصد و مدارک معتبر، امری دشوار است. بسیاری از مهاجران ناچارند به مشاغل سخت و کم‌درآمد روی بیاورند. ۳. چالش‌های فرهنگی و اجتماعی یکی دیگر از موانع مهاجران، تفاوت‌های فرهنگی و گاهی نژادپرستی در کشورهای میزبان است. برخی جوامع به راحتی مهاجران را نمی‌پذیرند و این امر می‌تواند منجر به انزوا، افسردگی و مشکلات روحی برای مهاجران شود. ۴. دوری از خانواده و احساس غربت یکی از سخت‌ترین جنبه‌های مهاجرت، جدایی از خانواده و عزیزان است. بسیاری از مهاجران برای سال‌ها امکان دیدار با خانواده خود را ندارند که این مسئله تأثیرات روحی عمیقی بر آن‌ها می‌گذارد. آیا مهاجرت هنوز هم ارزش دارد؟ مهاجرت می‌تواند فرصتی برای پیشرفت و ساختن آینده‌ای بهتر باشد، اما تنها برای کسانی که آمادگی لازم را دارند. یادگیری زبان، کسب مهارت‌های شغلی و داشتن انتظارات واقع‌بینانه می‌تواند مسیر مهاجرت را آسان‌تر کند. نظر شما چیست؟ آیا مهاجرت تنها راه پیشرفت است، یا می‌توان در وطن نیز آینده‌ای ساخت؟  علیرضا کریمی

Farsi, تیتر پنجم, سوم

وضعیت بی‌سرنوشتی خبرنگاران در پاکستان

پس از تسلط طالبان بر افغانستان در آگوست ۲۰۲۱، بسیاری از خبرنگاران افغان به دلیل تهدیدات جانی و محدودیت‌های شدید، به کشورهای همسایه، به‌ویژه پاکستان، پناه بردند. اما در پاکستان نیز با چالش‌های متعددی مواجه شده‌اند که وضعیت آن‌ها را به‌شدت بحرانی کرده است. سازمان گزارشگران بدون مرز در ژانویه ۲۰۲۴ اعلام کرد که بیش از ۱۰۰ خبرنگار افغان در پاکستان با خطر بازداشت و اخراج اجباری مواجه‌اند. این خبرنگاران که به دلیل ترس از انتقام‌جویی طالبان به پاکستان فرار کرده‌اند، اکنون در معرض تهدیدات جدیدی قرار دارند. بازگرداندن اجباری آن‌ها به افغانستان می‌تواند جانشان را به خطر بیندازد. بر اساس آمار فدراسیون بین‌المللی خبرنگاران، حدود ۲۰۰ خبرنگار افغان در پاکستان در بلاتکلیفی به سر می‌برند و در انتظار اسکان مجدد هستند. بسیاری از این روزنامه‌نگاران با چالش‌های متعددی چون تمدید ویزا، بیکاری و تهدید به اخراج دست‌وپنجه نرم می‌کنند. با توجه به شرایط بحرانی خبرنگاران افغان در پاکستان، سازمان‌های حامی خبرنگاران از جامعه بین‌المللی خواسته‌اند تا به وضعیت این افراد رسیدگی کرده و از بازداشت‌ها و اخراج‌های غیرموجه جلوگیری کنند. در مجموع، خبرنگاران افغان در پاکستان، با محدودیت‌ها و تهدیدات جدی مواجه‌اند که نیازمند توجه و اقدام فوری جامعه بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری است. سارا رحمانی

Farsi, تحلیل و گزارش, تیتر اول, تیتر دوم

ترامپ: خروج تحقیرآمیز از افغانستان، بگرام را به چین سپرد

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، بار دیگر خروج این کشور از افغانستان را “شرم‌آور” خوانده و تأکید کرده که اگر او رئیس‌جمهور بود، زودتر از جو بایدن نیروهای آمریکایی را از آنجا خارج می‌کرد، اما پایگاه هوایی بگرام را حفظ می‌نمود. ترامپ در بخش دیگری از سخنان خود مدعی شد که پایگاه بگرام اکنون تحت کنترل چین است. او افزود که این پایگاه تنها یک ساعت با مرکزی که چین در آن سلاح‌های هسته‌ای خود را نگهداری و تولید می‌کند، فاصله دارد. وی بار دیگر تأکید کرد: «اگر من جای بایدن بودم، زودتر از او از افغانستان خارج می‌شدم، اما هرگز پایگاه هوایی بگرام را رها نمی‌کردم.» ترامپ همچنین گفت: «چین در حال حاضر کنترل میدان هوایی بگرام را در دست دارد و دلیل اهمیت این پایگاه برای آمریکا این بود که تنها یک ساعت با تأسیسات هسته‌ای چین فاصله داشت.» او ادامه داد: «دولت بایدن این پایگاه را رها کرد. آنها در تاریکی شب، چراغ‌ها را روشن گذاشتند و حتی سگ‌ها را جا گذاشتند. بسیاری می‌گویند که همه آن سگ‌ها را پشت سر گذاشتند. چه شرم‌آور، چه شرم‌آور!» رئیس‌جمهورآمریکا در این سخنرانی خود خروج از افغانستان را دلیلی برای حمله ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به اوکراین دانست و گفت: «اگر به افغانستان نگاه کنید، این احتمالاً همان چیزی بود که پوتین را به آغاز جنگ اوکراین ترغیب کرد، زیرا وقتی او دید که ما چقدر ناتوان و ضعیف به نظر می‌رسیم، تصمیم به حمله گرفت. به نظر من این، شرم‌آورترین روز در تاریخ آمریکا بود.» ترامپ خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را “تحقیرآمیزترین لحظه در تاریخ آمریکا” خواند و تأکید کرد: «مسئله این نیست که خارج شدیم، بلکه نحوه خروج ماست. ما می‌خواستیم از افغانستان خارج شویم، اما با عزت و قدرت. این‌که چگونه یک انتخابات متقلبانه و نادرست کشور ما را تغییر داد، باورکردنی نیست. وقتی به آن فکر می‌کنید، افرادی که این کار را با ما کردند، باید به زندان بروند.» ترامپ از زمان شروع کارزار های انتخاباتی تا اکنون که به مقام ریاست جمهوری امریکا رسیده است ، خروج نیرو های ایالات متحده امریکا به رهبری اداره بایدن از افغانستان  را شرم آور ترین لحظه در تاریخ  امریکا عنوان میکند با این حال دیده شود که سیاست خارجی آقای ترامپ در قبال افغانستان چگونه ترسیم میشود، آیا ترامپ برخلاف بایدن سیاست .سختگیرانه تر نسبت به طالبان اتخاذ خواهد کرد و یا هم مانند اقای بایدن سیاست مدارا در پیش خواهد کرد جواد رسولی

Farsi, پنجم, تیتر دوم

کودک‌همسری در افغانستان؛ سنت یا فاجعه؟

کودک‌همسری یکی از تلخ‌ترین واقعیت‌های اجتماعی در افغانستان است که متأسفانه همچنان به‌عنوان یک امر “عادی” پذیرفته شده است. اما چرا این پدیده همچنان ادامه دارد؟ آیا کودک‌همسری یک سنت است که باید حفظ شود، یا فاجعه‌ای انسانی که باید متوقف گردد؟ ریشه‌های کودک‌همسری در افغانستان این معضل ریشه در عوامل مختلفی دارد، از مشکلات اقتصادی گرفته تا باورهای فرهنگی و مذهبی: ۱. فقر و مشکلات اقتصادی بسیاری از خانواده‌های فقیر برای کاهش هزینه‌های زندگی، دختران خود را در سنین پایین به ازدواج مجبور می‌کنند. در برخی موارد، مبلغی که در قبال ازدواج دختر دریافت می‌شود، به‌عنوان راهی برای فرار از مشکلات مالی در نظر گرفته می‌شود. ۲. سنت‌های اجتماعی و فرهنگی در بسیاری از مناطق افغانستان، ازدواج دختران در سنین پایین یک امر “طبیعی” تلقی می‌شود. این سنت‌ها نسل‌به‌نسل منتقل شده‌اند و جامعه کمتر به پیامدهای فاجعه‌بار آن توجه کرده است. ۳. نبود آگاهی و آموزش بسیاری از خانواده‌ها از حقوق کودکان و آسیب‌های جسمی و روانی ازدواج زودهنگام بی‌اطلاع‌اند. در نتیجه، تصمیمات آن‌ها نه بر اساس منطق و آگاهی، بلکه بر پایه سنت‌ها و هنجارهای اجتماعی اتخاذ می‌شود. ۴. تفسیرهای نادرست دینی برخی از افراد، کودک‌همسری را به‌عنوان یک امر دینی توجیه می‌کنند، درحالی‌که بسیاری از علمای دین این برداشت را رد کرده‌اند. آن‌ها تأکید دارند که ازدواج باید با رضایت، بلوغ عقلی و جسمی صورت گیرد. پیامدهای فاجعه‌بار کودک‌همسری مرگ و مشکلات جسمی: دختران خردسالی که باردار می‌شوند، با خطرات جدی زایمان مواجه‌اند که حتی می‌تواند به مرگ آن‌ها منجر شود. خشونت خانگی و افسردگی: بسیاری از این دختران در ازدواج‌هایشان قربانی خشونت خانگی، افسردگی و از دست دادن هویت فردی می‌شوند. محرومیت از تحصیل و پیشرفت: کودک‌همسری معمولاً به معنای پایان تحصیل دختران و نابودی آینده آن‌هاست. چگونه می‌توان این فاجعه را متوقف کرد؟ ۱. آگاهی‌بخشی و آموزش عمومی: رسانه‌ها، فعالان اجتماعی و نهادهای آموزشی باید درباره خطرات کودک‌همسری اطلاع‌رسانی کنند. ۲. تقویت قوانین حمایتی: قوانین منع ازدواج کودکان باید به‌طور جدی اجرا شوند. ۳. حمایت اقتصادی از خانواده‌ها: اگر فقر عامل اصلی کودک‌همسری است، باید برنامه‌هایی برای حمایت از خانواده‌های آسیب‌پذیر اجرا شود. ۴. نقش علما و رهبران مذهبی: آن‌ها باید در برابر تفسیرهای غلط ایستادگی کرده و دیدگاه صحیح دینی را ترویج دهند.  بنابرااین، کودک‌همسری یک “نورم اجتماعی” نیست، بلکه یک فاجعه انسانی است که باید متوقف شود. برای شکستن این چرخه‌ی مخرب، جامعه افغانستان باید آگاه شود، قوانین اجرا شوند و سنت‌های غلط جای خود را به حقوق انسانی بدهند. شما چه فکر می‌کنید؟ آیا زمان آن نرسیده که برای نجات دختران این سرزمین، این سنت ویرانگر را کنار بگذاریم؟ علیرضا کریمی

Farsi, انتخاب سردبیر, اول, تیتر اول, تیتر چهارم

تأثیرات احتمالی محدودیت‌های جدید سفر دولت ترامپ بر مهاجران افغان

دولت ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ در حال بررسی اعمال محدودیت‌های گسترده سفر برای شهروندان ۴۳ کشور، از جمله افغانستان، است. این طرح که هنو به تأیید نهایی نرسیده، می‌تواند پیامدهای عمیقی بر مهاجران افغان، خصوصاً آن‌هایی که در کشورهای سوم به سر می‌برند، داشته باشد. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، افغانستان در فهرست «ممنوعیت حتمی» قرار گرفته و شهروندان این کشور به‌طور کامل از ورود به ایالات متحده منع خواهند شد. این در حالی است که در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، افغانستان در فهرست محدودیت‌های سفر نبود. این تغییر سیاستی می‌تواند مهاجران افغان را که امیدوار به دریافت ویزای مهاجرتی، تحصیلی یا بشردوستانه بودند، با چالش‌های جدیدی روبه‌رو کند. هزاران پناهجوی افغان در کشورهای سوم مانند پاکستان، و برخی کشورهای دیگر در انتظار پذیرش درخواست‌های مهاجرتی خود به آمریکا  تحت برنامه‌های بشردوستانه ،ویزای خاص مهاجرتی هستند ،ممنوعیت احتمالی ورود شهروندان افغانستان ، می‌تواند این گروه را در بلاتکلیفی قرار دهد و حتی برخی از آن‌ها را مجبور به بازگشت به افغانستان کند ، جایی که ممکن است با تهدیدات امنیتی مواجه شوند. گزارش‌های منتشرشده نشان می‌دهد که هنوز مشخص نیست آیا افرادی که قبلاً ویزا دریافت کرده‌اند، از این ممنوعیت مستثنی خواهند شد یا خیر. همچنین، وضعیت دارندگان کارت سبز که قبلاً اقامت دائم آمریکا را دریافت کرده‌اند، همچنان نامعلوم است. اگر دولت ترامپ تصمیم به لغو ویزاهای معتبر یا محدودیت برای دارندگان کارت سبز بگیرد، هزاران مهاجر افغان که در مراحل مختلف روند مهاجرتی خود قرار دارند، با بحران جدی مواجه خواهند شد. این تصمیم با واکنش‌های گسترده‌ای روبه‌رو شده است  ، نهادهای حقوق بشری، گروه‌های حامی مهاجران و سازمان‌های بین‌المللی ممکن است از دولت آمریکا بخواهند که در تصمیم خود تجدیدنظر کند، خصوصاً در مورد افرادی که تحت خطر قرار دارند. علاوه بر این، کشورهای میزبان مهاجران افغان نیز ممکن است از این تصمیم متأثر شوند، زیرا محدود شدن گزینه‌های مهاجرتی می‌تواند فشار بیشتری بر آن‌ها وارد کند. اگر این طرح نهایی شود، هزاران مهاجر و پناهجوی افغان که به دنبال امنیت و آینده‌ای بهتر در ایالات متحده هستند، با موانع جدی روبه‌رو خواهند شد. بلاتکلیفی در روند مهاجرت، افزایش فشار بر کشورهای میزبان و ناامیدی متقاضیان ویزا از جمله پیامدهای احتمالی این سیاست جدید خواهد بود. در این میان، نهادهای مدافع حقوق بشر و جوامع مهاجر امیدوارند که دولت آمریکا راهکارهایی برای حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر ارائه دهد و محدودیت‌های خود را تعدیل کند. این فرمان ترامپ با عث میشود که ده ها هزار افغانی که در جریان حضور امریکاه در افغانستان در کنار نیرو های امریکایی کار کردند را از رفتن به امریکا منع کند  ،این افغان ها با بیم  از آینده نامعلوم  خویش در کشور های سوم وهمچنین از  ترس انتقام  طالبان نگران آینده خویش استند و از ایالات متحده میخواهند که به وعده های خود  با افغان ها عمل کند ،در غیراین ،پیامد های جدی  در انتظار متحدین افغان که در بیست سال حضور این کشور درافغانستان در کنار نیرو های امریکایی حضور داشتند خواهد بود. جود رسولی

Farsi, اول, تیتر پنجم

سیاره دشتی، برنده مدال تاج‌گذاری شاه چارلز سوم از سوی دولت کانادا

سیاره دشتی، رئیس بنیاد فهیم دشتی، به دلیل تلاش‌هایش در حمایت از آزادی مطبوعات، خبرنگاران و حقوق زنان افغانستان، موفق به دریافت «مدال تاج‌گذاری شاه چارلز سوم» از سوی دولت کانادا شد. این مدال به افراد برجسته‌ای که تأثیر ماندگاری بر جامعه داشته‌اند، اهدا می‌شود. بنیاد دشتی اعلام کرد که مراسم اهدای این مدال با حضور علی احساسی، نماینده پارلمان کانادا، برگزار شد و از چهره‌های تأثیرگذار در حوزه‌های رسانه، فرهنگ، حقوق، آموزش و خدمات اجتماعی تقدیر به عمل آمد. آقای احساسی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «افتخار داشتم که این مدال را به افرادی که بر جامعه، کشور و فراتر از آن تأثیر گذاشته‌اند، اهدا کنم.» مدال تاج‌گذاری شاه چارلز سوم، که توسط دولت کانادا طراحی شده است، به مناسبت مراسم تاج‌گذاری پادشاه بریتانیا به ۳۰ هزار فرد شایسته در سراسر جهان اهدا می‌شود. این مدال به افرادی تعلق می‌گیرد که دستاوردهای برجسته آن‌ها باعث افتخار و اعتبار کانادا در سطح ملی و بین‌المللی شده است. سیاره دشتی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر، پس از کشته شدن همسرش فهیم دشتی در جریان حمله طالبان به پنجشیر، بنیاد دشتی را تأسیس کرد. این بنیاد در زمینه حمایت از رسانه‌های مستقل، مستندسازی نقض آزادی بیان و پشتیبانی از خبرنگاران افغانستانی در تبعید فعالیت می‌کند. بنیاد دشتی در بیانیه‌ای اعلام کرد که سیاره دشتی این مدال را به پاس تلاش‌هایش در دفاع از آزادی بیان و مبارزه خستگی‌ناپذیر برای حقوق زنان افغانستان دریافت کرده است. در بیش از سه سال گذشته، طالبان زنان را از حقوق اساسی‌شان، از جمله تحصیل، کار و آزادی‌های اجتماعی، محروم کرده‌اند و این تلاش‌ها نقش مهمی در دادخواهی برای آن‌ها دارد. جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر چهارم, تیتر دوم

فراز و فرود جمهوری افغانستان؛ از امیدهای بیست‌ساله تا سقوط ناگهانی

در آگوست ۲۰۲۱، طالبان قدرت را در افغانستان به¬دست گرفتند. این تغییر ناگهانی، فروپاشی سریع نظام جمهوری و از میان رفتن پایه‌های آن، که با خون هزاران جوان افغان بنا شده بود، یک سقوط تراژیک به شمار می‌رفت. نظام جمهوری، علی‌رغم نواقص و مشکلات، دست آورد های ارزشمندی داشت. آزادی بیان، آزادی‌های مذهبی، به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌ها، نهادهای دموکراتیک، رسانه‌های آزاد، حاکمیت قانون، ادغام افغانستان در جامعه جهانی و دیگر مظاهر دموکراسی از جمله این دست آوردها بودند. در طول بیست سال، افغانستان ارتشی نیرومند ایجاد کرد که در سطح منطقه کم‌نظیر بود. آمریکا بیش از هفت میلیارد دالر تجهیزات نظامی به این ارتش اختصاص داده بود که از دارایی‌های مهم کشور محسوب می‌شد. یکی دیگر از افتخارات این دوران، برگزاری انتخابات و تمثیل دموکراسی بود. هرچند این روند به‌دلیل تقلب و مهندسی انتخابات آسیب دید، اما مردم همچنان امید داشتند که ممکن است در آینده، سرنوشت کشور با رأی واقعی شهروندان تعیین شود. با وجود تهدیدها، انگشتان خود را برای رأی دادن از دست دادند، اما از حق خود نگذشتند. یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های این دو دهه، حضور فعال زنان در عرصه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و جامعه ی مدنی بود. زنان و دختران افغان دوشادوش مردان برای آبادانی و آزادی کشور تلاش می‌کردند. رشد سریع ورزش و درخشش ورزش کاران افغان در رقابت‌های جهانی نیز یکی از افتخارات این دوران بود. قهرمانان ملی، با تلاش و پشت کار، مدال‌های ارزش مندی برای افغانستان کسب کردند و لحظات غرورآفرینی را برای مردم رقم زدند. اما همه این دستاوردها با یک چشم بر هم زدن بر باد رفت. رئیس‌جمهور وقت، در یک فرار تاریخی، همه آنچه را که طی بیست سال ساخته شده بود، نابود کرد و کشور را در بحرانی عمیق رها کرد. در کنار این، ضعف‌های ساختاری نظام جمهوری نیز در فروپاشی آن بی‌تأثیر نبود. یکی از مشکلات اساسی، نبود انسجام ملی در حمایت از دولت بود که به‌دلیل گسترش تقلب در انتخابات، مشروعیت نظام را تضعیف کرده بود. زمامداران، برخلاف خواست مردم، با رأی‌های دست کاری‌شده به قدرت می‌رسیدند و همین امر فاصله میان ملت و حکومت را بیشتر می‌کرد. گماشتن افراد کم‌تجربه در سمت‌های کلیدی نیز یکی دیگر از عوامل سقوط بود. به‌عنوان مثال، در شورای امنیت ملی که عالی‌ترین مرجع سیاست‌گذاری کشور است ،فردی که هیچ دانش سیاسی نداشت بلکه یک کمپیوتر کار غرب نشین بود ،منصوب شد ،که به‌جای تأمین منافع ملی، به زراندوزی و دامن زدن به اختلافات قومی مشغول بود. حس برتری‌طلبی برخی گروه‌ها نیز به تضعیف نظام انجامید. افرادی که خود را صاحبان بلامنازعه ی قدرت می‌دانستند، دیگران را از مشارکت در اداره کشور محروم کرده و به‌جای افراد شایسته، بر اساس روابط شخصی و قومی، افراد نالایق را در پست‌های مهم منصوب کردند. نمونه‌ای از این رویکرد، انتصاب افراد غیرمتخصص در وزارتهای کلیدی امنیتی بود که عملکرد آنها ضربه‌های جبران‌ناپذیری به امنیت کشور وارد کرد. یکی دیگر از معضلات جدی حکومت، انحصار قدرت توسط گروهی کوچک از افراد برگشته از غرب بود که در تصمیم‌گیری‌های کلان دولت نقش داشتند. برخی از این مقامات، نه‌تنها در مدیریت ناکام بودند، بلکه از موقعیت خود برای فساد و سوءاستفاده بهره می‌بردند. به‌عنوان مثال، در اداره امور ریاست‌جمهوری، گزارش‌هایی از بهره‌کشی از زنان منتشر شد که نشان‌دهنده سقوط اخلاقی در بدنه حکومت بود.با توجه به این موارد و موارد مهم دیگر باعث شده بود ت مردم از حکومت فاصله بگیرد . با این حال ،زمانی که فساد و ناکارآمدی در رأس حکومت گسترش یافت، مسئولان رده‌های پایین نیز مشغول چپاول و سوءاستفاده شدند. در نتیجه، نظام جمهوری، که با حمایت بیش از چهل کشور جهان شکل گرفته بود، به‌سرعت فروپاشید. رهبران سابق اکنون در کشورهای مختلف سرگردان‌اند و این سقوط، لکه ی ننگی بر کارنامه آنان باقی گذاشته است. بنا براین در کنار تمام دستاوردها و چالش‌های دوران جمهوری، نقش سربازان گمنام و نام¬داری که با جان و دل از وطن دفاع کردند، نباید نادیده گرفت. این نیروهای شجاع، چه در ارتش، چه در پولیس و چه در نیروهای امنیت ملی، با نهایت فداکاری برای حفظ کشور جنگیدند و در این راه جان خود را فدا کردند. بسیاری از آنان، بدون هیچ چشم داشتی، از وطن دفاع  کردند و تنها هدف‌شان حفظ استقلال، امنیت و آرامش مردم افغانستان بود. همچنین، در میان ساختارهای حکومتی، (سایرسکتور ها ) افراد پاک‌نفسی نیز حضور داشتند که با وجود فساد گسترده، تلاش کردند تا به مردم خدمت کنند. این شخصیت‌های شایسته، در سطوح مختلف دولتی، بی‌وقفه برای آبادانی کشور تلاش می‌کردند، اما متأسفانه در میان چرخ‌های فساد و بی‌عدالتی، صدای‌شان کمتر شنیده شد. این افراد، چه در حکومت و چه در میدان‌های جنگ، نماد تعهد و عشق به افغانستان بودند و یاد و نام‌شان همواره در دل مردم باقی خواهد ماند. جواد رسولی

Farsi, انتخاب سردبیر, تیتر اول

جمعیت اسلامی افغانستان؛ از ستون قدرت تا بحران بقا

جمعیت اسلامی افغانستان یکی از احزاب مهم و تأثیرگذار این کشور بود که در سال ۱۳۵۲ خورشیدی توسط گروهی از استادان و دانشجویان دانشگاه‌های کابل بنیان گذاشته شد و در سال ۱۳۵۵، برهان‌الدین ربانی آن را در تبعید تأسیس کرد. ربانی، دانش‌آموخته‌ی الازهر مصر و از متمایلان به جریان فکری اخوان‌المسلمین، تا پایان عمرش رهبری این حزب را بر عهده داشت و به‌عنوان پیشوای “اسلام میانه‌رو و معتدل” در افغانستان شناخته می‌شد. جمعیت اسلامی افغانستان، حزبی فراگیر با نفوذ گسترده در میان اقوام مختلف، از جمله تاجیک‌ها، پشتون‌ها و اوزبیک‌ها بود. در دوران جهاد علیه شوروی، این حزب توانست فرماندهان برجسته‌ای را در سراسر کشور تحت پرچم خود گرد آورد. فرماندهان پشتون در مناطقی مانند قندهار، لغمان، لوگرو سایر مناطق جنوبی ،غربی  و نقاط دیگر نقش اساسی در مبارزات ایفا کردند. از سوی دیگر، فرماندهان اوزبیک در جوزجان و تخار به‌عنوان چهره‌های تأثیرگذار، در ساختار نظامی و سیاسی حزب جایگاه ویژه‌ای داشتند. این ترکیب گسترده قومی، به جمعیت اسلامی جایگاه مهمی در تحولات افغانستان بخشید. احمدشاه مسعود، قهرمان ملی و از فرماندهان مشهور جهادی، یکی از مهم‌ترین چهره‌های نظامی این حزب بود که در برابر اشغال شوروی و بعداً در مقاومت علیه طالبان نقش کلیدی داشت. در ۸ ثور ۱۳۷۲، زمانی‌که مجاهدین کابل را تصرف کردند، جمعیت اسلامی با تشکیل “دولت اسلامی افغانستان” به قدرت رسید. اما به‌دلیل رقابت با احزاب دیگر، از جمله حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و حزب وحدت اسلامی عبدالعلی مزاری، جنگ‌های داخلی آغاز شد که کابل را ویران کرد و هزاران کشته برجای گذاشت. پس از سقوط حکومت داکتر نجیب‌الله در ۱۹۹۲، برهان‌الدین ربانی رئیس‌جمهور شد، اما جنگ داخلی میان گروه‌های مجاهدین شدت گرفت. جمعیت اسلامی با گروه‌های دیگر از جمله حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و طالبان درگیر شد. به دنبال تسلط طالبان بر کابل در سال ۱۹۹۶، جمعیت اسلامی به مقاومت علیه طالبان پرداخت، احمدشاه مسعود فرمانده عمومی جبهه مقاومت در برابر طالبان شد و تا زمان ترورش در سال ۲۰۰۱ در برابر طالبان جنگید. بعد از سقوط طالبان در نتیجه حمله هوایی آمریکا و حملات نظامی زمینی جبهه مقاومت جمعیت اسلامی در ساختار حکومت جدید افغانستان نقش برجسته‌ای داشت. افراد برجسته‌ی این حزب در دولت‌های مختلف پس از کنفرانس بن پست‌های کلیدی را بر عهده داشتند، اما نتواستند از این قدرت استفاده کنند و تعدادی از چهره های مطرحه تاین حزب قدرتمند عملاً در صدد جمع آوری پول و حفظ قدرت شخصی خود شدند و آرمان های مردم و حزب جمعیت اسلامی را به معامله گرفتند . با این حال ،جمعیت اسلامی افغانستان یکی از احزاب مهم و تاریخی این کشور است که در رویدادهای مهمی مانند جهاد علیه شوروی، جنگ‌های داخلی، مبارزه با طالبان و سیاست‌گذاری پس از ۲۰۰۱ نقش کلیدی داشته است. این حزب اکنون با چالش‌هایی مانند اختلافات داخلی، فشار طالبان، و تحولات جدید منطقه‌ای روبه‌رو است. این حزب در تاریخ معاصر افغانستان تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم افغانستان داشته‌است و پس از سقوط حکومت نجیب الله تا سقوط طالبان در مجامع بین‌المللی به عنوان حزب حاکم در افغانستان شناخته می‌شد.پس از ترور برهان الدین ربانی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱، فرزند او صلاح الدین ربانی رهبری این حزب را بر عهده گرفت و شورای رهبری را از ۹ نفر به ۶۴ نفر ارتقاء داد. اما رهبری صلاح الدین ربانی در راس این حزب در اواخر سقوط نظام جمهوریت با چالش‌هایی همرا بود، از دو دسته‌گی میان رهبران این حزب تا متهم شدن صلاح الدین ربانی به انحصار قدرت در رهبری این حزب مقتدر پایه های اساسی آن را سست نمود. با وجود قدرت گسترده در گذشته، اختلافات داخلی، فساد، معاملات پشت پرده و رقابت‌های درونی، موجب تضعیف این حزب شد. خودخواهی بعضی از رهبران و چهره های مطرح این حزب ،حرص قدرت، زراندوزی و معاملات پشت پرده با جریان های دیگر برای بقای قدرت و حضور در صحنه سیاست جایگاه این حزب را به تدریج افول داد تا زمانی که به رویا رویی میان اعضای برجسته این حزب مقتدر انجامید. در گذشته های نه چندان دور از امروز و مدتی قبل از سقوط نظام جمهوریت رهبران ارشد حزب جمعیت مانند صلاح الدین ربانی پسر برهان الدین ربانی و استاد عطا محمد نور از چهره های شناخته شده و برجسته این حزب به جان هم افتادند و تا سرحد جنگ نظامی به پیش رفتند . استاد عطا محمد نور که ریس اجرایی حزب جمعیت اسلامی بود میخواست با برگزاری گنگره صلاح الدین ربانی را از ریاست این حزب کنار بزند و خود را بعنوان رییس حزب جمعیت اعلام بکند که این کار وی باعث شد مهره های کلیدی حکومت مخلوع جمهوریت از این شکاف استفاده کند و در امر شعله ور ساختن این نبرد خاموش دست به کارشدند . نقاط ضعف حزب جمعیت اسلامی افغانستان بعد از کنفرانس بن: 1. اختلافات داخلی و تفرقه در رهبری یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این حزب، نبود وحدت میان رهبران آن است. کشمکش میان صلاح‌الدین ربانی و عطا محمد نور نمونه‌ای از این اختلافات است که موجب تضعیف ساختار حزب شده است. 2. عدم استفاده مؤثر از قدرت پس از ۲۰۰۱ عده از اعضای حزب پس از سقوط طالبان و ورود به ساختار حکومت، بیشتر به منافع شخصی و جمع‌آوری ثروت پرداختند تا تأمین اهداف حزب و مردم. این باعث شد که بسیاری از هواداران خود را از دست بدهند. 3. معاملات پشت پرده و فساد سیاسی برخی از رهبران این حزب درگیر معاملات سیاسی پشت پرده با دولت اشرف غنی و جریان‌های مختلف شدند، که نتیجه آن کاهش اعتبار و نفوذ حزب در میان مردم بود. 4. نبود استراتژی مشخص برای آینده حزب جمعیت نتوانسته یک برنامه منسجم و راهبردی برای آینده ارائه دهد. در دو دهه پسین که قدرت و منابع فراوان در دست رهبران این حزب بود نتوانستد یک نقشه راه روشن ترسیم نمایند تا انزوای بیشتر این حزب جلوگیری میشد. 5. ضعف در رهبری و مدیریت بحران پس از ترور برهان‌الدین ربانی و احمدشاه مسعود، حزب با فقدان رهبری کاریزماتیک مواجه شد. رهبران فعلی نتوانسته‌اند جایگاه پیشین حزب را حفظ کنند و قدرت سازمان‌دهی ندارند. 6. عدم انسجام و پراکندگی اعضا بسیاری از رهبران و اعضای کلیدی حزب در جریان های دیگر برای حفظ قدرت سیاسی خویش رفتند و

Farsi, انتخاب سردبیر, تیتر اول

حکم دادگاه کیفری بین‌المللی علیه رهبران طالبان و امکان اجرای آن

دادگاه کیفری بین‌المللی  اخیراً حکمی علیه رهبران طالبان صادر کرده است که ۹ کشور از آن حمایت کرده‌اند. این موضوع پرسش‌های زیادی را درباره قابلیت اجرایی این حکم، جایگاه حقوقی آن، و میزان پایبندی طالبان به آن ایجاد کرده است. در این گزارش، به بررسی ماهیت دادگاه کیفری بین‌المللی، نحوه صدور احکام آن، و امکان اجرای حکم صادره علیه طالبان می‌پردازیم. دادگاه کیفری بین‌المللی چیست؟ دادگاه کیفری بین‌المللی (International Criminal Court – دیوان کیفری بین‌المللی) یک نهاد دائمی قضایی است که در سال ۲۰۰۲ بر اساس اساسنامه رم تأسیس شد. این دادگاه برای محاکمه افراد متهم به جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت، نسل‌کشی، و جنایت تجاوز تشکیل شده است. ویژگی‌های اصلی دیوان کیفری بین‌المللی: صلاحیت رسیدگی به جرایم بین‌المللی در صورت ناتوانی یا عدم تمایل کشورها به تعقیب متهمان، استقلال از سازمان ملل، اما همکاری نزدیک با آن، امکان تعقیب اشخاص حقیقی، نه دولت‌ها، نحوه صدور احکام توسط دیوان کیفری بین‌المللی فرایند قضایی در دادگاه کیفری بین‌المللی شامل مراحل زیر است: ۱. تحقیقات اولیه: دادستانی دیوان کیفری بین‌المللی تحقیقات را آغاز کرده و مدارک لازم را جمع‌آوری می‌کند. ۲. صدور کیفرخواست: اگر مدارک کافی باشد، کیفرخواست علیه فرد صادر می‌شود. 3. دادگاه و محاکمه: قاضیان دادگاه پرونده را بررسی کرده و حکم نهایی را صادر می‌کنند. ۴. اجرای حکم: احکام دادگاه باید از طریق همکاری کشورهای عضو اجرا شود. مواردی که دیوان کیفری بین‌المللی صلاحیت رسیدگی دارد ICC به چهار دسته از جرایم رسیدگی می‌کند: جنایات جنگی (قتل، شکنجه، استفاده از سلاح‌های ممنوعه) جنایات علیه بشریت (کشتار جمعی، آزار و اذیت سیستماتیک، برده‌داری) نسل‌کشی (نابودی عمدی یک گروه قومی، مذهبی یا نژادی) جنایت تجاوز (حمله نظامی غیرقانونی علیه یک کشور دیگر) امکان اجرای حکم علیه طالبان اجرای احکام دادگاه کیفری بین‌المللی  به همکاری کشورهای عضو بستگی دارد. افغانستان در سال ۲۰۰۳ به اساسنامه رم پیوست و عضو این دادگاه محسوب می‌شود. با این حال، طالبان که در حال حاضر کنترل افغانستان را در اختیار دارند، اعلام کرده‌اند که قصد خروج از این اساسنامه را دارند و مشروعیت دیوان کیفری بین‌المللی را به رسمیت نمی‌شناسند. این امر اجرای مستقیم احکام دادگاه در داخل افغانستان را با موانع جدی روبه‌رو می‌کند.اما سوال اصلی اینجا است که چگونه میتوانند از این اساسنامه خارج شوند. مراحل خروج از اساسنامه رم. بر اساس ماده ۱۲۷ اساسنامه رم، روند خروج یک کشور از این معاهده شامل مراحل زیر است: 1. اعلام رسمی خروج – دولت یا مقامی که کنترل یک کشور را در اختیار دارد، باید خروج از اساسنامه رم را به‌صورت رسمی و کتبی به دبیرخانه سازمان ملل متحد اعلام کند. 2. دوره انتظار یک‌ساله – خروج از اساسنامه رم بلافاصله اجرا نمی‌شود. یک سال پس از ثبت اعلامیه خروج، این فرآیند به‌طور رسمی تکمیل می‌شود. در این مدت، کشور همچنان عضو دیوان کیفری بین‌المللی محسوب می‌شود. 3. عدم تأثیر بر جرایم گذشته – حتی پس از خروج، دادگاه کیفری بین‌المللی همچنان صلاحیت رسیدگی به جرایمی را دارد که در دوران عضویت آن کشور رخ داده‌اند. بنابراین، اگر پرونده‌ای درباره افغانستان در دیوان کیفری بین‌المللی مطرح باشد، خروج طالبان از اساسنامه مانع از ادامه بررسی آن نخواهد شد.و طالبان در حال حاضر از طرف هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده اند و در عدم مشروعیت بین المللی طالبان نیمتوانند از معاهده ها خارج و یا هم به ان ملحق شوند . با توجه به اینکه طالبان هیچ همکاری‌ای با دادگاه کیفری بین‌المللی ندارند و احتمال استرداد افراد تحت تعقیب بسیار پایین است، اجرای مستقیم احکام دیوان کیفری بین‌المللی در افغانستان دشوار خواهد بود. در چنین شرایطی، دادگاه می‌تواند از طریق همکاری سایر کشورها، بازداشت و محاکمه متهمان را در خارج از افغانستان دنبال کند. راه‌های احتمالی اجرای حکم: بازداشت رهبران طالبان در کشور ثالث: اگر رهبران طالبان به کشوری سفر کنند که عضو دیوان کیفری بین‌المللی باشد، احتمال دستگیری و استرداد آن‌ها به لاهه وجود دارد. تحریم‌های بین‌المللی و فشار دیپلماتیک: کشورهای حامی حکم می‌توانند از طریق فشارهای اقتصادی و سیاسی، طالبان را وادار به همکاری کنند. مداخله سازمان ملل و نیروهای بین‌المللی: در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل از اجرای حکم حمایت کند، ممکن است اقداماتی برای بازداشت متهمان صورت گیرد. آیا طالبان به حکم دیوان کیفری بین‌المللی تن خواهند داد؟ با توجه به سوابق طالبان و عدم پذیرش قوانین بین‌المللی توسط آنها، احتمال تسلیم آن‌ها در برابراین حکم بسیار ناچیز است. طالبان خود را یک دولت مستقل می‌دانند و مشروعیت دادگاه را قبول ندارند. بنابراین، اجرای این حکم عمدتاً به همکاری کشورهای منطقه و فشارهای بین‌المللی بستگی دارد حکم دادگاه کیفری بین‌المللی علیه رهبران طالبان از نظر حقوقی اهمیت زیادی دارد، اما از لحاظ اجرایی با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است. عدم مشروعیت حکومت طالبان ، عدم پذیرش صلاحیت این دادگاه توسط طالبان، اجرای حکم را دشوار می‌سازد. با این حال، فشارهای بین‌المللی، تحریم‌ها، و احتمال بازداشت رهبران طالبان در سفرهای خارجی می‌تواند اجرای حکم را تا حدی ممکن سازد. آینده این پرونده به میزان هماهنگی کشورهای حامی عدالت بین‌المللی بستگی خواهد داشت. جواد رسولی

Farsi, پنجم, تحلیل و گزارش, تیتر پنجم

نگاهی به زندگی و کارنامه‌های عبدالعلی مزاری

از کشته شدن عبدالعلی مزاری یکی از رهبران جهادی و بنیان‌گذار حزب وحدت اسلامی افغانستان سی سال می‌گذرد؛ اما هنوز هم ره‌روان او همه‌ساله از او یاد بود می‌کنند. اما عبدالعلی مزاری کی بود و چه نقشی‌ در مناسبات سیاسی سه‌دهه پیش افغانستان داشت؟ منابع متعددی زادروز عبدالعلی مزاری را ۲۲حوت ۱۳۲۶یادداشت کرده‌است اما از آن‌جایی که در گذشته‌های دور سیستم ثبت نوزادان در افغانستان تابع میکانیزم خاصی نبوده ممکن این تاریخ دقیق تولد این رهبر پر طرف‌دار هزاره نباشد. پدر عبدالعلی مزاری خداداد نام داشت و زادگاه او روستای نانوایی، شهر چهارکنت، ولایت بلخ افغانستان بود. مزاری در دوران شاهی محمد ظاهر شاه و صدارت محمد داوود کودکی اش‌را در حالی سپری کرد که مردم هزاره‌جات به‌رهبری ابراهیم خان شهرستانی قیام مردمی ضد حکومت را پشت‌سر گذاشته‌بودند. بصیر احمد دولت‌آبادی نویسنده‌ی شیعه‌ی افغانستانی، انگیزه‌ی سیاسی مزاری را متأثر از افکار سیاسی علامه سید اسماعیل بلخی می‌داند. بر اساس روایتِ دولت‌آبادی “علامه سید اسماعیل بلخی مزاری را به‌ درس خواندن و سربازی تشویق می‌کند؛ مزاری در سال۱۳۴۸به‌سربازی می‌رود و تاسال ۱۳۵۰ در ولایت‌های کابل، خوست و پکتیا انجام وظیفه می‌کند. پس از پایان دوره‌ی سربازی مزاری به‌زادگاهش بر می‌گردد و در مدرسه‌ی شیخ سلطان در شهر مزار شریف مشغول تحصیل می‌شود”. مزاری در بهار۱۳۵۱جهت فراگیری علوم اسلامی از افغانستان به‌عراق و از آن‌جا به‌ایران بر گشت و در حوزه‌ی علمیه‌ی قُم که در آن زمان کانون مبارزات مخفی بود مشغول تحصیل شد. مزاری تا سال ۱۳۵۵ در حوزه‌ی علمیه‌ی قم مشغول تحصیل بود؛ در سال ۱۳۵۱به‌اساس هدایت پدرش جهت ادای فریضه‌ی حج راهی مکه شد، اما در سوریه ویزای عربستان سعودی به‌وی داده نشد، به‌ناچار به عراق رفت و قصد داشت ازآن¬جا به‌ایران برود که در مرز ایران به‌دلیل همراه داشتن کتاب‌های انقلابی باز داشت شد. پس از گذشتاندن چهارماه حبس از زندان ازاد گردیده از ایران اخراج شد، به‌زادگاهش بلخ رفت و به¬فعالیت‌های تربیتی و دینی پرداخت. در سال ۱۳۵۷ گروه‌های روحانیت نوین، گروه مستضعفین و حزب حسینی ائتلافی را تشکیل دادند که منجر به ایجاد سازمان نصر شد، سازمان نصر در حمل/فروردین ۱۳۵۸ اعلام موجودیت کرد. عبدالعلی‌مزاری، محمد کریم خلیلی، عزیز‌الله شفق یوسف واعظی و محمد ناطقی اعضای شورای رهبری آن بودند. دفتر اصلی سازمان نصر در ایران و رهبری آن شورایی بود. سازمان نصر از اندیشه‌های خمینی پیروی می‌کرد. کودتای ۷ثور۱۳۵۷که به‌دنبال آن کمونیست‌ها به‌قدرت رسیدند باعث شد که مزاری افعانستان‌را ترک کند.در سال ۱۳۵۸زمانی‌که جنبش‌های مردمی ضد کمونیستی شدت گرفت مزاری به‌افغاستان برگشت و نیروهایش را در بلخ سازمان دهی کرد تا علیه نیروهای دولتی و روس‌ها بجنگند. در یکم سرطان/تیر ۱۳۵۹ خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران به‌مزاری اجازه نامه‌ای در امور حسبیه و شرعیه با این شرح صادر کرد: ‏”الحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة الله علی اعدائهم‏‎ ‎‏اجمعین.‏ ‏‏ و بعد، جناب ثقة الاسلام آقای آقا شیخ عبدالعلی مزاری که مدتی از عمر خود را‏‎ ‎‏درحوزۀ مقدسۀ علمیۀ قم صرف تحصیل علوم دینیه نموده اند، از طرف اینجانب مجازند‏‎ ‎‏در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و مظالم عباد؛ و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ و سهم سادات عظام و صرف آن در میان مستحقین محل که قصد مسافرت‏‎ ‎‏و سکونت آنجا را دارند که عبارت است از منطقۀ «مزار» و «چهار کنت» و «درّه یوسف»‏‎ ‎‏و «پشتوند» و «دهنه غوری» از فرمانداری¬های توابع بلخ افغانستان. و امید است کمال‏‎ ‎‏احتیاط را در اخذ وجوه و صرف آن بنمایند. از خدای تعالی موفقیت ایشان را مسئلت‏‎ ‎‏دارم. و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین.‏ ‏‏به تاریخ 9 شعبان 1400‏ ‏‏روح الله الموسوی الخمینی” ‏ مزاری در همان سال بار دگر به‌ایران رفت و تاسال ۱۳۶۵در ایران ماند.عبدالعلی مزاری که طی سال‌ها فعالیت سیاسی توانسته‌بود در سازمان نصر جای‌گاه خوبی برای خودش دست‌و پاکند و به‌ برجسته‌ترین رهبر سازمان تبدیل شود در سال ۱۳۶۵به‌افغانستان برگشت. او تلاش زیادی کرد تا گروه‌های شیعی را در افغانستان متحد سازد. در سال ۱۳۶۸که مسئولان اکثر احزاب سیاسی شیعه‌ی افعانستان گروه‌های خودرا منحل اعلام کردند مقدمات ایجاد حزب وحدت اسلامی افغانستان فراهم شد.حزب وحدت به‌رهبری مزاری به‌قدرت‌مندترین حزب شیعه‌‌ی افغانستان تبدیل شد که مقر و مرکز تصمیم‌گیری‌های مهم سیاسی و نظامی‌‌آن بامیان بود. در سال ۱۳۷۱ که مجاهدین وارد کابل شدند عبدالعلی مزاری نیز از بامیان به‌کابل آمد و عضو دولت شد. اختلاف داخلی میان رهبران جهادی منجر به‌جنگ داخلی شد، این‌جنگ‌ها صدها هزار نفر از طرف‌های درگیر جنگ ود مردم ملکی قربانی‌ گرفت و کابل‌ا به‌ویرانه‌ای مبدل ساخت. رهبران جهادی در دوران حیات شان هم‌واره از پذیرفتن مسئولیت ویرانی‌های کابل شانه‌خالی می‌کردرند و یک‌دگر را متهم به خیانت می‌کردند. اما مردم افغانستان حتا نسل نو افغانستان بدبختی‌های امروز و دیروز افغانستان‌را حاصل خودخواهی همه رهبران جهادی می دانند؛ رهبرانی‌که خودرا ناجی مردم افغانستان می‌خواندند و لی در پی کسب قدرت بودند. مزاری نیز جزئی از همین رهبران بود که نقش او در جنگ‌های داخلی قابل انکار نیست. به‌دنبال ظهور طالبان و رشد سریع این‌گروه جناح‌های در گیر در جنگ داخلی درپی برقراری روابط با طالبان شدند، مزاری نیز دچار این خوش‌بینی شده و خواست موافقت‌نامه‌ای با طالبان امضا کند، اما طالبان او را دستگیر و هنگامی که در ۲۲حوت/اسفند ۱۳۷۳می‌خواستند اورا بادستان بسته‌به قندهار منتقل کنند در مسیر راه از هیلیکوپتر به‌پایین پرت کردند. بیست‌ویک‌سال بعد از مرگ در 21حوتد ۱۳۹۴اشرف غنی رییس جمهور وقت افغانستان دریک مراسم رسمی در ارگ ریاست جمهوری لقب شهید وحدت ملی را به مزاری داد. رییس جهور پیشین در بخشی از فرمانش چنین نگاشته بود “براساس تقاضای مردم و پیشنهاد شخصیت‌های ملی کشور و به منظور ارج‌گذاری به خدمات ارزشمند استاد شهید عبدالعلی مزاری در راستای تحقق اهداف جهاد و مقاومت مردم افغانستان، دفاع از ارزش‌های اسلامی، تحکیم وحدت ملی و حاکمیت ملی و تامین عدالت اجتماعی لقب شهید وحدت ملی را به شهید استاد عبدالعلی مزاری اعطا می‌کنم”. مخالفان مزاری اما شخصیت و کارنامه‌های اورا به‌ویژه در جریان جنگ‌های تنظیمی که منجر به‌کشته شدن صدها هزار نفر شد باد انتقاد می‌گیرند.

Farsi, اول, پنجم, تیتر چهارم, تیتر دوم, جهان

آمادگی اوکراین برای آتش‌بس ۳۰ روزه و گام‌های جدید در مذاکرات صلح

در پی مذاکرات فشرده‌ای که در جده، عربستان سعودی برگزار شد، اوکراین آمادگی خود را برای پذیرش پیشنهاد ایالات متحده مبنی بر برقراری یک آتش‌بس فوری و موقت ۳۰ روزه اعلام کرد. این آتش‌بس در صورت توافق طرفین قابل تمدید بوده و مشروط به پذیرش و اجرای هم‌زمان از سوی فدراسیون روسیه است. جنگ اوکراین که از فبروری ۲۰۲۲ آغاز شد، همچنان یکی از مهم‌ترین بحران‌های ژئوپلیتیکی جهان است. درگیری میان اوکراین و روسیه علاوه بر خسارات جانی و مالی گسترده، پیامدهای اقتصادی و امنیتی عمیقی در سطح بین‌المللی داشته است. در این میان، تلاش‌های دیپلماتیک برای برقراری صلح ادامه دارد و جدیدترین اقدام در این راستا، مذاکرات جده بود که منجر به اعلام آمادگی اوکراین برای پذیرش آتش‌بس ۳۰ روزه شد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این اقدام اوکراین را «گامی مثبت» خواند و اعلام کرد که پیشنهاد آتش‌بس به روسیه ارائه خواهد شد. وی ابراز امیدواری کرد که مسکو نیز اقدامی مشابه انجام دهد تا راه برای مذاکرات واقعی صلح باز شود. مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، نیز تأکید کرد که توقف درگیری‌ها امری حیاتی است و ادامه جنگ تنها به افزایش تلفات انسانی منجر خواهد شد. با این حال و با وجود اینکه کی‌یف برای آتش‌بس اعلام آمادگی کرده است، مشخص نیست که کرملین نیز چنین رویکردی را اتخاذ کند. در ماه‌های اخیر، موازنه جنگ به نفع روسیه تغییر کرده و مسکو ممکن است بدون دریافت امتیازات مهم، تمایلی به پذیرش آتش‌بس نداشته باشد. در همین راستا، روبیو تأکید کرد: «اکنون توپ در زمین روس‌هاست. اگر کرملین این توافق را نپذیرد، مشخص خواهد شد که مانع اصلی صلح چیست.» از سوی دیگر، اوکراین همچنان بر لزوم مشارکت کشورهای اروپایی در مذاکرات صلح تأکید دارد. نقش بین‌المللی و واکنش‌ها واکنش‌های بین‌المللی به مذاکرات جده نشان‌دهنده اهمیت این توافق است. کی یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، از نتایج مذاکرات برای توقف جنگ استقبال کرد و حمایت کشورش از این روند را اعلام نمود. در عین حال، آمریکا و اوکراین توافق کردند که مذاکراتی برای تأمین امنیت بلندمدت اوکراین آغاز کنند و تیم‌های مذاکره‌کننده خود را تعیین نمایند. همچنین، توافق شد که روند تبادل اسرا و بازگرداندن کودکانی که به اجبار به روسیه منتقل شده‌اند، در دستور کار قرار گیرد. علاوه بر تلاش‌های صلح، یکی از مهم‌ترین توافقات به دست آمده در مذاکرات جده، توافق بر سر توسعه منابع معدنی حیاتی اوکراین بود. دو کشور اعلام کردند که به‌زودی یک توافق جامع در این زمینه منعقد خواهند کرد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پیش‌تر بر اهمیت دسترسی به معادن فلزات نادر اوکراین تأکید کرده بود. این منابع در تولید فناوری‌های پیشرفته از جمله صنایع نظامی، الکترونیکی و انرژی‌های تجدیدپذیر کاربرد دارند. وی همچنین اشاره کرده بود که حضور کارگران آمریکایی در عملیات حفاری در اوکراین می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای بازدارندگی در برابر تجاوزات آینده روسیه عمل کند. بنابراین ،در کنار تلاش‌های دیپلماتیک، آمریکا تصمیم گرفته است تعلیق تبادل اطلاعات اطلاعاتی با کی‌یف را لغو کرده و کمک‌های امنیتی به اوکراین را از سر بگیرد. این اقدام پس از آن صورت گرفت که دولت ترامپ هفته گذشته به دلیل تنشی در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید، همکاری اطلاعاتی با اوکراین را متوقف کرده بود. تعلیق تبادل اطلاعات امنیتی موجب نگرانی‌هایی شد، چرا که اوکراین بدون این اطلاعات نمی‌توانست تحرکات نیروهای روسی را ردیابی کرده، از حملات موشکی جلوگیری کند یا عملیات نظامی خود را برنامه‌ریزی نماید. ازسرگیری این همکاری نشان می‌دهد که واشنگتن همچنان بر حمایت از اوکراین تأکید دارد. مذاکرات جده گامی مهم در راستای کاهش تنش‌ها در جنگ اوکراین محسوب می‌شود. اعلام آمادگی اوکراین برای آتش‌بس و توافقات اقتصادی و امنیتی به دست آمده، نشان از تلاشی جدید برای ایجاد صلح دارد. با این حال، سرنوشت این آتش‌بس و آینده مذاکرات به واکنش روسیه و توانایی طرفین در رسیدن به توافقات پایدار بستگی دارد. در حالی که اوکراین و آمریکا مسیر دیپلماتیک جدیدی را آغاز کرده‌اند، چالش‌های مهمی همچنان باقی است. پذیرش یا رد آتش‌بس از سوی روسیه، تعیین‌کننده مسیر آینده جنگ خواهد بود. در صورتی که روسیه این توافق را نپذیرد، درگیری‌ها همچنان ادامه خواهد یافت و مسیر مذاکرات دیپلماتیک با موانع بیشتری روبه‌رو خواهد شد. اما اگر این آتش‌بس اجرایی شود، می‌تواند زمینه‌ای برای صلحی پایدار و بازسازی اوکراین فراهم کند. جهان اکنون منتظر پاسخ مسکو است؛ آیا روسیه آماده خواهد بود تا گامی به سوی پایان جنگ بردارد؟ جواد رسولی

Farsi, تحلیل و گزارش, تیتر اول

رخدادهای پسین؛ زنگ خطر تازه برای مهاجران افغانستانی در پاکستان!

در نیمه‌های روزیازدهم مارچ (دیروز) مهاجمانِ متعلق شورشیان جدایی طلب بلوچ، مسیر قطاری‌را که از کویته به‌سمت پشاور در حرکت بود ابتدا بم‌گذاری و منفجر کردند و بعد تعدادی از مسافران این‌قطار را ربودند. در نخستین دقایق این‌رویداد منابعی از محل وقوع حادثه به‌رسانه‌ها گفتند که یازده‌ نظامی در پی تبادل آتش با شورشیان کشته‌شدند. ساعاتی پس از این‌اظهارات شورشیان در بیاینه‌ای ادعاکردند که ۱۸۲ نفر را که‌شامل نیروهای امنیتی و کارمندان اطلاعاتی پاکستان می‌شوند، به‌گروگان گرفته‌اند. لحظاتی پس از این‌ رخ‌داد، رسانه‌های پاکستان از قول منابع امنیتی پاکستان گفتند که طراحان این حمله در افغانستان حضور دارند و مهاجمان پیوسته با هم‌کاران‌شان در افغانستان ارتباط داشته‌اند. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که حکومت پاکستان از چندی بدین‌سو اخراج افغانستانی‌های مهاجر در این‌کشور را به‌دلیل آن‌چه که دست داشتن در فعالیت‌های تروریستی و ضد پاکستانی می‌داند در صدر کار خود قرار داده و تاهنوز صد‌ها هزار نفر را به‌صورت اجباری از این کشور اخراج کرده‌است. از سوی دیگر اختلافات جدی میان مرزبانان پاکستانی و جنگ‌جویان طالبان در مرز طورخم منجر به درگیری‌های پیوسته شده و بیش‌تر از دوهفته‌است که این گذرگاه مهم به‌روی رفت‌‌وآمد عمومی و تجارتی بسته شده‌است؛ این روی‌کرد نشان‌دهند‌ی عمق تیره‌گی روابط پاکستان و گروه طالبان می‌باشد. اما این‌همه بر زندگی صدها‌هزار نفر پناهنده به‌ویژه پناهنده‌گانی که پس از سال ۲۰۲۱ به‌دلیل تهدید‌های امنیتی از سوی طالبان به‌پاکستان پناه‌آورده‌اند چه تأثیری خواهد گذاشت؟ رخ‌داد‌های پسین به‌نگرانی‌های پناهنده‌گانی که در خطر اخراج اجباری قرار دارند افزوده‌است، آنان می‌گویند این‌گونه حوادث باعث می‌شود حکومت پاکستان بازداشت‌ها و اخراج اجباری را که تا ۳۱ مارچ سال جاری به تأخیر انداخته بود با شدت بیش‌تری از سرگیرد. در ماه‌نوامبر سال گذشته هواداران عمران خان نخست‌وزیر مخلوع پاکستان تظاهرات گسترده‌ای راه‌انداختند که به‌خشونت کشیده‌شد، تعداد زیادی در این تظاهرات کشته و زخمی و صد ها نفر نیز باز داشت شدند. حکومت پاکستان در آن زمان ادعاکرد که ده‌ها نفر افغانستانی‌ هایی‌را که به‌حمایت از عمران خان در این اعتراضات شدکت کرده‌بودند بازداشت کرده‌است. پس‌از‌آن پاکستان کمپاین گسترده‌ی اخراج پناهنده‌گان افغانستانی‌را راه انداخت و صدها نفر از جمله دارنده‌گان کارت‌های معتبر اقامتی را اخراج کرد. هرچند اخراج اجباری مهاجران از سوی حکومت پاکستان با واکنش‌های نهادهای بین‌المللی روبه‌رو شد، اما حکومت پاکستان هم‌چنان حضور پناهنده‌گان افغانستانی‌را تهدید علیه امنیت این کشور خوانده و هزاران نفر از آن‌هارا در حالی به‌اجبار اخراج کرد، که برگه‌های ثبت در دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل (UNHCR) و کارت های اقامتی POR و ACC را در دست داشتند. یکی از پناهنده‌گان افغانستانی در اسلام‌آباد پاکستان که از ذکر نامش به‌دلایل امنیتی خود داری می‌کند می‌گوید: “هر اتفاق امنیتی و هراس افگنانه که در پاکستان می‌افتد بهای آن‌را پناهنده‌گانی می پردازند که از ترس گروه طالبان به‌ پاکستان پناهنده شده‌اند، پناهنده‌گان از‌ یک‌سو زیر تهدید گروه طالبان قرار دارند و از سوی دگر خطر اخراج اجباری آن‌هارا تهدید می‌کند”. کلیم‌الله هم‌سخن پژو‌هش‌گر و آگاه مسائل سیاسی می‌گوید: “ادعاهای پاکستان مبنی بر حضور نیروهای مخالف این کشور در خاک افغانستان نمی‌تواند قابل رد باشد؛ چون بنابر گزارش‌های متعدد، نه تنها گروه‌های مخالف پاکستان در افغانستان حضور دارند که ۲۲ گروه تروریستی مخالف کشور‌های منطقه، از حمایت طالبان بهره‌مند هستند. وخامت رابطه میان گروه طالبان و دولت پاکستان، مسلماً روی وضعیت زندگی باشنده‌گان هردو کشور تاثیر منفی دارد. اما، در این میان پناهنده‌گان افغانستانی در پاکستان بیشتر زیان‌مند خواهد بود، زیرا حکومت پاکستان در کنار دیگر ابزار‌های فشار بر طالبان، از حضور مهاجران افغانستانی در این کشور هم‌چون ابزار فشار دولت‌داری استفاده می‌کند. اقدامات اخیر پولیس پاکستان علیه مهاجران افغانستانی و هم‌چنان تعیین دوره‌ی زمانی خروج شهروندان افغانستان از پاکستان پیوند مستقیم با وضعیت مناسبات این دو کشور دارد. احتمالا در ماه‌های پیشرو، شاهد فشار‌های فزاینده بر مهاجران افغانستانی در پاکستان باشیم”. یک روزنامه‌نگار افغانستانی که نخواست نامی از او گرفته شود نیز از پیامد رخ‌دادهایی که نیروهای امنیتی پاکستانی برنامه‌ریزی یا عوامل آن را به افغانستان نسبت می‌دهند نگران است. این روزنامه‌نگار باور دارد که رخ‌دادهایی از این‌دست سبب تشدید بد رفتاری‌ها و محدودیت‌هایی در خصوص دست‌رسی به‌خدمات عامه، صدور-تمدید ویزا و اجاره‌ی مسکن خواهد شد. او هم‌چنان هشدار می‌دهد تداوم این‌گونه حملات می‌تواند منجر به‌اخراج اجباری پناهنده‌گانی شود که جان‌های شان در افغانستان تحت حاکمیتِ طالبان در خطر است. طالبان همواره دست داشتن شان در رخ‌دادهای امنیتی پاکستان را رد نموده است. سید قاسم هاشمی

Farsi, انتخاب سردبیر, اول, تیتر اول

وقتی مفسدان دیروز، واعظان شفافیت امروز می‌شوند

پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱و سقوط حکومت طالبان، نظام جدیدی در افغانستان شکل گرفت که در ابتدا شامل حکومت موقت و انتقالی بود و سپس به جمهوری اسلامی افغانستان تبدیل شد . در این دوران، موج گسترده‌ای از بازگشت افغان‌های مقیم خارج، که عمدتاً تابعیت دوگانه داشتند، به کشور آغاز شد. این افراد، که اغلب در کشورهای غربی زندگی کرده بودند، نه‌تنها خود را برای اصلاحات اداری و توسعه افغانستان آماده نشان می‌دادند، بلکه با شعارهای پرطمطراق از مبارزه با فساد و استقرار دموکراسی سخن می‌گفتند. اما واقعیت چیزی جز خیانت، فساد و سوءاستفاده از منابع ملی نبود. در رأس این افراد، کسانی قرار گرفتند که تشنه قدرت بودند و چنان به آن چسبیدند که کنار زدن‌شان تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسید، مگر آن‌که به پست‌های پردرآمدتر و بانفوذتری منتقل می‌شدند. یکی از این چهره‌ها فضل محمود فضلی بود که در دوران حکومت اشرف غنی به‌عنوان رئیس اداره امور منصوب شد؛ نهادی که بلندپایه‌ترین دفتر حکومتی محسوب می‌شد و بسیاری از تصمیمات مهم دولتی از آنجا مدیریت می‌گردید. اشرف غنی که در آغاز حکومتش با وعده جوان‌سازی ساختار دولت و مبارزه با فساد روی کار آمده بود، در عمل افراد نزدیک به خود را که به‌جای تخصص، وابستگی‌های قومی، سمتی و گروهی داشتند، به سمت‌های کلیدی گماشت. در نتیجه، دولت افغانستان به عرصه‌ای برای مافیای اقتصادی و سیاسی تبدیل شد که کنترل قراردادهای دولتی، منابع مالی و حتی پست‌های حکومتی را در دست داشتند. فساد در دستگاه دولت تا حدی ریشه دواند که فروش پست‌های دولتی، تبانی در معاملات اقتصادی و نادیده گرفتن منافع ملی به امری عادی تبدیل شد. اما فساد تنها به چپاول منابع مالی کشور محدود نماند. برخی حلقات نزدیک به اشرف غنی، از جمله فضل محمود فضلی، از ارگ ریاست جمهوری محلی برای سوءاستفاده‌های غیراخلاقی ساختند. این گروه که بر اساس روابط شخصی و خانوادگی شکل گرفته بود، نه‌تنها فرصت‌های شغلی را به افراد غیرشایسته واگذار کرد، بلکه زمینه‌ی سقوط جمهوریت را نیز فراهم ساخت. زمانی که طالبان به دروازه‌های کابل رسیدند، همین چهره‌ها که سال‌ها با شعار اصلاحات، منابع ملی را غارت کرده بودند، با بیک‌هایی پر از دالر از افغانستان گریختند و مردم را در میان دود و آتش جنگ تنها گذاشتند. اکنون، با گذشت بیش از سه سال از سقوط جمهوریت، برخی از این افراد، از جمله فضل محمود فضلی، گه‌گاهی در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند و از شفافیت و حاکمیت قانون در دوران جمهوریت سخن می‌گویند. اما این اظهارات نه‌تنها با واقعیت گذشته آن‌ها همخوانی ندارد، بلکه شعور سیاسی مردم افغانستان را نیز به سخره می‌گیرد. در تازه‌ترین اظهارنظر خود، فضل محمود فضلی پرسیده است که فعالان مدنی و جبهه‌های مقاومت در خارج از افغانستان هزینه‌ی نشست‌ها و کنفرانس‌های خود را از کجا تأمین می‌کنند. شاید بهترین پاسخ این باشد: «هزینه این نشست‌ها را از همان دالرهایی تأمین می‌کنیم که تو، حمدالله محب و اشرف غنی هنگام فرار از ارگ ریاست جمهوری با خود بردید.» تاریخ افغانستان پر از خیانت‌هایی است که کشور را به نابودی کشانده‌اند، اما آنچه حلقه‌ی فضل محمود فضلی انجام داد، خیانتی در ابعاد غیرقابل تصور بود. امروز، مردم افغانستان نه آن گذشته تلخ را فراموش کرده‌اند و نه فریب نمایش‌های دروغین این افراد را می‌خورند. جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر پنجم

نشست جرگه مشترک برای تنش‌زدایی و بازگشایی گذرگاه مرزی تورخم

به گفته منابع محلی، امروز یک جرگه مشترک متشکل از بزرگان قبایل و بازرگانان از پاکستان و افغانستان برای بررسی راه‌های تنش‌زدایی و بازگشایی گذرگاه مرزی تورخم تشکیل جلسه می‌دهد. این نشست در حالی برگزار می‌شود که بسته بودن این گذرگاه حیاتی، چالش‌های اقتصادی و تجاری گسترده‌ای را برای هر دو کشور به همراه داشته است. بر اساس گزارش‌های به دست آمده، افغانستان یک هیئت ۴۱ نفره را برای شرکت در این مذاکرات معرفی کرده است. این هیئت شامل بزرگان قومی، نمایندگان تاجران و مقامات محلی است که به دنبال یافتن راهکاری برای حل تنش‌های مرزی و تسهیل تجارت میان دو کشور هستند. منابع آگاه تأکید دارند که هدف اصلی این نشست کاهش تنش‌های اخیر در مرز تورخم و یافتن راه‌هایی برای بازگشایی این گذرگاه تجاری است. بسته شدن این مرز مشکلاتی جدی را برای تاجران و ساکنان مناطق مرزی هر دو کشور به وجود آورده است، به‌ویژه در حوزه صادرات و واردات کالاهای اساسی. تورخم، یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های مرزی میان افغانستان و پاکستان، در ماه‌های اخیر چندین بار شاهد تنش و بسته شدن بوده است. اختلافات بر سر مدیریت مرز، مسائل امنیتی و برخی سیاست‌های اعمال‌شده از سوی دو طرف از جمله عواملی بوده که باعث این تنش‌ها شده است. تحلیلگران امیدوارند که این جرگه مشترک بتواند راهکاری عملی برای کاهش تنش‌ها و بازگشایی پایدار مرز تورخم ارائه کند. برگزاری چنین نشست‌هایی، که بر پایه سنت جرگه‌های محلی میان بزرگان قبایل استوار است، در گذشته نیز به حل برخی مشکلات میان افغانستان و پاکستان کمک کرده است. در حالی که مذاکرات در جریان است، انتظار می‌رود که نتیجه این نشست تأثیر مستقیمی بر تجارت و تعاملات مرزی میان دو کشور داشته باشد. هنوز مشخص نیست که آیا این گفت‌وگوها به توافقی فوری منجر خواهد شد یا نیاز به نشست‌های بیشتری وجود خواهد داشت. عبدالحق حمیدی  

Farsi, تیتر دوم, سیاست

جهان در آستانه تغییرات جدید با روی کار آمدن دونالد ترامپ

با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، جهان شاهد تغییرات قابل‌توجهی در معادلات سیاسی شده است. از تمایل او به بهبود روابط با روسیه و پایان دادن به جنگ اوکراین تا ارسال نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی ایران برای آغاز مذاکرات، همگی نشانه‌هایی از تغییر رویکرد واشنگتن در سیاست خارجی محسوب می‌شوند. بر اساس گزارش رسانه‌های بین‌المللی، ترامپ در نامه‌ای به رهبر ایران خواستار شرکت مقامات جمهوری اسلامی در مذاکراتی مستقیم شده است. هدف این مذاکرات، بررسی مسائل کلیدی ازجمله برنامه هسته‌ای ایران، تنش‌های منطقه‌ای و به‌ویژه روابط پرتنش ایران و اسرائیل عنوان شده است. این اقدام نشان‌دهنده تغییر در سیاست سنتی آمریکا در قبال ایران است؛ سیاستی که در دوره‌های پیشین بیشتر بر تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی متمرکز بود. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، می‌گوید که روز چهارشنبه به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، نامه‌ نوشته و او را به مذاکره دعوت کرده است. پس از انتشار رئیس جمهور آمریکا گفت که «بزودی اتفاقی خواهد افتاد» و «امیدوار است ایرانی‌ها وارد گفت‌وگو شوند، زیرا در غیر این صورت آمریکایی‌ها باید کاری کنند تا تهران امکان تولید سلاح‌های هسته‌ای نداشته باشد.»آقای ترامپ در مصاحبه‌ روز گذشته با فاکس‌نیوز گفت که ترجیح می‌دهد با ایران به توافق برسد. با این حال سیاست خارجی ترامپ از همان ابتدای دوران ریاست‌جمهوری‌اش، با ابهامات و دگرگونی‌های عمده‌ای همراه بوده است. تمایل او برای همکاری نزدیک‌تر با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، می‌تواند موازنه قدرت را در سطح بین‌المللی تغییر دهد و بر روابط سنتی آمریکا با متحدانش در اروپا و ناتو تأثیر بگذارد. همچنین، اگر مذاکرات بین تهران و واشنگتن به نتیجه برسد، می‌تواند بسیاری از بحران‌های خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد. درحالی‌که دولت ترامپ بر دیپلماسی مستقیم تأکید دارد، جمهوری اسلامی ایران همواره نسبت به تعامل مستقیم با آمریکا موضعی محتاطانه داشته است. اختلافات اساسی در زمینه تحریم‌ها، نفوذ منطقه‌ای ایران، و سیاست‌های اسرائیل از جمله موانع اصلی در مسیر هرگونه توافق احتمالی به شمار می‌روند. علاوه بر این، نقش بازیگران منطقه‌ای مانند عربستان سعودی و اسرائیل نیز در شکل‌گیری سیاست‌های واشنگتن تأثیر بسزایی دارد. بنا براین با توجه به این تحولات، جهان در آستانه تغییرات بزرگی قرار دارد. چگونگی پیشبرد مذاکرات، میزان انعطاف‌پذیری طرفین، و واکنش سایر قدرت‌های جهانی به سیاست‌های جدید آمریکا همگی عواملی هستند که آینده روابط بین‌الملل را شکل خواهند داد. آیا ترامپ خواهد توانست معادلات سنتی سیاست جهانی را تغییر دهد، یا چالش‌های داخلی و خارجی مانع تحقق اهداف او خواهند شد؟ زمان پاسخ این سؤال را روشن خواهد کرد. جواد رسولی

Farsi, تیتر پنجم

وزارت خارجه امریکا به شهروندانش: از سفر به پاکستان خودداری کنید

وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا از شهروندان خود خواسته است که به دلیل افزایش حمله‌های تروریستی و درگیری‌های مسلحانه، در برنامه‌های سفری‌شان به پاکستان تجدیدنظر کنند. این هشدار در روز شنبه، ۸ مارچ، منتشر شده است و در آن از ایالت‌های خیبرپختونخوا، بلوچستان و برخی مناطق مرزی میان پاکستان و هند به‌عنوان «مناطق تهدیدآمیز» یاد شده است. بر اساس این هشدار، احتمال وقوع درگیری‌های مسلحانه و حمله‌های ناگهانی در این مناطق بسیار بالا میباشد وزارت خارجه امریکا تأکید کرده است که گروه‌های تروریستی ممکن است بدون هشدار قبلی حملات خود را انجام دهند در این هشدار آمده است که مکان‌های عمومی مانند مراکز حمل‌ونقل، مراکز خرید، تأسیسات نظامی، میدان‌های هوایی، دانشگاه‌ها و عبادت‌گاه‌ها از جمله اهداف احتمالی حملات تروریستی هستند. این وزارت از شهروندان امریکایی خواسته است تا در صورت حضور در پاکستان، احتیاط بیشتری به خرج دهند، از تجمعات و مناطق پرخطر دوری کنند و اطلاعات امنیتی را به‌طور مرتب پیگیری نمایند. یادآوری می‌شود که در ماه‌های اخیر، ناامنی در برخی مناطق پاکستان افزایش یافته و درگیری‌های مسلحانه میان نیروهای امنیتی و گروه‌های شبه‌نظامی شدت گرفته است از گشت گذار بیجا جلوگیری نمائید. عبدالحق حمیدی

Farsi, اخبار, تیتر چهارم

ائتلاف میان اتحادیه دموکرات مسیحی و حزب سوسیال دموکرات آلمان

برلین – اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان (CDU) به رهبری فریدریش مرز و حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD) به طور آزمایشی بر سر تشکیل یک ائتلاف سیاسی به توافق رسیده‌اند. اعضای این دو حزب با انتشار یک سند توافقی اعلام کردند که این توافق، پایه و اساس مذاکرات بیشتر برای تشکیل دولت آینده را فراهم می‌کند. فریدریش مرز، رهبر اتحادیه دموکرات مسیحی، در سخنان خود تأکید کرد که مهم‌ترین وظایف این ائتلاف عبارتند از: بازگرداندن آلمان به جایگاه کشورهای پیشرو در اقتصاد جهانی مقابله با مهاجرت غیرقانونی تقویت و توسعه بازار کار می‌باشد این توافق آزمایشی می‌تواند تأثیر بسزایی در آینده سیاسی آلمان داشته باشد، به‌ویژه در شرایطی که مسائل اقتصادی و مهاجرت به دغدغه‌های اصلی جامعه و احزاب سیاسی این کشور تبدیل شده‌اند با این حال، هنوز مذاکرات نهایی برای شکل‌گیری دولت جدید ادامه دارد و نتیجه این روند می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاست داخلی و بین‌المللی آلمان داشته باشد. عبدالحق حمیدی

Farsi, انتخاب سردبیر, اول, تیتر اول

هشتم مارچ، یادآور قدرت، شجاعت و حقوق نادیده‌گرفته‌شده زنان است

“هشتم مارچ، روز زنان، فراتر از یک تاریخ در تقویم است؛ یادآور مبارزه، شجاعت و حق‌خواهی زنانی که برای برابری، آزادی و عدالت ایستاده‌اند. جهان زمانی زیباتر و عادلانه‌تر خواهد شد که صدای زنان شنیده شود، حقوقشان به رسمیت شناخته شود و فرصت‌های برابر برای همه فراهم گردد. امروز، جهان در حالی از هشتم مارچ، روز جهانی همبستگی زنان، تجلیل کرد که زنان افغان بیش از سه سال است از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم شده‌اند. درهای دانشگاه‌ها به روی آنان بسته شده، از حضور در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منع شده‌اند و آزادی‌های اساسی‌شان به‌شدت محدود شده است. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، زنان در حال پیشرفت و مشارکت فعال در توسعه جوامع خود هستند، زنان افغان همچنان درگیر مبارزه‌ای دشوار برای دسترسی به حقوق اولیه خود مانند تحصیل، کار، آزادی بیان و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های ملی و محلی هستند. حق آموزش یکی از اساسی‌ترین حقوق بشری است که میلیون‌ها زن و دختر افغان امروز از آن محروم شده‌اند. تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها برای دختران، نه‌تنها آینده فردی آنان را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تأثیرات گسترده‌ای بر توسعه اجتماعی و اقتصادی افغانستان خواهد داشت. جامعه‌ای که نیمی از جمعیت آن از تحصیل محروم باشد، هرگز نمی‌تواند به پیشرفت و رفاه پایدار دست یابد. علاوه بر این، حذف زنان از عرصه‌های کاری و اجتماعی باعث فقر بیشتر، افزایش وابستگی اقتصادی و تشدید مشکلات خانوادگی و اجتماعی شده است. زنانی که سال‌ها در بخش‌های مختلف از جمله بهداشت، آموزش، حقوق و رسانه فعالیت داشتند، اکنون یا به اجبار خانه‌نشین شده‌اند یا مجبور به ترک کشور شده‌اند. در چنین شرایطی، هشتم مارچ فرصتی است برای جهانیان تا صدای زنان افغان را بشنوند و در کنار آنان برای احقاق حقوق‌شان بایستند. همبستگی بین‌المللی و فشار جامعه جهانی بر نهادهای تصمیم‌گیرنده در افغانستان می‌تواند گامی مهم در جهت بازگرداندن حقوق از‌دست‌رفته زنان این کشور باشد. زنان نیمی از پیکره جامعه‌اند، و توسعه هیچ کشوری بدون مشارکت آنان ممکن نیست. روز جهانی زنان نباید فقط روزی برای تجلیل باشد، بلکه باید فرصتی برای اقدام عملی در راستای برابری، عدالت و حمایت از حقوق همه زنان، به‌ویژه زنان تحت ستم، باشد. جواد رسولی

Farsi, انتخاب سردبیر, تیتر پنجم, تیتر چهارم

تنش‌های تورخم؛ افشای توافقات پنهانی میان طالبان و پاکستان از سوی امرالله صالح

امرالله صالح، معاون پیشین ریاست‌جمهوری افغانستان، در واکنش به تنش‌های اخیر در گذرگاه تورخم، ادعا کرده است که ریشه اصلی این درگیری‌ها، فروپاشی توافقات محرمانه میان طالبان و پاکستان است. او مدعی است که این توافقات پیش از سقوط کابل در اگوست ۲۰۲۱، در شهرهای مختلف پاکستان از جمله راولپندی، کویته، میرامشاه و پشاور میان ارتش پاکستان و طالبان امضا شده بود. صالح بر این باور است که این قراردادها پشت پرده منعقد شده و تاکنون جزئیات آن برای مردم افغانستان آشکار نشده است. او از پاکستان خواسته است که اسناد این توافقات را منتشر کند و شفاف‌سازی نماید. به گفته او، درگیری‌های اخیر در تورخم، برخلاف آنچه که ممکن است به نظر برسد، نتیجه یک نزاع طبیعی یا مردمی نیست، بلکه ناشی از عدم پایبندی طرفین به توافقاتی است که زمانی در خفا بسته شده بود. او همچنین سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) و طالبان را مسئول اصلی این بحران دانسته و تأکید کرده است که مردم افغانستان هیچ نقشی در این معاملات پشت پرده نداشته‌اند. صالح گفته است: «مردم افغانستان نه در این توافقات شریک بوده‌اند و نه از آن حمایت کرده‌اند.» این سخنان در حالی مطرح می‌شود که تنش‌ها میان پاکستان و طالبان در ماه‌های اخیر شدت گرفته است. یکی از دلایل این اختلافات، افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان (TTP) در داخل خاک پاکستان است که اسلام‌آباد آن را به پناه گرفتن شبه‌نظامیان TTP در افغانستان نسبت می‌دهد. این تنش‌ها باعث بسته شدن گذرگاه تورخم شده که یکی از مهم‌ترین مسیرهای تجاری میان دو کشور محسوب می‌شود. این بسته شدن که بیش از ۱۱ روز به طول انجامیده، پیامدهای اقتصادی گسترده‌ای برای هر دو طرف داشته و بر روابط دیپلماتیک کابل و اسلام‌آباد سایه انداخته است. گفته‌های امرالله صالح به پیشینه روابط پیچیده پاکستان و طالبان اشاره دارد. در سال‌های پیش از سقوط کابل، گزارش‌های متعددی از فعالیت شوراهای طالبان در پاکستان منتشر شده بود و مقامات افغان و غربی بارها اسلام‌آباد را به حمایت از طالبان متهم کرده بودند؛ اتهامی که همواره از سوی پاکستان رد شده است. اکنون، با روی کار آمدن طالبان، این روابط دستخوش تغییرات شده و درگیری‌های مرزی و چالش‌های امنیتی، باعث شکاف‌های جدیدی میان این دو همسایه شده است  

Farsi, تیتر اول, تیتر پنجم

تنش‌های تجاری میان امریکا و کانادا؛ ترامپ، ترودو را «فرماندار» خواند

در پی اعمال تعرفه‌های تلافی‌جویانه کانادا بر کالاهای امریکایی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، در واکنش تندی نخست‌وزیر کانادا، جاستین ترودو، را «فرماندار» خطاب کرد و بار دیگر ایده ادغام کانادا در ایالات متحده را مطرح نمود. ترامپ در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی TruthSocial نوشت: “لطفاً به فرماندار ترودو کانادا توضیح دهید که وقتی تعرفه تلافی‌جویانه بر ایالات متحده اعمال می‌کند، تعرفه معکوس ما بلافاصله به همان میزان افزایش می‌یابد.” این اظهارات پس از آن مطرح شد که دولت کانادا در واکنش به سیاست‌های تجاری امریکا، تعرفه‌هایی را بر برخی کالاهای وارداتی از این کشور اعمال کرد. این اقدام بخشی از سیاست اقتصادی اوتاوا برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی در برابر افزایش هزینه‌های ناشی از سیاست‌های اقتصادی واشنگتن است. ترامپ، که پس از پیروزی مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا، سیاست‌های اقتصادی و تجاری سخت‌گیرانه‌تری را در پیش گرفته، در اظهاراتی جنجالی، خواستار تبدیل کانادا به پنجاه و یکمین ایالت امریکا شد. وی اعلام کرد: “اگر کانادا بخشی از ایالات متحده شود، دیگر هیچ تعرفه‌ای وجود نخواهد داشت.” این سخنان واکنش سریع جاستین ترودو را در پی داشت. نخست‌وزیر کانادا در پاسخ گفت: “هیچ شانسی وجود ندارد که کانادا بخشی از ایالات متحده شود.” حمله لفظی ایلان ماسک به ترودو پس از این تبادل نظرات، ایلان ماسک، میلیاردر مشهور و از مشاوران ترامپ، وارد ماجرا شد و در اظهاراتی جنجالی، ترودو را “دختر” و “فرماندار سابق کانادا” خطاب کرد. ماسک که در سال‌های اخیر روابط نزدیکی با ترامپ پیدا کرده، از سیاست‌های اقتصادی دولت کانادا به‌شدت انتقاد کرده و از اقدامات ترامپ در جهت افزایش فشار اقتصادی بر متحدان تجاری امریکا حمایت کرده است. این تنش‌های لفظی در حالی رخ می‌دهد که روابط تجاری میان دو کشور در سال‌های اخیر بارها دچار تنش شده است. تعرفه‌های متقابل میان امریکا و کانادا می‌تواند تأثیرات اقتصادی مهمی بر صنایع کلیدی مانند خودروسازی، انرژی و کشاورزی در هر دو کشور داشته باشد. اگرچه ایده الحاق کانادا به ایالات متحده از سوی ترامپ بارها مطرح شده، اما با مخالفت قاطع مقامات کانادایی و افکار عمومی این کشور مواجه بوده است. اکنون باید دید که آیا این جنگ تجاری به تشدید تنش‌های دیپلماتیک میان دو کشور منجر خواهد شد یا دولت‌های دو طرف برای کاهش اختلافات، مسیر گفت‌وگو و مذاکره را در پیش خواهند گرفت. عبدالحق حمیدی

Farsi, انتخاب سردبیر, اول, تحلیل و گزارش, تیتر اول

پشت کردن ایالات متحده آمریکا به متحدان خود؛ از افغانستان تا اوکراین

ایالات متحده آمریکا بار دیگر نشان داده است که در سیاست خارجی خود، منافع ملی را بر تعهدات بین‌المللی و حمایت از متحدان ترجیح می‌دهد. از خروج ناگهانی از افغانستان تا کاهش حمایت از اوکراین، کارشناسان به این باور اند که این کشور  یک شریک غیرقابل‌اعتماد است. پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده با هدف مبارزه با تروریسم و سرنگونی حکومت  طالبان به افغانستان لشکرکشی کرد. سرانجام با سرنگونی حکومت طالبان  طی بیست سال حضور نظامی و سیاسی گسترده، در آن کشوربه تمویل .تجهیز و آموزش  نظامیان افغان پرداخت و از  تأثیرگذاری بر روندهای دموکراتیک و تعیین مقامات ارشد دولتی، تا حمایت از آزادی بیان و حقوق بش بارهمه چیز را را به دوش کشید. در طول این دو دهه، دولت‌های افغانستان به‌طور کامل وابسته به حمایت‌های نظامی، مالی و دیپلماتیک واشنگتن بودند. با این حال، در سال ۲۰۲۱، دولت جو بایدن با امضای توافقنامه دوحه، تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان گرفت. خروجی که نه‌تنها بدون یک راهبرد مدون صورت گرفت، بلکه سبب سقوط ناگهانی دولت تحت حمایت غرب و بازگشت طالبان به قدرت شد. اکنون، سه سال پس از خروج آمریکا، افغانستان با بحران‌های گسترده‌ای مواجه است: عدم به رسمیت شناخته شدن حکومت جدید توسط جامعه جهانی، که موجب انزوای دیپلماتیک این کشور شده است. ناکامی در ایجاد یک نظام اداری کارآمد،. محدودیت‌های شدید بر زنان و دختران، از جمله تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها برای بیش از نیمی از جمعیت افغانستان. سرکوب آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای، که نگرانی‌های بین‌المللی درباره نقض حقوق بشر را افزایش داده است. با این شرایط، بسیاری از تحلیلگران خروج آمریکا از افغانستان را یک فاجعه میدانند  چرا که آمریکا این کشور را در شرایطی بحرانی ترک کرد، بدون اینکه تضمینی برای ثبات آن ارائه دهد.و پس از افغانستان حالا اوکراین . در فبروری  ۲۰۲۲، با آغاز حمله روسیه به اوکراین، ایالات متحده آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین حامی کیف، میلیاردها دلار کمک نظامی و مالی در اختیار این کشور قرار داد. حمایت‌های واشنگتن، در کنار کمک‌های گسترده ناتو و اتحادیه اروپا، نقش مهمی در جلوگیری از سقوط اوکراین ایفا کرد. اما با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا به رهبری دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵، سیاست‌های کاخ سفید در قبال این جنگ تغییر کرده است. ترامپ که همواره به داشتن رویکرد نرم‌تر نسبت به روسیه شهرت دارد، اکنون به‌دنبال کاهش کمک‌های آمریکا به اوکراین است. این چرخش ناگهانی، نگرانی‌های گسترده‌ای را در میان مقامات اوکراینی و متحدان غربی ایجاد کرده است. بسیاری بر این باورند که کاهش حمایت‌های آمریکا، می‌تواند توازن جنگ را به نفع روسیه تغییر دهد.. با این حال شب گذشته، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در سفری رسمی به واشنگتن با دونالد ترامپ و معاون او، جی. دی. ونس، در دفتر بیضی کاخ سفید دیدار کرد. این نشست، که با حضور رسانه‌ها برگزار شد، به سرعت به یک تقابل لفظی شدید تبدیل شد. ترامپ و معاونش با لحن تندی از رئیس‌جمهور اوکراین استقبال کردند، در حالی که زلنسکی نیز به‌طور آشکار از تغییر موضع آمریکا انتقاد کرد.  دیدار پرتنش اخیر «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا با «ولادیمیر زلنسکی»، رئیس جمهور اوکراین در کاخ سفید با واکنش های همراه با شوک، خشم و نگرانی بسیاری مقام های اروپایی روبرو شده است بنا بر گزارش‌ها، قرار بود پس از این دیدار، یک نشست خبری مشترک بین رریس جمهور ایالات متحده امریکا و ولادمیر زلنسکی ریس جمهور اوکراین  برگزار شود، اما به دلیل بالا گرفتن تنش‌ها، این برنامه لغو شد. زلنسکی نیز صبح امروز واشنگتن را به مقصد لندن ترک کرد. تنش دیپلماتیک میان آمریکا و اوکراین با واکنش‌های گسترده‌ای در سطح بین‌المللی مواجه شد: ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز جمعه ۲۸ فبروی  گفت که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده با «خویشتن‌داری» عمل کرده که در هنگام مشاجره با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌ جمهوری اوکراین در کاخ سفید «او را نزده است». دیدار اخیر «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا، با «ولودیمیر زلنسکی»، رئیس‌جمهور اوکراین در کاخ سفید، با واکنش‌های گسترده‌ای از سوی مقامات اروپایی همراه شد. این دیدار که به‌نظر می‌رسد پرتنش بوده، باعث شوک، خشم و نگرانی در میان رهبران اروپایی شده است. پس از این رویداد، «جورجیا ملونی»، نخست‌وزیر ایتالیا، پیشنهاد برگزاری یک نشست فوری میان اروپا و آمریکا را مطرح کرد. در همین حال، «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آمریکا، با تشکر از دونالد ترامپ، از «جرأت و جسارت» وی در حمایت از منافع آمریکا تمجید کرد. «همچنین کایا کالاس»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در واکنشی صریح اظهار داشت: «امروز مشخص شد که جهان آزاد به رهبری جدید نیاز دارد.» از سوی دیگر کاخ الیزه نیز اعلام کرد که «امانوئل مکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه، پس از این اتفاق، با «ولودیمیر زلنسکی» به‌صورت تلفنی گفت‌وگو کرده است، اما محتوای این گفت‌وگو هنوز فاش نشده است. در آلمان، «فردریش مرتس»، رهبر حزب دموکرات مسیحی و پیروز انتخابات اخیر، در پیامی در شبکه اجتماعی( اکس )خطاب به زلنسکی نوشت: «زلنسکی عزیز، ما در شرایط خوب و سخت در کنار اوکراین ایستاده‌ایم. نباید متجاوز و قربانی را در این جنگ وحشتناک اشتباه بگیریم.» همچنین «اولاف شولتز»، صدراعظم آلمان، بار دیگر بر حمایت کشورش از اوکراین تأکید کرد. همدولت کانادا نیز در واکنش به این تنش اعلام کرد که همچنان به ارائه کمک‌های لازم به اوکراین ادامه خواهد داد. «ملانی جولی»، از گفت‌وگو با همتای اوکراینی خود و تأکید بر حمایت بی‌دریغ کانادا از اوکراین خبر داد. در بریتانیا، «کی‌یر استارمر»، نخست‌وزیر این کشور، پس از تنش لفظی بین ترامپ و زلنسکی، روز جمعه با رؤسای‌جمهور آمریکا و اوکراین گفت‌وگو کرد. سخنگوی وی اعلام کرد که بریتانیا همچنان به حمایت تزلزل‌ناپذیر خود از اوکراین ادامه می‌دهد و به یافتن راهی برای صلح پایدار بر اساس حاکمیت و امنیت اوکراین متعهد است. «ژان نوئل بارو»، وزیر امور خارجه فرانسه، نیز تأکید کرد که «زمان اقدام اروپا فرا رسیده است.» علاوه بر این، دیگر کشورهای اروپایی از جمله سوئد، نروژ، هلند، جمهوری چک و اسپانیا نیز حمایت خود را از اوکراین اعلام کردند. سابقه ایالات متحده امریکا در رها کردن متحدانش، از افغانستان تا اوکراین، بار دیگر این پرسش را مطرح می‌کند که آیا می‌توان به حمایت‌های واشنگتن در بلندمدت اعتماد کرد؟ در حالی که افغانستان به نمادی از شکست سیاست‌های آمریکا  تبدیل شده است،

Farsi, پنجم, تیتر چهارم

افزایش حضور نظامی کوریای شمالی در روسیه واستقرار نیروی جدید در منطقه کورسک

اطلاعات ملی کوریای جنوبی اعلام کرده است که کوریای شمالی نیروهای بیشتری را به روسیه اعزام کرده و حضور نظامی خود را در منطقه کورسک تقویت کرده است٫بر اساس گزارش منتشر شده توسط نشریه کره‌ای  کوریای شمالی بین ماه‌های جنوری تا فبروری بین 1000 تا 3000 سرباز را به این منطقه فرستاده است. گزارش‌های اطلاعاتی سئول نشان می‌دهند که این نیروها به خط اول در منطقه کورسک بازگشته‌اند، جایی که درگیری‌های شدیدی در جنگ اوکراین و روسیه در جریان است٫در اوایل فبروری نیز گزارش‌هایی منتشر شده بود که کوریای شمالی سربازان کمکی بیشتری را به این منطقه اعزام کرده است استقرار نیروهای کوریای شمالی در خاک روسیه در شرایطی انجام می‌شود که همکاری‌های نظامی میان پیونگ‌یانگ و مسکو رو به افزایش است پیش‌تر گزارش‌هایی مبنی بر ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی کوریای شمالی به روسیه منتشر شده بود که با واکنش‌های بین‌المللی همراه شد٫ایالات متحده و متحدان غربی بارها نسبت به همکاری‌های نظامی میان این دو کشور هشدار داده‌اند و آن را نقض تحریم‌های بین‌المللی علیه کوریای شمالی دانسته‌اند. کارشناسان نظامی معتقدند که حضور سربازان کوریای شمالی در منطقه کورسک ممکن است با اهداف مختلفی انجام شده باشد. برخی تحلیلگران بر این باورند که این نیروها ممکن است در عملیات‌های جنگی شرکت کنند، در حالی که برخی دیگر احتمال می‌دهند که آنها در مأموریت‌های پشتیبانی و مهندسی نظامی نقش داشته باشند هنوز مقامات روسیه و کوریای شمالی به این گزارش‌ها واکنش رسمی نشان نداده‌اند٫اما افزایش همکاری‌های نظامی میان مسکو و پیونگ‌یانگ نگرانی‌های جامعه جهانی را درباره تشدید جنگ در اوکراین و گسترش نفوذ کوریای شمالی در بحران‌های بین‌المللی بیشتر کرده است با توجه به تحولات اخیر، احتمال افزایش فشارهای دیپلماتیک و تحریم‌های جدید علیه هر دو کشور وجود دارد٫تحلیلگران انتظار دارند که این موضوع در نشست‌های آینده سازمان ملل و سایر مجامع بین‌المللی مورد بررسی قرار گیرد. عبدالحق حمیدی

Farsi, انتخاب سردبیر, اول

طالبان و اساسنامه رم؛ آیا این گروه صلاحیت خروج افغانستان از دادگاه کیفری بین‌المللی را دارد؟

طالبان به‌تازگی اعلام کرده‌اند که خود را در قبال اساسنامه رم و دادگاه کیفری بین‌المللی مسئول نمی‌دانند و عضویت حکومت پیشین افغانستان در این دادگاه را فاقد اعتبار حقوقی می‌دانند. بر اساس اعلامیه‌ای که طالبان منتشر کرده‌اند، آن‌ها مدعی‌اند که «تاریخ این محکمه نشان داده است که به جای عدالت، تحت تأثیر تمایلات سیاسی عمل کرده است.» این گروه همچنین استدلال می‌کند که دادگاه کیفری بین‌المللی در برابر جنایات گسترده‌ای که در کشورهای مختلف، از جمله افغانستان، رخ داده، واکنشی نشان نداده و تنها در مواردی خاص ورود کرده است. طالبان در ادامه مدعی شده‌اند که نیروهای خارجی و متحدانشان، جنایات جنگی گسترده‌ای در افغانستان مرتکب شده‌اند، اما دادگاه کیفری بین‌المللی هیچ اقدامی علیه آن‌ها انجام نداده است. بر این اساس، طالبان اعلام کرده‌اند که به اساسنامه رم پایبند نیستند و الحاق حکومت پیشین افغانستان به این معاهده را غیرمعتبر می‌دانند. این موضع‌گیری طالبان پس از آن مطرح شد که دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی برای هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان، و عبدالحکیم حقانی، رئیس دادگاه عالی این گروه، به اتهام «جنایت علیه بشریت مبتنی بر آزار و اذیت جنسیتی» درخواست حکم بازداشت ثبت کرد. افغانستان در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳ میلادی) به اساسنامه رم پیوست و این معاهده از آن زمان در مورد جرایم ارتکابی در افغانستان لازم‌الاجرا شده است. در سال ۲۰۱۷، دادگاه کیفری بین‌المللی تحقیقات خود را در مورد جنایات جنگی نیروهای آمریکایی، ناتو، طالبان و حکومت پیشین افغانستان آغاز کرد، اما تا کنون هیچ درخواست بازداشت رسمی در مورد نیروهای آمریکایی و ناتو ثبت نشده است. با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان و وضع محدودیت‌های شدید بر زنان، دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی اولویت خود را رسیدگی به جنایات علیه بشریت مبتنی بر آزار و اذیت جنسیتی قرار داده است. کریم خان، دادستان این دادگاه، اعلام کرد که پس از تحقیقات گسترده، مشخص شده است که رهبران طالبان مسئولیت این جنایات را بر عهده دارند و به همین دلیل برای آن‌ها درخواست بازداشت صادر شده است. طالبان ادعا می‌کنند که افغانستان را از اساسنامه رم خارج کرده‌اند، اما بر اساس ماده ۱۲۷ این اساسنامه، خروج از عضویت این دادگاه نیازمند طی کردن روند مشخصی است. بر اساس این ماده، هر دولت عضو می‌تواند با ارسال اطلاعیه کتبی به دبیرکل سازمان ملل، خروج خود را اعلام کند. این خروج یک سال پس از دریافت اطلاعیه معتبر خواهد بود، اما تأثیری بر تحقیقات و پرونده‌هایی که پیش از آن آغاز شده‌اند نخواهد داشت. علاوه بر این، کارشناسان حقوقی تأکید دارند که تنها حکومت‌هایی که از مشروعیت قانونی و بین‌المللی برخوردار باشند، می‌توانند تعهدات بین‌المللی یک کشور را لغو کنند. طالبان که از طریق زور قدرت را به دست گرفته و از مشروعیت داخلی و بین‌المللی بی‌بهره است، نمی‌تواند به‌طور قانونی افغانستان را از دادگاه کیفری بین‌المللی خارج کند. بنابراین، حتی اگر طالبان موفق شوند روند خروج از دادگاه کیفری بین‌المللی را تکمیل کنند، همچنان در برابر جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت که پس از سال ۲۰۰۳ و به‌ویژه پس از ۲۰۲۱ میلادی انجام داده‌اند، پاسخگو خواهند بود. این دادگاه همچنان صلاحیت بررسی جنایات آن‌ها را دارد و در صورتی که حکم بازداشت رهبران طالبان صادر شود، تمام کشورهای عضو این دادگاه موظف خواهند بود که هنگام ورود این افراد به خاکشان، آن‌ها را بازداشت کرده و به دادگاه تحویل دهند. با توجه به چارچوب‌های قانونی بین‌المللی، اعلامیه طالبان مبنی بر خروج از اساسنامه رم و دادگاه کیفری بین‌المللی هیچ تأثیری بر تحقیقات و پیگیری‌های قضایی این دادگاه نخواهد داشت. علاوه بر این، عدم مشروعیت حکومت طالبان باعث می‌شود که تصمیمات آن‌ها در سطح بین‌المللی بی‌اعتبار تلقی شود. بر این اساس، دادگاه کیفری بین‌المللی همچنان می‌تواند رهبران این گروه را به دلیل ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار دهد و حکم بازداشت بین‌المللی برای آن‌ها صادر کند. حامیه نادری

Farsi, تیتر اول, جهان

ایالات متحده و روسیه: از تنش تا گرایش

پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، ایالات متحده آمریکا تمایل بیشتری به نزدیکی با روسیه نشان داده است. در حالی که روابط میان این دو قدرت در سال‌های متمادی متشنج بوده و در برهه‌هایی حتی تا آستانه‌ی تقابل نظامی پیش رفته بود، اکنون با تغییر در رهبری آمریکا، این تنش‌ها کاهش یافته است. گفت‌وگوهای تلفنی میان رهبران دو کشور و دیدارهای دیپلماتیک، نشانه‌هایی از بهبود روابط را نمایان ساخته است. یکی از تغییرات مهم در سیاست خارجی آمریکا، کاهش حمایت این کشور از اوکراین در جنگ علیه روسیه بوده است. در حالی که پیش از ریاست‌جمهوری ترامپ، واشنگتن یکی از حامیان اصلی اوکراین به شمار می‌رفت، اکنون تمایل آمریکا به پایان دادن به جنگ، بدون مشارکت واقعی اوکراین و متحدان اروپایی، خشم ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، و رهبران اروپا را برانگیخته است. بسیاری از تحلیلگران این تغییر رویکرد را به سود روسیه و به زیان اوکراین می‌دانند، چرا که جایگاه کی‌یف در مذاکرات صلح تضعیف شده و احتمال پیوستن اوکراین به ناتو نیز کاهش یافته است. اتحادیه اروپا که در کنار اوکراین علیه روسیه ایستاده بود، نسبت به نزدیکی آمریکا و روسیه ابراز نگرانی کرده و این تغییر موضع را با دیده‌ی تردید می‌نگرد. در همین راستا، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در سفری رسمی به آمریکا با دونالد ترامپ دیدار و درباره‌ی سرنوشت جنگ اوکراین گفت‌وگو کرده است. این در حالی است که هم‌زمان، مقامات آمریکایی و روسی در عربستان سعودی سرگرم رایزنی درباره‌ی راه‌های پایان دادن به جنگ هستند. بر بنیاد گزارش رسانه‌های خارجی، روز گذشته شورای امنیت سازمان ملل متحد در سومین سالروز تهاجم روسیه به اوکراین، قطعنامه‌ای ارائه‌شده توسط ایالات متحده آمریکا و مورد حمایت روسیه را به تصویب رساند که بازتاب‌دهنده نزدیکی اداره ترامپ به روسیه و دوری از اروپا است. از سوی دیگر، زلنسکی از این تحولات ناخشنود بوده و نزدیکی واشنگتن به مسکو را به معنای شکست اوکراین در جنگ می‌داند. تغییر لحن رهبران آمریکا علیه اوکراین نیز بر این نگرانی‌ها افزوده است. ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اخیراً زلنسکی را «کمدین دیکتاتور» خطاب کرده و او را مقصر آغاز جنگ دانسته است. رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، با روند صلح پیشنهادی ترامپ مواجه شده است. این روند از بسیاری جهات شبیه به مذاکرات صلح آمریکا در سال ۲۰۱۸ است که رئیس‌جمهور افغانستان، محمد اشرف غنی، با آن روبه‌رو بود. رئیس‌جمهور زلنسکی، به مناسبت سومین سالگرد حمله روسیه به اوکراین، درباره آمادگی خود برای استعفا صحبت کرد، اما اشرف غنی گفته بود که استعفا یک “اشتباه” خواهد بود. با این حال، باید گفت که روابط واشنگتن و مسکو در دوره پساشوروی همواره با تغییرات مختلفی همراه بوده و فراز و فرودهای متعددی را تجربه کرده است. در حالی که در برخی مقاطع این روابط متعادل بوده، اما «صلح سرد» و «جنگ سرد» نیز بخش‌هایی از این تعاملات را تشکیل داده‌اند، به‌ویژه در دو سال اخیر که اختلافات در بحران اوکراین و خاورمیانه شدت یافته است. همان‌طور که در سیاست گفته می‌شود، “دوست و دشمن دائمی وجود ندارد، بلکه این منافع هستند که همیشگی‌اند.” این جمله بیانگر آن است که روابط میان کشورها و سیاستمداران بر پایه منافع متغیر شکل می‌گیرد و نه بر اساس دوستی یا دشمنی همیشگی. بر اساس تجربه، دو طرف با در نظر گرفتن هزینه‌های تقابل، معمولاً پس از دوره‌ای از تنش به دنبال فرصت‌هایی برای تغییر فضای روابط و بهبود آن بوده‌اند. یکی از مهم‌ترین عوامل در این زمینه، تغییر نخبگان در کاخ سفید یا کرملین بوده است. پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، بحران‌های اوکراین و خاورمیانه نمونه‌هایی از این جابه‌جایی‌های نخبگان هستند که نقش مهمی در گشودن فصلی جدید در روابط مسکو و واشنگتن و کاهش تنش‌ها داشته‌اند. با این حال، باید دید که در نهایت چه سرنوشتی در انتظار اوکراین خواهد بود. آیا این جنگ در نهایت به نفع روسیه تمام خواهد شد؟ آیا اروپا که پس از آمریکا مهم‌ترین متحد اوکراین محسوب می‌شود، از معاهده‌ی صلح احتمالی میان واشنگتن و مسکو حمایت خواهد کرد یا در برابر آن خواهد ایستاد؟ در هر صورت، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که روسیه تاکنون به اهداف خود در اوکراین نزدیک شده و در این تقابل، دست برتر را پیدا کرده است. جواد رسولی

Farsi, تحلیل و گزارش, تیتر دوم, تیتر سوم

تشدید بحران مهاجرت؛ پاکستان اخراج گسترده‌ی مهاجران افغانستان را نهایی کرد

در ادامه‌ی سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی دولت پاکستان در قبال مهاجران افغانستان، مقامات این کشور تأکید کرده‌اند که اخراج تمامی مهاجران افغانستان، از جمله دارندگان کارت‌های قانونی «ای‌سی‌سی» و «پی‌او‌آر»، به‌زودی نهایی و عملی خواهد شد. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که تنش‌های لفظی میان مقامات طالبان و اسلام‌آباد بر سر نحوه‌ی برخورد با مهاجران افغانستان شدت گرفته است. سخنگوی وزارت خارجه‌ی پاکستان اخیراً در واکنش به انتقادهای طالبان از نحوه‌ی رفتار با مهاجران افغانستان، اظهارات کاردار طالبان در اسلام‌آباد را «بی‌جا» خوانده و ادعا کرده است که پاکستان برای دهه‌ها میلیون‌ها مهاجر افغانستان را با «احترام و عزت» میزبانی کرده است. او تأکید کرد که آزمون واقعی طالبان، فراهم‌سازی شرایط مناسب برای مهاجران بازگشته است؛ کسانی که به گفته‌ی او، کاردار طالبان «فکر می‌کند» که با آن‌ها در پاکستان «بدرفتاری» شده است. وی افزود که پاکستان، باوجود «حمایت اندک بین‌المللی»، منابع و خدمات خود، از جمله در حوزه‌های آموزش و بهداشت، را با مهاجران افغانستان شریک کرده و تدابیر لازم را برای جلوگیری از هرگونه آزار و اذیت در روند بازگشت اتخاذ کرده است. بااین‌حال، او از طالبان خواست تا شرایط مناسبی را در افغانستان فراهم کنند تا بازگشت‌کنندگان بتوانند به‌طور کامل در جامعه‌ی افغانستان ادغام شوند. در مقابل، سفارت طالبان در اسلام‌آباد روز گذشته اعلام کرد که مقامات وزارت خارجه‌ی پاکستان تأیید کرده‌اند که طرح اخراج گسترده‌ی مهاجران افغانستان از اسلام‌آباد، راولپندی و سراسر پاکستان «قطعی و نهایی» شده است. این اقدام شامل تمامی مهاجران افغانستان، حتی کسانی که کارت‌های قانونی اقامت دارند، می‌شود. تنها افرادی که دارای ویزای قانونی باشند، اجازه‌ی اقامت در این دو شهر را خواهند داشت. سفارت طالبان همچنین اعلام کرده است که پولیس پاکستان در روزهای اخیر بدون اطلاع رسمی، شهروندان افغانستان را در اسلام‌آباد و راولپندی «بازداشت، تفتیش و مجبور به ترک این شهرها» کرده است. این سفارت تأکید کرده است که نگرانی خود را در این زمینه با مقامات پاکستانی، سازمان‌های بین‌المللی و مقامات طالبان در کابل مطرح کرده است. بر اساس سندی که به رسانه‌ها درز کرده است، شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در ۲۹ جنوری سال جاری دستور اخراج موج گسترده‌ای از پناه‌جویان افغانستان را صادر کرده است. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که از ماه‌ها پیش، دولت پاکستان روند اخراج مهاجران افغانستان را آغاز کرده و هزاران تن را مجبور به بازگشت به افغانستان کرده است. با این حال این تصمیم پاکستان، هزاران خانواده‌ی مهاجر را در وضعیت دشواری قرار داده است. بسیاری از این افراد دهه‌ها در پاکستان زندگی کرده و تمام دارایی و معیشت خود را در این کشور ساخته‌اند. اخراج اجباری آنان در شرایطی که افغانستان با بحران‌های امنیتی، اقتصادی و بشری روبه‌رو است، نگرانی‌های گسترده‌ای را در میان نهادهای حقوق بشری و سازمان‌های بین‌المللی ایجاد کرده است. اگرچه پاکستان اعلام کرده است که روند بازگشت مهاجران افغانستان به‌صورت «هموار» و بدون آزار و اذیت پیش می‌رود، اما گزارش‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مهاجران در شرایط نامساعدی به افغانستان بازگردانده شده‌اند و با کمبود سرپناه، کار و منابع اولیه‌ی زندگی مواجه هستند. سازمان‌های حقوق بشری و برخی از کشورها نسبت به این اقدام پاکستان واکنش نشان داده و خواستار توقف اخراج اجباری مهاجران افغانستان شده‌اند. اما به نظر می‌رسد که دولت پاکستان بر اجرای این تصمیم مصمم است و به‌رغم انتقادهای گسترده، روند اخراج مهاجران را ادامه خواهد داد. با توجه به وضعیت ناپایدار در افغانستان، اخراج گسترده‌ی مهاجران می‌تواند پیامدهای جدی برای امنیت، ثبات و وضعیت انسانی در این کشور داشته باشد. حال باید دید که جامعه‌ی بین‌المللی و طالبان چه اقداماتی برای کاهش این بحران و حمایت از مهاجران انجام خواهند داد. جواد رسولی

Farsi, تیتر چهارم

الزام دانش‌آموزان افغان به پوشیدن لباس‌های سنتی؛ بازگشت به سیاست‌های سخت‌گیرانه

در راستای تحکیم ایدئولوژی سخت‌گیرانه خود بر نظام آموزشی، طالبان دانش‌آموزان پسر و آموزگاران مکاتب را ملزم به پوشیدن دستار و لباس‌هایی مشابه یونیفرم اعضای خود کرده‌اند. وزارت معارف طالبان اخیراً لایحه‌ای را تصویب کرده که بر اساس آن، لباس‌های سنتی شامل پیراهن، تنبان و دستار برای دانش‌آموزان و معلمان اجباری شده است. این اقدام با واکنش‌های گسترده‌ای مواجه شده و بسیاری آن را «بازگشت به قرون وسطایی در نظام آموزش» توصیف کرده‌اند. طالبان در دوره نخست حکومت خود  نیز مقررات سخت‌گیرانه‌ای در مورد پوشش اعمال کرده بودند. در آن دوران، پوشیدن لباس سنتی نه تنها در مدارس بلکه در تمام جامعه اجباری بود و هرگونه تخطی با مجازات‌های سختی همراه می‌شد. با بازگشت دوباره طالبان به قدرت در اگوست ۲۰۲۱، بسیاری از این سیاست‌ها مجدداً اعمال شده و در برخی موارد حتی شدت یافته است. با این حال تحمیل لباس خاص بر دانش‌آموزان و آموزگاران، بخشی از برنامه گسترده‌تر طالبان برای اسلامی‌سازی  آموزش و حذف هرگونه ارزش‌های مدرن  از سیستم تحصیلی افغانستان است. در کنار اجباری شدن لباس سنتی، گزارش‌هایی مبنی بر تغییر محتوای درسی و حذف برخی از موضوعات علمی و اجتماعی نیز منتشر شده است. بسیاری از کارشناسان آموزشی این روند را گامی در جهت «شست‌وشوی مغزی» نسل جوان و ایجاد یک جامعه کاملاً منطبق با ایدئولوژی طالبان می‌دانند. بنا براین تصمیم اخیر طالبان با واکنش‌های گسترده‌ای از سوی فعالان حقوق بشر، آموزگاران، و خانواده‌های دانش‌آموزان مواجه شده است. بسیاری این اقدام را نشانه‌ای از افزایش کنترل اجتماعی طالبان بر مردم و محدود کردن آزادی‌های فردی دانسته‌اند. سازمان‌های بین‌المللی نیز نسبت به سیاست‌های آموزشی طالبان ابراز نگرانی کرده و آن را مانعی در مسیر پیشرفت و توسعه افغانستان می‌دانند. با تشدید محدودیت‌ها در نظام آموزشی، چشم‌انداز تحصیل در افغانستان بیش از پیش تیره شده است. در کنار ممنوعیت آموزش دختران در مقاطع متوسطه و دانشگاهی، اکنون دانش‌آموزان پسر نیز با محدودیت‌های شدیدی مواجه هستند. بسیاری نگران‌اند که با ادامه این روند، نسل آینده افغانستان از دسترسی به آموزش مدرن محروم شده و کشور به سمت انزوای بیشتر سوق داده شود. تصمیم اخیر طالبان نشان‌دهنده تأکید بر سیاست‌های ایدئولوژیک خود است؛ سیاست‌هایی که به گفته منتقدان، افغانستان را به سال‌های تاریک گذشته بازمی‌گرداند. جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر دوم, چهارم

فصیح‌الدین فطرت: افغانستان پسا طالبان وجودنخواهد داشت

فصیح‌الدین فطرت، لوی درستیز طالبان، در نشستی در کابل با اشاره به پنجمین دور «روند ویانا» که با حضور ۹۰ تن از سیاستمداران ، فعالان مدنی و زنان مخالف طالبان در اتریش برگزار شد، گفت که چیزی به نام «افغانستان پسا‌طالبان» وجود نخواهد داشت. او این نشست‌ها را تلاشی برای «تشویش اذهان مردم» دانست. وی همچنین اختلافات درونی طالبان را رد کرده و ادعا کرد که چنین مسائلی ساخته و پرداخته «دشمنان افغانستان» است. به گفته او، مطرح کردن موضوعاتی مانند اختلافات میان رهبران طالبان، نارضایتی میان نیروهای طالبان و تعصبات قومی، بخشی از جنگ روانی مخالفان طالبان است. با گذشت بیش از سه سال از تسلط طالبان بر افغانستان، حاکمیت آنها همچنان با چالش‌های متعددی روبه‌رو است. در حالی که حکومت طالبان تاکنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده، اختلافات درونی میان رهبران اآنها نیز به موضوعی بحث‌برانگیز تبدیل شده است. این در حالی است که طالبان همواره تلاش کرده‌اند تا این اختلافات را انکار کنند و تصویری یکپارچه از حاکمیت خود ارائه دهند. با این حال و با وجود تکذیب‌های مکرر طالبان، گزارش‌های متعددی از وجود شکاف‌های عمیق در میان رهبران طالبان  منتشر شده است. برخی از این اختلافات به مسائل ایدئولوژیک، برخی به توزیع قدرت و منابع، و برخی دیگر به نحوه تعامل با جامعه جهانی مربوط می‌شود. از یک‌سو، جناح‌هایی در درون طالبان هستند که به دنبال تعامل با جامعه بین‌المللی و کاهش محدودیت‌ها، به‌ویژه در مورد حقوق زنان، هستند تا زمینه‌ای برای به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان  فراهم شود. در مقابل، جناح دیگر به رهبری هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان، مخالف هرگونه تغییر در سیاست‌های سخت‌گیرانه طالبان است. همچنین یکی از نشانه‌های این اختلافات، کاهش نقش برخی از چهره‌های شناخته‌شده طالبان مانند سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله، و ملا یعقوب، وزیر دفاع، در تصمیم‌گیری‌های کلان حکومتی است. این دو، که به جناح نسبتاً عمل‌گراتر طالبان تعلق دارند، در چندین مورد مواضعی متفاوت از رهبر این طالبان اتخاذ کرده‌اند. بنا براین یکی از مشکلات اساسی طالبان، عدم به رسمیت شناخته شدن حکومت‌شان از سوی هیچ کشوری است. با وجود تلاش‌های دیپلماتیک برای کسب مشروعیت بین‌المللی، جامعه جهانی تاکنون به دلیل مسائل مربوط به حقوق بشر، به‌ویژه محدودیت‌های شدید بر زنان و اقلیت‌ها، از به رسمیت شناختن حکومت طالبان خودداری کرده است. از سوی دیگر، نشست‌هایی مانند «روند ویانا» نشان می‌دهند که اپوزیسیون طالبان، هرچند پراکنده و بدون یک رهبری واحد، همچنان فعال است و در تلاش برای ایجاد یک نقشه راه برای آینده افغانستان است. حضور چهره‌های مختلف سیاسی، نظامی و مدنی در این نشست‌ها نشان می‌دهد که مخالفت با طالبان نه‌تنها در سطح بین‌المللی بلکه در داخل افغانستان نیز همچنان پابرجاست. با این حال ، اگرچه طالبان سعی دارند تصویر یک حکومت باثبات و یکپارچه را ارائه دهند، اما واقعیت‌های موجود نشان می‌دهند که هم در داخل و هم در سطح بین‌المللی با چالش‌های جدی مواجه‌اند. آینده افغانستان همچنان نامشخص است و سرنوشت این کشور به تصمیمات و تغییرات احتمالی در رویکرد طالبان بستگی دارد. جواد رسولی

Farsi, اخبار, جهان

ترامپ: دولت اوکراین با وزیر مالیه امریکا رفتار بی‌ادبانه‌ای داشت

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، اعلام کرد که مقامات دولت اوکراین، به‌ویژه ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور این کشور، برخورد مناسبی با وزیر مالیه ایالات متحده نداشته‌اند. ترامپ در سخنان اخیر خود اظهار داشت که زلنسکی در زمان سفر وزیر مالیه امریکا به اوکراین، برای ملاقات با او در دسترس نبوده و رفتار او تا حدی «بی‌ادبانه» تعبیر شده است. رئیس‌جمهور امریکا گفت: «زلنسکی خواب بود و نتوانست با وزیر مالیه ملاقات کند. او [وزیر مالیه] ساعت‌های زیادی را با قطار سفر کرده بود و این سفر، با توجه به شرایط جنگی در اوکراین، خطرناک بود. ما در مورد یک مقام مهم، یعنی وزیر مالیه صحبت می‌کنیم.» ترامپ افزود: «هدف از این سفر، امضای سندی میان دو کشور بود، اما وزیر مالیه دست خالی از اوکراین بازگشت.» رئیس‌جمهور امریکا با ابراز نارضایتی از این اتفاق، تأکید کرد که چنین رفتارهایی در روابط دیپلماتیک غیرقابل‌قبول است و می‌تواند بر همکاری‌های آینده میان واشنگتن و کیف تأثیر بگذارد.

Farsi, پنجم, جهان

توهین دوباره ترامپ به مهاجران؛ این بار «جنایتکار»

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، بار دیگر با اظهارات جنجالی و توهین‌آمیز، مهاجران غیرقانونی را هدف قرار داد. وی صبح پنجشنبه در سخنرانی خود با انتقاد شدید از سیاست‌های مهاجرتی دولت پیشین، مهاجران غیرقانونی را «جنایتکار» خطاب کرد و خواستار اخراج آنان از امریکا شد. ترامپ ضمن انتقاد از سیاست «مرزهای باز» در دولت قبلی، مدعی شد که این سیاست‌ها آسیب‌های زیادی به امنیت و اقتصاد امریکا وارد کرده است. وی گفت: «سیاست مرزهای باز، کشور ما را به خطر انداخته است. مهاجران غیرقانونی بسیاری از آن‌ها جنایتکار هستند و باید از کشور اخراج شوند.» رئیس‌جمهور امریکا در ادامه تأکید کرد که دولت او اقدامات سخت‌گیرانه‌تری را برای جلوگیری از ورود غیرقانونی مهاجران در دستور کار قرار خواهد داد. ترامپ افزود: «ما اجازه نخواهیم داد که کشورمان پناهگاهی برای جنایتکاران باشد. هر کسی که به صورت غیرقانونی وارد امریکا شده، باید اخراج شود.» اظهارات ترامپ واکنش‌های زیادی را در میان فعالان حقوق بشر و گروه‌های حامی مهاجران برانگیخت. آن‌ها سخنان رئیس‌جمهور را نژادپرستانه و برخلاف اصول انسانی دانسته و اعلام کردند که این گونه برخوردها به افزایش نفرت و خشونت علیه مهاجران منجر خواهد شد. منتقدان ترامپ بر این باورند که بسیاری از مهاجران غیرقانونی در امریکا برای فرار از جنگ، خشونت و فقر شدید به این کشور پناه آورده‌اند و نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفا کرده‌اند. آنان معتقدند که سیاست‌های سخت‌گیرانه و توهین‌آمیز نه تنها مشکلات را حل نمی‌کند، بلکه موجب عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی و نژادی در امریکا خواهد شد. از سوی دیگر، طرفداران ترامپ از سخنان او حمایت کرده و بر لزوم تأمین امنیت مرزها و جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی تأکید کرده‌اند. این نخستین بار نیست که ترامپ با لحن تند و تحقیرآمیز علیه مهاجران سخن می‌گوید. در سال‌های گذشته نیز او بارها مهاجران را عامل افزایش جرم و جنایت در امریکا معرفی کرده و وعده داده بود که دیوار مرزی میان امریکا و مکزیک را تکمیل خواهد کرد. اظهارات اخیر ترامپ در شرایطی بیان می‌شود که مسئله مهاجرت همچنان یکی از موضوعات جنجالی و حساس در سیاست داخلی امریکا به شمار می‌رود و هرگونه موضع‌گیری درباره آن، واکنش‌های گسترده‌ای در سطح جامعه و نهادهای بین‌المللی در پی دارد. عبدالحق حمیدی

Farsi, اول, تیتر سوم

نگرانی سازمان حمایت از خبرنگاران در مورد چالش های خبرنگاران افغان در پاکستان

  سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان روز چهار شنبه  با نشر ابیانیه ای  نگرانی شدید خود را از وضعیت خبرنگاران افغان در پاکستان ابراز کرده است . این سازمان بدون نام بردن از کسی  گفته است که دو روز پیش، پولیس پاکستان در شهر اسلام‌آباد یک خبرنگار افغان را بازداشت کرده است. همچنین، یک روز قبل از آن، پولیس پاکستان  زکیه کاویان، یکی دیگر از خبرنگاران افغان را دستگیر کرده است. در اعلامیه ای این سازمان امده است که درماه های اخیر رفتار های غیر انسانی و بی رحمانه پولیس پاکستان نسبت به خبرنگاران افغان و اعضای خانواده های آنان مسااله است که توجه جهانیان را به خود جلب کرده است و برا ساس اطلاعات بدست آمده دستگیری ها آزار . اذیت ها و تهدیدات علیه خبرنگاران نه تنها از آزادی بیان بلکه از حقوق اولیه بشری نیز تخطی می کند به گفته این سازمان یکی از تازه‌ترین نمونه‌ها، بازداشت یک خبرنگار افغان در اسلام‌آباد است که به دلیل نگرانی‌های امنیتی، نامش فاش نمی‌شود. به‌علاوه، شب گذشته زکیه کاویان، یکی دیگر از خبرنگاران افغان، توسط پولیس پاکستان بازداشت شد. این دو مورد تنها بخش کوچکی از وضعیت بحرانی خبرنگاران افغان در پاکستان را نمایان می‌کند، چراکه بسیاری از این افراد به دلایل امنیتی و حرفه‌ای تحت فشارهای شدید قرار دارند. در حالی که این دستگیری‌ها نگرانی‌های زیادی را ایجاد کرده است، وضعیت خبرنگاران افغان در پاکستان نه‌تنها به این دو مورد محدود نمی‌شود بلکه مشکلات عمیق‌تری را دربر می‌گیرد. خبرنگاران افغان که بسیاری از آن‌ها به دلیل تهدیدات و خطرات جانی مجبور به ترک کشور خود شده‌اند، در پاکستان با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند. فشارهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی باعث شده است که این افراد در شرایطی دشوار زندگی کنند و هیچ‌گونه حمایت جدی از سوی کشورهای میزبان و جامعه جهانی دریافت نکنند. با این حال پاکستان به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کشورهای میزبان پناهندگان افغان، همواره مسئولیت‌های انسانی و حقوق بشری خود را نادیده گرفته است. بسیاری از پناهندگان افغان که در طول سال‌های اخیر به پاکستان مهاجرت کرده‌اند، به دلیل کمبود منابع و فرصت‌های مناسب، در وضعیت بسیار سختی به سر می‌برند. از جمله مشکلات آن‌ها می‌توان به نداشتن اقامت قانونی، اشتغال غیررسمی و شرایط بد مسکن اشاره کرد که آنها را در معرض آزار و شکنجه‌های دولتی قرار می‌دهد. بنا براین  خبرنگاران افغان، که به‌عنوان اقشار خاص جامعه، به‌دنبال انجام وظایف حرفه‌ای خود هستند، از حمایت و امنیت کافی برخوردار نیستند. بسیاری از آنها به دلیل نبود حمایت‌های حقوقی و برخوردهای بی‌رحمانه از سوی نیروهای امنیتی، مجبور به ترک حرفه خود شده‌اند. این امر نه‌تنها آزادی بیان را محدود می‌کند، بلکه حقوق اساسی این افراد را نیز نقض می‌نماید. از سوی دیگر نگرانی‌های عمده‌ای که مهاجران افغان در پکستان با آن مواجه  اند عدم حمایت مؤثر جوامع جهانی از پناهندگان افغان است. بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای غربی، به‌رغم بیانیه‌های انسانی و اعلام حمایت از پناهندگان افغان، در عمل هیچ اقدام موثری برای حمایت از آنها انجام نداده‌اند. این عدم حمایت، سبب شده است که بسیاری از پناهندگان افغان در کشورهای میزبان، به‌ویژه در پاکستان، در شرایطی غیرانسانی و مخاطره‌آمیز به سر ببرند. با این حال سازمان حمایت از خبرنگاران ضمن ابراز نگرانی از وضعیت خبرنگاران افغان در پاکستان، از دولت این کشور می‌خواهد که به‌عنوان کشور میزبان، به‌طور جدی و انسانی با پناهندگان افغان برخورد کند و به حقوق حرفه‌ای و اجتماعی آنها احترام بگذارد. این سازمان بر این باور است که بازداشت، آزار و تهدید خبرنگاران نه‌تنها نقض آزادی بیان است، بلکه نقض حقوق انسانی و حرفه‌ای آنان نیز به شمار می‌رود. علاوه بر این، سازمان حمایت از خبرنگاران  خواستار همکاری بیشتر جوامع بین‌المللی در حمایت از حقوق پناهندگان افغان و خبرنگاران است تا شرایط زندگی آنان بهبود یابد و بتوانند در محیطی امن به فعالیت‌های حرفه‌ای خود ادامه دهند. این تنها در صورتی امکان‌پذیر است که کشورهای میزبان، همچون پاکستان، مسئولیت‌های انسانی خود را به‌طور کامل برعهده بگیرند و برای حل بحران‌های پناهندگی و حمایت از حقوق خبرنگاران گام‌های عملی و مؤثری بردارند. بنا وضعیت مهاجران افغان در پاکستان و به‌ویژه خبرنگاران، نیازمند توجه جدی جامعه بین‌المللی و اصلاحات فوری در سیاست‌های کشور میزبان است. تا زمانی که حمایت‌های جهانی از پناهندگان افغان افزایش نیابد و کشورها به تعهدات خود در زمینه حقوق بشر پایبند نباشند، وضعیت خبرنگاران و سایر پناهندگان افغان در خطر خواهد بود. برای دستیابی به یک راه‌حل پایدار، همبستگی و همکاری بین‌المللی ضروری است. جواد رسولی

Farsi, انتخاب سردبیر, تحلیل و گزارش, تیتر اول, سیاست

وضعیت مخالفین طالبان و چالش‌های آن‌ها در افغانستان و جهان

پس از سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ و تسلط طالبان بر کابل، گروه‌های مختلفی در داخل و خارج از کشور به مخالفت با حکومت طالبان  پرداختند. این مخالفت‌ها در اشکال مختلفی از جمله مقاومت مسلحانه، اعتراضات مدنی، فعالیت‌های حقوق بشری، و لابی‌گری سیاسی در سطح بین‌المللی نمود پیدا کرد. اما با گذشت بیش از سه سال، این جریان‌های مخالف نتوانسته‌اند تهدیدی جدی برای بقای طالبان ایجاد کنند و حمایت بین‌المللی نیز از آن‌ها حداقلی و غیرمؤثر بوده است. در کنار اعتراضات مدنی فعالین حقوق بشر به ویژه زنان معترض چندین جبهه نظامی در برابر طالبان شکل گرفته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت اند از جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود و جبهه آزادی به رهبری یاسین ضیا ریس ستاد ارتش حکومت جمهوریت است . این جبهات در اغازین روز های سقوط در دره پنجشبر در مقابل طالبان ایستاده شدند و بعد از چندین روز مبارزه مسلحانه شکست خوردند و بعد از ان به حملات پراکنده در کابل و سایر ولایات به مبارزه پرداختند. با این حال و بعد از بیشتر از سه سال نتوانستند چالش بزرگی برای حاکمیت طالبان ایجاد کنند. با این حال، این جبهات با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند.نبود انسجام و هماهنگی میان گروه‌های مسلح ضد طالبان و اختلافات داخلی میان رهبران این گروه‌ها مانع از شکل‌گیری یک جبهه متحد شده است.  این موضوع باعث شده که هیچ کشوری به‌طور علنی از این گروه‌ها حمایت مالی و نظامی نکرده است. همچنین ،پس از بازگشت طالبان، زنان، فعالان حقوق بشر، و روشنفکران به‌صورت مسالمت‌آمیز در برابر اطالبان ایستادگی کردند. زنان افغانستان که بیشترین آسیب را از محدودیت‌های طالبان دیده‌اند، به‌ویژه در کابل و سایر ولایات بارها دست به اعتراض زدند. اما این جنبش‌ها نیز با موانع مواجه شدند.و فعالین حقوق زنان با سرکوب شدید ،بازداشت و شکنجه باعث کاهش گسترده اعترضات شده است و واکنش جامعه جهانی عمدتاً محدود به بیانیه‌های محکومیت بوده و اقدام عملی خاصی صورت نگرفته است. از طرف دیگر نبود تشکیلات منسجم جنبش‌های زنان و فعالان مدنی سازماندهی مشخصی ندارند و بیشتر به‌صورت خودجوش عمل می‌کنند.که این عمل باعث تضعیف روحیه جنبش های زنان معترض شده است . شخصیت‌های سیاسی جمهوری پیشین افغانستان ، و برخی دیگر، تلاش‌هایی برای ایجاد آلترناتیو سیاسی در برابر طالبان داشته‌اند. اما بنابر  دلایل زیاد از جمله اختلافات داخلی و پراکندگی میان رهبران مخالف طالبان باعث  ناکامی این تلاش‌ها شده است. در کنار این مسایل موضوع مهم  که باعث شده یک جبهه بزرگ مخالف طالبان ایجاد شود عدم حمایت کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی و بی اعتمادی مردم افغانستان به چهره های سیاسی گزشته است که با گزشت بیشتر از سه سال نتوانستند چالشی بزرگی برای حاکمیت طالبان ایجاد کنند. در کنار این مسایل چندین عامل باعث شده که جامعه جهانی از مخالفان طالبان حمایت عملی نکند: ۱) منافع ژئوپلیتیک قدرت‌های جهانی آمریکا و اروپا پس از خروج از افغانستان علاقه‌ای به درگیری دوباره در این کشور ندارند. روسیه، چین، و ایران به‌دلیل نگرانی از بی‌ثباتی در مرزهایشان، به دنبال تعامل با طالبان هستند. کشورهای دیگر منطقه مانند پاکستان، در روابط خود با طلبان محتاطانه عمل میکنند  و حاضر به حمایت از مخالفان آن نیستند. ۲) تغییر اولویت‌های جهان جنگ اوکراین، تنش‌های خاورمیانه، و درگیری‌های دیگر باعث شده افغانستان از اولویت سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ خارج شود. ۳) عدم ارائه یک آلترناتیو قابل‌اعتماد بنا براین مخالفان طالبان تاکنون نتوانسته‌اند یک ساختار سیاسی منسجم و قابل‌اعتماد به جهان معرفی کنند. کشورهای غربی حاضر نیستند روی یک اپوزیسیون نامشخص و پراکنده سرمایه‌گذاری کنند. با این حال اگرچه طالبان کنترل کاملی بر افغانستان دارد، اما این به معنای ثبات مطلق نیست. چندین چالش داخلی می‌تواند احکومت طالبان  را در آینده با مشکلات مواجه کند: بحران اقتصادی شدید که موجب نارضایتی گسترده مردم شده است.۱ شکاف‌های داخلی درون طالبان بین جریان‌های تندرو و عمل‌گراتر.۲ افزایش تهدید داعش خراسان که هم برای طالبان و هم برای کشورهای منطقه تهدید محسوب می‌شود.۳  با این حال و با توجه بر  وضعیت کنونی، سه سناریو برای آینده افغانستان و مخالفان طالبان قابل پیش‌بینی است: ادامه وضع موجود: طالبان همچنان به حکومت ادامه می‌دهد و مخالفان داخلی و خارجی به‌دلیل ضعف و پراکندگی تأثیر چندانی برای تضیف حاکمیت انها ندارند. افزایش بحران داخلی در طالبان: اختلافات داخلی و فشارهای اقتصادی باعث نارضایتی گسترده و تضعیف تدریجی حاکمیت آن‌ها می‌شود. ظهور یک اپوزیسیون قوی و منسجم: در صورت اتحاد مخالفان و جلب حمایت بین‌المللی، ممکن است یک جبهه قوی علیه طالبان شکل بگیرد، اما در حال حاضر چنین چشم‌اندازی بعید به نظر می‌رسد. با این حال مخالفان طالبان با وجود تلاش‌های مختلف دربیشتر از سه سال گذشته، نتوانسته‌اند چالش جدی برای این حاکمیت طلبان ایجاد کنند. نبود انسجام، اختلافات داخلی، سرکوب شدید، و عدم حمایت جهانی از جمله مهم‌ترین عوامل این ناکامی بوده است. در سوی دیگر، طالبان نیز با مشکلات اقتصادی، مشروعیت داخلی، و تهدیدهای امنیتی مواجه است، اما هنوز توانسته اند قدرت خود را حفظ کند. برای تغییر این معادله، مخالفان طالبان نیاز به یک استراتژی منسجم، حمایت بین‌المللی، و یک آلترناتیو سیاسی قوی دارند. در غیر این صورت، افغانستان همچنان تحت حاکمیت طالبان باقی خواهد ماند و فضای تغییر برای نیروهای مخالف محدود خواهد شد جواد رسولی

Farsi, پنجم, تحلیل و گزارش, جهان

کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۵: آغاز عصر جدید تنش‌ها در روابط اروپا و آمریکا

کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۵، امسال در حالی برگزار شد که جهان در میانه تحولات ژئوپلیتیکی پیچیده‌ای قرار دارد؛ جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد، روابط آمریکا و اروپا دستخوش تغییرات جدی شده و نگرانی‌های امنیتی در قلب اروپا به بالاترین حد خود رسیده است. در این میان، سخنان مقامات ارشد جهانی در این نشست، شکاف‌های عمیق میان متحدان سنتی را بیش از پیش نمایان کرد. اتحادیه اروپا و چالش جنگ اوکراین در نخستین ساعات این کنفرانس، اورزولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، با لحنی جدی نسبت به عواقب شکست اوکراین هشدار داد و اعلام کرد که امنیت نه تنها در اروپا، بلکه در ایالات متحده نیز به خطر خواهد افتاد. او تأکید کرد که حمایت نظامی و اقتصادی از اوکراین باید ادامه یابد و گفت: “ما نمی‌توانیم بگذاریم که جنگ اوکراین به سود روسیه پایان یابد. این نه‌فقط برای اوکراین، بلکه برای تمام جهان دموکراتیک یک فاجعه خواهد بود.” فون درلاین همچنین از سیاست‌های تجاری جدید دولت ترامپ انتقاد کرد و گفت که اروپا آماده است تا به تعرفه‌های جدید آمریکا پاسخ قاطع بدهد. او تأکید کرد: “جنگ‌های تعرفه‌ای ما را به عقب برمی‌گرداند، نه به جلو. اروپا آماده است که از منافع اقتصادی خود دفاع کند.” سخنان او با تشویق حضار همراه شد، اما در سوی دیگر سالن، نمایندگان آمریکایی با چهره‌هایی جدی به این اظهارات گوش می‌دادند. واشنگتن: “شهر یک کلانتر جدید دارد” پس از فون درلاین، نوبت به جی دی ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، رسید. اما سخنان او به جای اینکه بر مسائل امنیتی بین‌المللی تمرکز داشته باشد، چرخشی غیرمنتظره به خود گرفت. ونس با لحنی تند، دولت‌های اروپایی را به نادیده گرفتن خواست مردم و محدود کردن آزادی بیان متهم کرد. او گفت: “تهدید اصلی برای اروپا، روسیه یا چین نیست. تهدید از درون است؛ از سیاست‌هایی که دموکراسی را تضعیف می‌کند، صدای مردم را خاموش می‌کند و ارزش‌های اساسی غرب را زیر پا می‌گذارد.” او سپس جمله‌ای گفت که به سرعت به تیتر اصلی بسیاری از رسانه‌ها تبدیل شد: “در واشنگتن، شهر یک کلانتر جدید دارد. ما ممکن است با شما مخالف باشیم، اما برای حق شما در بیان نظراتتان خواهیم جنگید.” اما آنچه بیش از همه باعث واکنش‌های گسترده شد، انتقاد تند ونس از سیاست‌های مهاجرتی اتحادیه اروپا بود. او به حمله اخیر در مونیخ اشاره کرد، جایی که یک فرد مهاجر با خودرو به جمعیت برخورد کرد و ده‌ها نفر را زخمی کرد. ونس با لحنی هشدارآمیز گفت: “چند بار دیگر باید چنین فجایعی رخ دهد تا مسیر خود را تغییر دهید؟” این سخنان با سکوت سنگین در سالن مواجه شد. برخی مقامات اروپایی چهره در هم کشیدند، در حالی که برخی دیگر، از جمله نمایندگان احزاب راست‌گرای اروپا، سر تکان داده و تأیید کردند. فرانسه و آلمان: “اروپا به استقلال نیاز دارد” پس از سخنان ونس، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، به سرعت واکنش نشان داد و اعلام کرد که اروپا نباید امنیت خود را وابسته به آمریکا بداند. او بر لزوم افزایش قدرت نظامی و اقتصادی اروپا تأکید کرد و گفت: “زمان آن رسیده که اروپا خود را بازیابد. ما باید برای امنیت خود تصمیم بگیریم، نه اینکه منتظر بمانیم ببینیم در واشنگتن چه اتفاقی می‌افتد.” آنالنا بائربوک، وزیر خارجه آلمان نیز در سخنرانی خود به مساله دموکراسی و حقوق بشر پرداخت و گفت که نباید اجازه داد اختلافات سیاسی، اتحاد غرب را تضعیف کند. حمله تروریستی در مونیخ و سایه سنگین ناامنی در حالی که مقامات جهانی درباره امنیت بین‌المللی بحث می‌کردند، شهر مونیخ شاهد حمله‌ای بود که بار دیگر اروپا را در شوک فرو برد. یک فرد مهاجر با خودروی خود به میان معترضان در مرکز شهر رفت و ۳۶ نفر را زخمی کرد. این حمله بار دیگر موضوع مهاجرت و امنیت داخلی را در کانون توجه قرار داد. فرانک-والتر اشتاین‌مایر، رئیس‌جمهور آلمان، در واکنش به این حمله گفت: “ما باید امنیت داخلی خود را تقویت کنیم. هیچ کشوری نباید خود را در برابر چنین تهدیداتی ناتوان ببیند.” از سوی دیگر، جی دی ونس در سخنرانی خود بار دیگر این حادثه را به سیاست‌های مهاجرتی اروپا مرتبط کرد و اعلام کرد که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند در برابر این روند بی‌تفاوت باشد. واکنش‌ها: از انتقاد شدید تا حمایت محتاطانه سخنرانی ونس به شدت مورد انتقاد مقامات اروپایی قرار گرفت. سفیر پیشین آمریکا در ناتو این سخنان را “غیرمسئولانه” توصیف کرد و به پولیتیکو گفت: “چنین ادبیاتی در قرن ۲۱ غیرقابل قبول است، چه برسد به اینکه از سوی معاون رئیس‌جمهور آمریکا بیان شود.” اما در سوی دیگر، ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی، در واکنش به سخنان ونس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: “اروپا را دوباره باعظمت کنید!” یک دیپلمات اروپایی نیز که نخواست نامش فاش شود، در حاشیه کنفرانس گفت: “بسیاری از افراد این سخنان را دوست نخواهند داشت، اما در سکوت با او موافق‌اند. استانداردهای دوگانه‌ای در نحوه برخورد اتحادیه اروپا با دموکراسی وجود دارد.” کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۵ نشان داد که روابط بین اروپا و آمریکا وارد دوره‌ای جدید از تنش شده است. در حالی که مقامات اروپایی بر لزوم حفظ اتحاد و حمایت از اوکراین تأکید دارند، واشنگتن مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. سخنان ونس نشان داد که دولت ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، تمایل دارد مسیر خود را از اروپا جدا کند و بر مسائلی مانند مهاجرت و سیاست‌های داخلی اتحادیه اروپا تمرکز کند. از سوی دیگر، اروپا نیز در تلاش است تا استقلال بیشتری در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی به دست آورد. سوال کلیدی این است: آیا این اختلافات به جدایی بیشتر میان اروپا و آمریکا منجر خواهد شد؟ یا اینکه رهبران دو سوی آتلانتیک راهی برای حفظ اتحاد خواهند یافت؟ آنچه مشخص است، دوران جدیدی از سیاست جهانی آغاز شده، دورانی که در آن حتی نزدیک‌ترین متحدان نیز باید برای حفظ روابط خود، بازتعریف‌های جدیدی داشته باشند حامیه نادری

Farsi, تیتر دوم, سیاست

طالبان در آستانه‌ی فروپاشی؟ اختلافات داخلی و نبرد قدرت در سایه‌ی بحران

طالبان با بحرانی بی‌سابقه در رهبری خود روبه‌رو شده است، بحرانی که ناشی از اختلافات شدید بر سر حقوق زنان، تمرکز قدرت و تصفیه‌های درون‌گروهی است. گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که این تنش‌ها نه‌تنها به مرحله‌ای آشکار رسیده، بلکه احتمال بروز درگیری‌های گسترده را افزایش داده است. روزنامه‌ی بریتانیایی تلگراف در گزارشی اختصاصی می‌نویسد که ملا هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان، دیگر قادر به حفظ وحدت درون‌سازمانی نیست. اختلافاتی که پیش‌تر در پشت پرده جریان داشت، اکنون به نقطه‌ای رسیده که می‌تواند پایه‌های حکومت طالبان را از درون متلاشی کند. شکاف در رهبری طالبان؛ چهره‌های کلیدی علیه هبت‌الله گزارش‌ها نشان می‌دهد که سراج‌الدین حقانی، ملا یعقوب و عباس استانکزی از جمله مقاماتی هستند که در برابر هبت‌الله قرار گرفته‌اند. این چهره‌ها خواهان سیاست‌های منعطف‌تر در قبال زنان و تعامل با جامعه‌ی جهانی هستند، اما مخالفت سرسختانه‌ی رهبر طالبان موجب ایجاد تنش‌های جدی شده است. عباس استانکزی، از مذاکره‌کنندگان ارشد طالبان در مذاکرات دوحه، اخیراً از سیاست‌های هبت‌الله به‌شدت انتقاد کرده و محدودیت‌های اعمال‌شده بر زنان را «ناعادلانه و غیرشرعی» خوانده است. او در یکی از سخنرانی‌های خود در ولایت خوست گفت: «ما به ۲۰ میلیون نفر ظلم می‌کنیم. هیچ توجیهی برای این کار وجود ندارد. در زمان پیامبر اسلام، درهای دانش به روی زنان و مردان باز بود.» به دنبال این انتقادات، هبت‌الله دستور بازداشت استانکزی را صادر کرد، اما او پیش از اجرای حکم، به امارات متحده‌ی عربی گریخت و مدعی شد که برای درمان بیماری‌ای مشابه کووید به آنجا رفته است. فرار مقامات طالبان؛ نشانه‌ای از بحران عمیق؟ گزارش‌های تلگراف حاکی از آن است که سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله‌ی طالبان، در ماه جنوری به دبی و ریاض سفر کرده و هنوز به افغانستان بازنگشته است. این در حالی است که ملا یعقوب، وزیر دفاع و فرزند ملا عمر، نیز از سیاست‌های سختگیرانه‌ی هبت‌الله علیه زنان و تمرکز قدرت در قندهار ابراز نارضایتی کرده است. تلگراف می‌نویسد که هبت‌الله اخیراً نیروهایی را در فرودگاه کابل مستقر کرده تا از خروج مقامات ارشد جلوگیری کند. این اقدام نشان‌دهنده‌ی میزان بی‌اعتمادی شدید او به اطرافیانش است. قتل یک مقام ارشد شبکه‌ی حقانی؛ انتقام‌گیری درون‌گروهی؟ در بحبوحه‌ی این بحران، گزارش‌هایی منتشر شده که احتمال آغاز روند تصفیه‌ی مخالفان داخلی در طالبان را تقویت می‌کند. تلگراف می‌نویسد که در دسامبر گذشته، خلیل الرحمن حقانی، وزیر مهاجرین و یکی از رهبران ارشد شبکه‌ی حقانی، در یک حمله‌ی انتحاری در کابل کشته شد. این روزنامه ادعا می‌کند که او به‌طور مخفیانه از آموزش دختران حمایت می‌کرد و مرگ او ممکن است بخشی از تصفیه‌حساب‌های داخلی طالبان باشد. جلوگیری از خروج افراد نزدیک به حقانی؛ طالبان اختلافات را پنهان می‌کند؟ در تازه‌ترین تحولات، تلگراف افشا کرده است که یک هیات ۱۴ عضوی که قصد سفر به قطر را داشت، در فرودگاه کابل متوقف شد. این گروه، که گفته می‌شود به شاخه‌ی مورد حمایت حقانی در طالبان وابسته بوده، قرار بود در نشست «مجمع فکر آینده‌ی افغانستان» شرکت کند، جایی که انتظار می‌رفت درباره‌ی حقوق زنان گفت‌وگو شود. این اقدام نشان می‌دهد که طالبان به‌شدت از هرگونه مذاکره درباره‌ی حقوق زنان هراس دارد و در تلاش است تا از خروج اعضای مخالف جلوگیری کند. کارشناسان: بحران طالبان اجتناب‌ناپذیر است مایکل کوگلمن، مدیر انستیتوت جنوب آسیا در مرکز ویلسون، در گفت‌وگو با تلگراف می‌گوید: «اینکه اختلافات داخلی طالبان این‌قدر طولانی شده، همراه با تحولات دیگری مانند قتل یکی از مقامات ارشد شبکه‌ی حقانی، نشان می‌دهد که این گروه در مدیریت بحران داخلی خود ناتوان است.» او اضافه می‌کند که «طالبان همواره انتظار اطاعت بی‌چون‌وچرا از اعضای خود داشته است، اما فرار افرادی مانند استانکزی نشان می‌دهد که بحران داخلی به مرحله‌ی جدیدی رسیده است.» طالبان در مسیر فروپاشی؟ برخی مقامات طالبان که با تلگراف گفت‌وگو کرده‌اند، اذعان دارند که بسیاری از سیاست‌های جاری این گروه «صرفاً بر کنترل زنان متمرکز است» و بعضاً «هیچ منطقی ندارد.» یک داکتر در کابل به تلگراف می‌گوید: «طالبان همیشه تلاش کرده‌اند خود را به‌عنوان یک جبهه‌ی متحد تحت رهبری یک فرد معرفی کنند. اما اکنون در کابل موترهایی را می‌بینیم که تصاویر سراج‌الدین حقانی و بنرهایی با مضمون «شبکه‌ی حقانی» را حمل می‌کنند. این یک پیام روشن است: آن‌ها دیگر نمی‌خواهند از قندهار اطاعت کنند.» او در پایان تأکید می‌کند: «دیگر بحث این نیست که آیا طالبان دچار شکاف خواهد شد یا نه، بلکه فقط زمان آن مشخص نیست. تغییر اجتناب‌ناپذیر است.» این گزارش در حالی منتشر می‌شود که اختلاف‌های درون‌گروهی طالبان به بالاترین سطح خود از زمان بازگشت این گروه به قدرت در کابل رسیده است. هم‌زمان، با تعلیق کمک‌های مالی ایالات متحده و تشدید بحران اقتصادی، پیش‌بینی‌ها درباره‌ی فروپاشی احتمالی طالبان بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته است. حامیه نادری

Farsi, اول, تحلیل و گزارش

سیاست جهل: طالبان و مهندسی ناآگاهی برای بقای قدرت

در طول تاریخ، قدرت‌های تمامیت‌خواه همواره به کنترول دانش و سرکوب آگاهی پرداخته‌اند، چرا که آگاهی، مهم‌ترین تهدید برای بقای آن‌ها محسوب می‌شود. طالبان، به‌عنوان یکی از واپس‌گراترین و ایدئولوژیک‌ترین گروه‌های مسلط بر افغانستان، با ممنوعیت آموزش زنان و سرکوب گسترده مراکز علمی، نشان داده‌اند که جهل را نه‌فقط یک ابزار بلکه یک راهبرد بنیادین برای تحکیم سلطه خود می‌دانند. این گروه، با آگاهی کامل از نقش کلیدی آموزش در تغییر ساختارهای اجتماعی، تلاش می‌کند تا جامعه را در وضعیت ناآگاهی و انفعال نگه دارد و از این طریق، مشروعیت خود را تثبیت کند. یکی از نخستین اقدامات طالبان پس از بازگشت به قدرت، تعطیلی گسترده مکاتب دخترانه و محدودیت‌های شدید بر دانشگاه‌ها بود. این تصمیم نه‌فقط از تعصبات مذهبی ناشی می‌شود، بلکه بخشی از یک استراتژی عمیق‌تر برای کنترل جامعه است. طالبان به‌خوبی می‌دانند که جامعه‌ای آگاه، اصول فکری و ایدئولوژیک آن‌ها را به چالش خواهد کشید و ازاین‌رو، هرگونه امکانی برای رشد فکری، نقد اجتماعی و ایجاد تغییر را از بین می‌برند. سرکوب آموزش، به‌ویژه برای زنان، در واقع تلاشی آگاهانه برای جلوگیری از شکل‌گیری یک نیروی اجتماعی است که می‌تواند در برابر نظام مردسالار، بنیادگرایانه و اقتدارگرای طالبان مقاومت کند. زنان تحصیل‌کرده نه‌تنها به استقلال اقتصادی دست پیدا می‌کنند، بلکه در بلندمدت می‌توانند نقش مؤثری در تغییرات سیاسی و اجتماعی ایفا کنند. ازاین‌رو، طالبان با آگاهی کامل، درهای مکاتب و دانشگاه‌ها را به روی دختران می‌بندند تا آن‌ها را از حق تعیین سرنوشت خود محروم کنند. طالبان مدعی‌اند که سیاست‌هایشان مبتنی بر شریعت است، اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که آن‌ها نه از اسلام واقعی، بلکه از یک قرائت افراطی و متحجرانه برای تحکیم سلطه خود استفاده می‌کنند. در حالی که بسیاری از کشورهای اسلامی، از جمله عربستان سعودی که زمانی خود به‌شدت محافظه‌کار بود، مسیر اصلاحات آموزشی را در پیش گرفته‌اند، طالبان همچنان بر سیاست‌های قرون‌وسطایی خود پافشاری می‌کنند. ممنوعیت آموزش زنان از سوی طالبان، نه یک مسئله مذهبی، بلکه یک ابزار سیاسی برای تحکیم قدرتشان است. برای این گروه، جهل یک مزیت محسوب می‌شود، چرا که هرچه جامعه کمتر بداند، کمتر سؤال می‌کند و کمتر مقاومت نشان می‌دهد. طالبان می‌دانند که اگر زنان به تحصیل بپردازند، نسل جدیدی از روشنفکران، فعالان اجتماعی و رهبران سیاسی شکل خواهند گرفت که در برابر تفکر واپس‌گرا و سرکوب‌گرای آن‌ها خواهند ایستاد. یکی از تاکتیک‌های طالبان برای حفظ سلطه خود، گسترش مدارس دینی تحت کنترل این گروه است که در آن‌ها تنها تفسیری خاص و افراطی از دین تدریس می‌شود. این سیاست، نه‌تنها مانع آموزش واقعی کودکان می‌شود، بلکه آن‌ها را در چارچوبی از تفکر بنیادگرایانه پرورش می‌دهد که اطاعت کورکورانه را ترویج می‌کند. این نظام آموزشی تحمیلی، ابزار قدرتمندی برای طالبان است تا ذهنیت نسل جدید را مطابق با ایدئولوژی خود شکل دهند. در چنین ساختاری، نه علوم جدید جایگاهی دارد و نه مهارت‌های موردنیاز برای زندگی در دنیای مدرن. بلکه تنها هدف، تربیت نیروهایی است که بدون هیچ‌گونه تفکر انتقادی، احکام طالبان را پذیرفته و از آن‌ها پیروی کنند. محرومیت زنان از تحصیل، فراتر از یک بحران آموزشی، تأثیرات گسترده‌ای بر اقتصاد و ساختار اجتماعی کشور دارد. در هر جامعه‌ای که نیمی از جمعیت آن از حق تحصیل و مشارکت در بازار کار محروم شود، توسعه متوقف شده و فقر، وابستگی و نابرابری به اوج می‌رسد. افغانستان، که پیش از این نیز با چالش‌های اقتصادی بزرگی روبه‌رو بود، با سیاست‌های ضدآموزشی طالبان، در مسیر یک بحران طولانی‌مدت قرار گرفته است. در سطح اجتماعی، حذف زنان از چرخه تحصیل و اشتغال، موجب گسترش وابستگی زنان به مردان و تشدید نظام مردسالاری می‌شود. این شرایط، زمینه را برای افزایش خشونت‌های خانگی، ازدواج‌های اجباری و کاهش دسترسی زنان به حقوق اساسی‌شان فراهم می‌کند. در چنین جامعه‌ای، زنان نه‌تنها فرصت رشد فردی را از دست می‌دهند، بلکه به‌عنوان یک نیروی بالقوه برای تغییر نیز از میان برداشته می‌شوند. تجربه تاریخی نشان داده است که هرگونه تلاش برای سرکوب آگاهی، در نهایت شکست خواهد خورد. طالبان ممکن است با زور و اجبار، آموزش را ممنوع کنند، اما نمی‌توانند میل به دانستن را از بین ببرند. امروز، دختران و زنان افغانستان در مقابل این سیاست‌های سرکوبگرانه ایستادگی می‌کنند. تلاش برای یادگیری از راه‌های غیررسمی، صنف‌های آنلاین و آموزش‌های مخفیانه، نشان می‌دهد که اراده برای دانش‌آموزی، قوی‌تر از آن است که طالبان بتوانند آن را نابود کنند. طالبان ممکن است برای مدتی با سرکوب و خشونت، مانع رشد آگاهی شوند، اما نمی‌توانند این سیاست را به‌عنوان یک راهبرد دائمی ادامه دهند. جامعه‌ای که روزی به آموزش و پیشرفت عادت کرده بود، به‌سادگی به عقب بازنخواهد گشت. دیر یا زود، این فشار اجتماعی، در کنار تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای داخلی، طالبان را مجبور خواهد کرد که در سیاست‌های خود تجدیدنظر کنند. طالبان با ممنوعیت تحصیل زنان، در حقیقت بزرگ‌ترین تهدید را علیه خود ایجاد کرده‌اند: نسل جدیدی که برای آگاهی و آزادی مبارزه می‌کند. اگرچه این گروه با سیاست‌های سرکوبگرانه، به دنبال تثبیت قدرت خود هستند، اما هرچه بیشتر آموزش را محدود کنند، مقاومت مردم بیشتر خواهد شد. جهان نظاره‌گر است که چگونه طالبان، به‌جای سرمایه‌گذاری بر آینده کشور، با سیاست‌های قرون‌وسطایی خود، آن را به نابودی می‌کشانند. اما تجربه تاریخی نشان داده که هیچ حکومتی نتوانسته است آگاهی را برای همیشه سرکوب کند. میل به دانستن و یادگیری، نیرویی است که حتی در تاریک‌ترین دوران‌ها نیز راه خود را پیدا می‌کند. و این حقیقت، بزرگ‌ترین تهدید برای رژیمی است که بقای خود را در جهل و ناآگاهی جست‌وجو می‌کند حامیه نادری

Farsi, اخبار, تیتر پنجم

اتحادیه اروپا بسته کمک نظامی ۶ میلیارد یورویی برای اوکراین آماده می‌کند

اتحادیه اروپا در حال آماده‌سازی بسته کمک نظامی به ارزش ۶ میلیارد یورو برای اوکراین است. هدف از این کمک، تقویت موقعیت نظامی اوکراین پیش از آغاز احتمالی مذاکرات صلح با روسیه عنوان شده است. به گزارش منابع اروپایی، انتظار می‌رود این بسته، که یکی از بزرگترین کمک‌های نظامی اتحادیه اروپا از فبروری ۲۰۲۲ به این‌سو محسوب می‌شود، شامل مهمات، تجهیزات نظامی و انواع سلاح‌های پیشرفته باشد. بر اساس این گزارش، وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار است در تاریخ ۲۴ فبروری، در جریان یک نشست عادی در بروکسل، جزئیات این بسته را بررسی و درباره نهایی‌سازی آن تصمیم‌گیری کنند. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که تحولات میدانی در جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد و کشورهای غربی تلاش دارند با تقویت توان نظامی اوکراین، شرایط را برای مذاکره از موضع قدرت فراهم کنند. برخی تحلیل‌گران بر این باورند که ارسال این بسته کمک نظامی می‌تواند بر روند مذاکرات صلح تأثیرگذار باشد و موضع اوکراین را در برابر روسیه تقویت کند.

Farsi, تیتر دوم

توافق ایالات متحده و روسیه برای بازگرداندن کارکنان سفارت‌ها

 مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا، اعلام کرد که واشنگتن و مسکو به توافقی برای بازگرداندن کارکنان سفارتخانه‌های خود دست یافته‌اند. بر اساس این توافق، دیپلمات‌ها و کارمندان سفارت‌های دو کشور که در سال‌های اخیر به دلیل تنش‌های سیاسی کاهش یافته بودند، به تدریج به محل مأموریت خود در واشنگتن و مسکو بازخواهند گشت. به گفته روبیو، این توافق در راستای کاهش تنش‌ها و بهبود روابط دیپلماتیک میان ایالات متحده و روسیه صورت گرفته است. وی همچنین تأکید کرد که طرفین توافق کرده‌اند امکان همکاری‌های نزدیک‌تر، به ویژه در حوزه اقتصادی، را بررسی کنند. وزیر خارجه امریکا این تصمیم را گامی مثبت در جهت عادی‌سازی روابط میان دو قدرت بزرگ جهانی دانست و ابراز امیدواری کرد که این توافق بتواند زمینه‌ساز گفتگوهای گسترده‌تر در سایر مسائل سیاسی و امنیتی نیز باشد. این در حالی است که روابط واشنگتن و مسکو طی سال‌های اخیر به دلیل بحران اوکراین، تحریم‌های اقتصادی، و مسائل جاسوسی با تنش‌های فراوانی همراه بوده است. کارشناسان معتقدند که این توافق می‌تواند به کاهش تنش‌ها کمک کرده و مسیر را برای آغاز مذاکرات جدی میان دو کشور هموار کند. عبدالحق حمیدی

Farsi, اول

ترامپ عملاً اوکراین را مسئول آغاز جنگ با روسیه دانست

رئیس جمهور ایالات متحده در یک نشست خبری که در محل اقامت خود در مار-آ-لاگو برگزار کرد و طی آن اظهارات متعددی در مورد جنگ روسیه و اوکراین بیان کرد٫ ترامپ درباره اظهارات کیف مبنی بر دعوت نشدن اوکراین به مذاکرات گفت که اوکراین «سه سال آنجا بود» و باید در این مدت «جنگ» را خاتمه می داد. سپس افزود: نباید شروع می کردی. شما می توانید یک معامله انجام دهید.” یعنی موافقت با شرایط مسکو برای جلوگیری از تهاجم. ترامپ همچنین گفت که اوکراین باید انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند زیرا محبوبیت زلنسکی 4 درصد است (معلوم نیست که این ارزیابی بر چه اساس است). ولادیمیر پوتین اغلب در مورد لزوم برگزاری انتخابات در اوکراین و ادعای “غیرقانونی” زلنسکی صحبت می کند. رئیس جمهور ایالات متحده گفت که او “احتمالا” تا قبل از پایان فبروری با پوتین دیدار خواهد کرد. این دیدار به احتمال زیاد در عربستان سعودی برگزار خواهد شد. به گفته ترامپ، ایالات متحده به هیچ وجه مخالف استقرار نیروهای حافظ صلح اروپایی در اوکراین نخواهد بود. “اگر آنها بخواهند این کار را انجام دهند، عالی است. او خاطرنشان کرد: “من همه آن را دوست دارم. عبدالحق حمیدی

Farsi, اول, تیتر اول, تیتر دوم

پنجمین دور نشست ویانا؛ تلاش مخالفان طالبان برای ایجاد یک طرح مشترک

پنجمین دور نشست «روند ویانا برای یک افغانستان دموکراتیک» روز سه‌شنبه (۱۷ فبروری) در پایتخت اتریش با حضور حدود ۹۰ تن از چهره‌های سیاسی مخالف طالبان، مقام‌های حکومت پیشین، فعالان حقوق زن و نمایندگان گروه‌های مسلح مخالف طالبان برگزار شد. این نشست که دو روز ادامه خواهد داشت. در این نشست، رهبران جریان‌های سیاسی و نظامی مخالف طالبان از جمله احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، و یاسین ضیا، رهبر جبهه آزادی افغانستان نیز حضور دارند. این گروه‌ها که در سال‌های اخیر در برابر حاکمیت طالبان ایستادگی کرده‌اند، بارها اعلام کرده‌اند که هدف‌شان ایجاد یک ساختار سیاسی جدید در افغانستان است که بتواند جایگزین نظام طالبان شود. احمد مسعود در سخنرانی خود گفت که هدف از گردهمایی شخصیت‌های سیاسی مخالف طالبان در ویانا، دستیابی به یک توافق مشترک برای آینده افغانستان است. او افزود که طالبان مشروعیت داخلی و بین‌المللی ندارند و جامعه جهانی نیز تاکنون حاضر نشده حکومت این گروه را به رسمیت بشناسد. از سوی دیگر، یاسین ضیا، رهبر جبهه آزادی افغانستان، با انتقاد از طالبان گفت که این گروه در سه و نیم سال گذشته ثابت کرده که نه به خاطر جهاد، بلکه برای قدرت و پول جنگیده است. او گفت: «رهبران طالبان برای کسب دالر حاضرند با هر کشوری مذاکره کنند.» رهبر جبهه آزادی  تأکید کرد که جنگ جریان‌های مخالف طالبان نه تنها علیه طالبان، بلکه علیه تروریسم در افغانستان است و هشدار داد که جامعه جهانی نباید میان گروه‌های تروریستی تفاوت قائل شود. او گفت: «تروریست خوب و بد وجود ندارد.» با این‌که نشست ویانا فرصتی برای گفت‌وگو میان مخالفان طالبان فراهم کرده، اما در سه و نیم سال گذشته، این جریان‌ها نتوانسته‌اند یک برنامه مشخص و واحد برای جایگزینی طالبان ارائه دهند. هرچند آنها بارها بر اتحاد و همکاری تأکید کرده‌اند، اما اختلافات داخلی و نبود یک رهبری واحد و مورد توافق همه طرف ها  باعث شده که این تلاش‌ها تاکنون نتیجه‌ای ملموس در پی  نداشته باشد. منتقدان این نشست‌ها معتقدند که بدون یک برنامه عملی و حضور نیروهای مؤثر در داخل افغانستان، سرنگونی طالبان و ایجاد یک حکومت جدید دشوار خواهد بود. علاوه بر این، کشورهای منطقه و جهان نیز تاکنون سیاست روشنی در قبال آینده افغانستان ارائه نکرده‌اند و بیشتر در تلاش هستند تا از طریق تعامل با طالبان، ثبات نسبی را حفظ کنند.   با این حال، نشست ویانا نشان می‌دهد که مخالفان طالبان همچنان به دنبال راهی برای تغییر اوضاع افغانستان هستند و تلاش دارند تا با دستیابی به یک طرح مشترک، زمینه را برای ایجاد یک بدیل سیاسی فراهم کنند. اینکه این تلاش‌ها به نتیجه خواهد رسید یا نه، بستگی به میزان اتحاد مخالفان طالبان و حمایت داخلی و بین‌المللی از آنها دارد. جواد رسولی

Farsi, اول, پنجم, تیتر اول, تیتر سوم

در میان سایه‌های مهاجرت

پس از سقوط نظام جمهوریت در افغانستان، موجی از مهاجرت آغاز شد—مهاجرتی که نه‌تنها سرنوشت یک ملت، بلکه زندگی هزاران فرد را برای همیشه دگرگون کرد. زنان، فعالان حقوق بشر، خبرنگاران، نیروهای امنیتی، کارمندان دولتی و بسیاری دیگر، با ترس از آینده‌ای نامعلوم، ناچار شدند خانه و سرزمین خود را ترک کنند. این  روایت زندگی زنی افغان است که با امید رسیدن به کشوری امن، از کابل راهی پاکستان شد. اما این مسیر، برخلاف تصور، نه پایان دشواری‌ها بلکه آغاز چالشی تازه بود .زیرا مهاجرت تنها عبور از مرزها نیست، بلکه سفری است که روح و جان آدمی را نیز درگیر خود می‌کند. لاله، زنی سی‌وهفت‌ساله، روزی با امید و آرزو در کابل زندگی می‌کرد. او برای آینده‌ای بهتر برای فرزندانش تلاش می‌کرد، اما سقوط جمهوریت، همه چیز را نابود کرد. همسرش که کارمند یکی از نهادهای دولتی بود، چند هفته قبل از تغییر رژیم ناپدید شد. تهدیدها، ترس و آینده‌ای نامعلوم، لاله را وادار کرد که خانه و کاشانه‌اش را ترک کند. بعد از سقوط نظام جمهوریت تعداد زیادی از افغان‌ها راه مهاجرت در پیش گرفنتد تا بتوانند از مشکلات موجود افغانستان رهایی یابند لاله نام مستعار زنی است که در دل تاریکی ها برای پیدا کردن روشنایی شب‌هنگام با هزاران نگرانی، همراه با دو فرزند خوردسالش، راهیِ مرز تورخم شد.در آن‌جا هزاران افغان، ناچار تن به‌ ترک وطن داده‌بودند صف کشیده بودند.  پولیس پاکستان، با چهره‌های عبوس، مهاجران را بررسی می‌کرد. برخی را به بهانه‌‌ی نداشتن اسناد بازمی‌گرداندند، برخی را مجبور به پرداخت پول می‌کردند. لاله که پولی  برای دادن رشوت نداشت، با التماس توانست عبور کند اما با ورد به پاکستان فهمید که این تنها آغاز یک سرگردانی تلخ است… با ورود به پاکستان و پس از جست‌وجوی فراوان، اتاقی کوچک در یکی از محله‌های فقیرنشین پشاور یافت، اما مشکلات تازه آغاز شده بودند. لاله برای تأمین هزینه‌های زندگی نیاز به  پول داشت، باید این مقدار پول را از راه های مشروع بدست می‌آورد؛ چیزی  که برای بسیاری از مهاجران افغان در پاکستان مشکل است. لاله امید داشت که بتواند از طریق یک نهاد بین‌المللی به کشور سومی منتقل شود، پرونده‌اش را به یکی از دفاتر سازمان ملل سپرد و هر روز به امید پاسخی جدید به آن‌جا سر می‌زد اما جواب همیشه یکسان بود:  «منتظر باشید.» و اما این انتظار، پایانی نداشت. در ماه‌های نخست پس از مهاجرت، پولیس پاکستان سخت‌گیری چندانی بر مهاجران نداشت، اما با گذشت زمان، فشارها بیشتر شد. اخراج افغان‌های بدون مدرک، به یک سیاست رسمی تبدیل شد. هر روز، صدها خانواده را سوار موترها کرده و به مرز افغانستان می‌بردند. پولیس در کوچه‌ها پرسه می‌زد، مردان را در خیابان‌ها متوقف می‌کرد و زنان را در خانه‌هایشان تهدید، بازداشت و اخراج می‌کند . لالا روایت تلخی دارد او می گوید .یک شب، وقتی که تازه خوابم برده بود، صدای کوبیدن شدید دروازه بلند شد، قلبم تندتر زد همسایه‌ای با نگرانی گفت: «پولیس آمده، دارند افغان‌ها را می‌برند.» دستان لرزان شده ام  را روی دهانم گذاشتم تا صدای هق‌هق  را خفه کنم، کودکانم را در آغوش گرفتم، چراغ را خاموش کردم و در تاریکی، دعا کردم که آن‌ها مارا را پیدا نکنند.آن شب تا سپیده دم بیدار ماندم. لاله می گوید  دیگر امیدی به زندگی در پاکستان ندارم و بارها به دفاتر سازمان‌های بین‌المللی مراجعه کردم و خواستار انتقال به کشوری امن شدماما پاسخی دریافت نکردم.  او شنیده بود که برخی مهاجران افغان به کانادا، آلمان یا آسترالیا منتقل شده‌اند، اما پرونده خودش هم‌چنان در صف انتظار بود. او از جامعه‌ی جهانی می‌پرسد: «چرا فقط برخی افغان‌ها انتخاب می‌شوند؟ چرا هزاران زن و کودک که هیچ سرپناهی ندارند، فراموش شده‌اند؟» لاله از سازمان ملل، کشورهای غربی و نهادهای حقوق بشری می‌خواهد  که به وضعیت مهاجران افغان توجه جدی کنند. «ما گناهی نکرده‌ایم، ما فقط می‌خواهیم در جایی زندگی کنیم که امنیت داشته باشیم، جایی که کودکان‌مان بتوانند به مکتب بروند، جایی که هر شب از ترس اخراج و بازداشت، کابوس نبینیم.» لاله، نه امیدی به ماندن دارد، نه راهی برای بازگشت، او نمی‌تواند فرزندانش را دوباره به کشوری ببرد که هر روز در آن خبر از قتل، تهدید و سرکوب به گوش می‌رسد. اما ماندن در پاکستان هم دیگر ممکن نیست.! او می‌گوید یک شب در تاریکی اتاق، به چهره‌ی معصوم فرزندانم نگاه کردم. آن‌ها هنوز نمی‌دانستند که مادرشان هر روز با وحشت از آینده بیدار می‌شود. با چشمانی اشک‌بار، به سقف خیره شدم و با خود  زمزمه کردم: «آیا جایی در این دنیا برای ما هست؟ آیا کسی صدای ما را می‌شنود؟ سرنوشت مهاجران افغان در پاکستان، قصه‌ای ناتمام از رنج و امید است. آنان سال‌هاست در سرزمینی که سایه‌اش را بر زندگی‌شان گسترانده، اما هرگز آغوشش را به رویشان نگشوده، چشم‌انتظار فردایی روشن‌تر مانده‌اند. در این میان، زمان می‌گذرد، نسل‌ها تغییر می‌کنند، اما پرسش بزرگ همچنان باقی است: آیا روزی خواهد رسید که غربت جای خود را به آرامش بدهد و این قصه‌ی تلخ سرانجامی شیرین یابد؟ جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر دوم

مهاجرت اجباری؛ از امید به امنیت تا کابوس اخراج

با گذشت بیش از سه سال از سقوط دولت پیشین افغانستان، موج جدیدی از اخراج مهاجران افغان از پاکستان آغاز شده است. در حالی که بسیاری از این مهاجران سال‌ها در پاکستان زندگی کرده‌اند و برخی از آن‌ها حتی متولد همین کشور هستند، دولت پاکستان به بهانه نداشتن مدارک قانونی، دست به سرکوب گسترده مهاجران زده است. این روند، نه‌تنها سبب افزایش ناامنی و اضطراب میان خانواده‌های افغان شده، بلکه آنان را در معرض تهدیدهای اقتصادی، اجتماعی و روانی قرار داده است. در روزهای اخیر، گزارش‌های متعددی از رفتارهای غیرانسانی پولیس پاکستان با مهاجران افغان منتشر شده است. پولیس در بسیاری از شهرهای پاکستان، به‌ویژه در اسلام‌آباد و راولپندی به محله‌های افغان‌نشین هجوم برده و خانه‌ها را بدون هشدار قبلی مورد تفتیش قرار داده است. مهاجران افغان که از ترس بازداشت و اخراج جرئت خروج از خانه‌هایشان را ندارند، در شرایط دشواری به‌سر می‌برند. شاهدان عینی گزارش داده‌اند که پولیس پاکستان در موارد متعددی با مهاجران، به‌ویژه زنان و کودکان، با خشونت برخورد کرده است. برخی مهاجران افغان روایت کرده‌اند که هنگام تفتیش خانه‌هایشان، مأموران پولیس آنان را مورد تحقیر و توهین قرار داده‌اند.. یک زن افغان که در اسلام آباد  زندگی می‌کند، می‌گوید: “ما شب‌ها با وحشت می‌خوابیم. پولیس هر لحظه ممکن است در را بکوبد و ما را به‌زور بیرون کند. از خرید مواد غذایی یا رفتن به دکتر برای کودکانمان می‌ترسیم. حتی بچه‌هایم از شنیدن صدای زنگ در به وحشت می‌افتند وی اضافه می کند که روز گزشته پولیس به خانه ما امد و میخواست من را دستگیر کند با گریه و فغان من و فرزندانم از بردن من منصرف شد او می گوید که پولیس وقتی من را تهدید کرد که با خود یبرد طفل کوچک ام به گریه شروع کرد من هم گریه بی امان کردم تا اینکه پولیس از برن من منصرف شد.”. دولت پاکستان اعلام کرده است که قصد دارد مهاجران بدون مدرک را از کشور اخراج کند، اما روند این اخراج‌ها نشان داده که نه‌تنها مهاجران فاقد مدارک، بلکه بسیاری از کسانی که سال‌ها در این کشور حضور داشته و حتی اسناد معتبر داشته‌اند نیز قربانی این تصمیم شده‌اند. در نتیجه، هزاران خانواده، از جمله زنان و کودکان، با خطر بی‌سرپناهی، خشونت و سرکوب روبه‌رو هستند. مهاجران افغان که در پاکستان زندگی می‌کنند، در هفته‌های اخیر با موج گسترده‌ای از رفتارهای خشن و غیرانسانی از سوی پولیس این کشور مواجه شده‌اند. در مناطق مختلف، پولیس به خانه‌های مهاجران هجوم برده، آنان را مجبور به ترک منازلشان کرده و بسیاری را به اجبار به مراکز بازداشت برده است. شاهدان عینی گزارش داده‌اند که مأموران پولیس در جریان بازداشت‌ها، مهاجران را تحقیر کرده، به آن‌ها ناسزا گفته و حتی در مواردی اقدام به خشونت فیزیکی کرده‌اند. طبق قوانین بین‌المللی، کشور میزبان مسئولیت دارد که با مهاجران براساس اصول انسانی و حقوق بشری رفتار کند. اخراج اجباری مهاجران، به‌ویژه زنان و کودکان، بدون فراهم کردن امکانات اساسی برای بازگشت آنان، خلاف قوانین بین‌المللی، از جمله کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهندگان و اعلامیه جهانی حقوق بشر است. کشورهای میزبان باید پیش از اخراج مهاجران، راهکارهای جایگزین را بررسی کنند و اطمینان حاصل کنند که این افراد در کشور خود با خطرات جدی مواجه نخواهند شد. در مورد افغانستان، که همچنان درگیر بی‌ثباتی و بحران‌های امنیتی است، اخراج مهاجران یک اقدام غیرمسئولانه و غیرانسانی محسوب می‌شود. با افزایش فشارها بر مهاجران افغان در پاکستان، نقش سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای جهان در رسیدگی به این بحران اهمیت بیشتری پیدا کرده است. جامعه جهانی نباید در برابر این وضعیت سکوت کند. کشورهایی که سال‌ها در افغانستان حضور داشته‌اند، اکنون وظیفه دارند که از افغان‌هایی که به دلیل شرایط ناگوار کشورشان مجبور به ترک وطن شده‌اند، حمایت کنند. .مهاجران افغان در پاکستان از سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی باید دولت پاکستان را تحت فشار قرار دهند تا از اخراج‌های گسترده و غیرانسانی مهاجران افغان خودداری کند و  کشورهای غربی باید روند پذیرش مهاجران افغان را تسریع کنند و امکان اسکان مجدد آنان را در کشورهای امن فراهم آورند. با شدت گرفتن اخراج مهاجران افغان از پاکستان، هزاران خانواده در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌اند. برای بسیاری از این افراد، بازگشت به افغانستان به‌معنای مواجهه با ناامنی،تهدید،دستگیری ، زندان ، فقر و بی‌سرپناهی است.. اکنون، جامعه جهانی در برابر یک آزمون مهم قرار دارد: آیا جهان نظاره‌گر رنج هزاران مهاجر خواهد بود، یا اینکه اقدامی جدی برای حمایت از آنان انجام خواهد داد؟ این بحران، نیازمند پاسخ فوری و مسئولانه از سوی نهادهای بین‌المللی و کشورهای میزبان است. مهاجران افغان، همچون هر انسان دیگری، حق دارند در محیطی امن و بدون ترس از سرکوب و اخراج زندگی کنند. اکنون، زمان آن رسیده است که جهان به فریاد این انسان‌های بی‌پناه گوش دهد و برای آینده‌ای بهتر، اقدام کند. جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر اول

فرار از مرگ و زندگی در تبعید: داستان پرمشقت مهاجران افغان در پاکستان

بکتاش نام مستعار خبرنگار افغان است که  مدت‌هاست در پاکستان زندگی می‌کند. او که روزگاری با قلم خود در پی بیان حقیقت و روایت درد مردم افغانستان بود، اکنون در جستجوی بقا، در سایه تهدیدات و ناملایمات زندگی مهاجرت به سر می‌برد. روزی که طالبان کابل را تصرف کردند، زندگی او و هزاران افغان دیگر تغییر کرد. اما فرار از مرگ و جنگ تنها آغاز یک داستان جدید بود؛ داستانی که در آن آوارگی و بی‌پناهی همچنان ادامه دارد. وضعیت مهاجران افغان در پاکستان به شدت پیچیده است و فشارهای اجتماعی، اقتصادی، و حتی تهدیدهای امنیتی ، شرایط زندگی آنان را روز به روز دشوارتر می‌کند.” “ما به دنبال زندگی بهتر نبودیم، بلکه فرار از مرگ بودیم.” این جمله‌ای است که ، خبرنگار افغان که به پاکستان گریخته، بارها و بارها تکرار می‌کند. از زمانی که طالبان دوباره بر افغانستان مسلط شدند، میلیون‌ها نفر مجبور شدند خانه و کاشانه‌شان را ترک کنند و در کشورهای همسایه پناه بگیرند. پاکستان، به عنوان یکی از اصلی‌ترین کشورهای میزبان، میزبان میلیون ها مهاجر افغان است. اما شرایط زندگی برای این مهاجران هیچ‌گاه راحت نبوده است و پس از بازگشت طالبان، مشکلات جدیدی پیش آمده است که مهاجران را در وضعیت وخیم‌تری قرار داده است. بکتاش  در یکی از مناطق پاکستان زندگی می‌کند. که به هیچ وجه شبیه به خانه‌ای امن و آسوده نیست. او و خانواده‌اش در اینجا  به دنبال راهی برای ادامه زندگی می‌گردند، اما هر روز بیشتر از گذشته احساس ناامیدی و بی‌پناهی می‌کنند. او ادامه می‌دهد: “ما از ترس طالبان فرار کردیم، اما در اینجا هم هیچ‌کدام از حقوق اولیه‌مان را نداریم. برای ما هیچ چیزی تغییر نکرده است؛ فقط  تهدیدات طالبان در افغانستان به تهدیدات زندگی‌مان در پاکستان اضافه شده است دستگیری توسط پولیس پاکستان و اخراج مهاجرین خواب را ار چشمان مهاجران افغان در پاکستان  ربوده است ..” زندگی در پاکستان برای بکتاش به هیچ وجه ساده نیست. به دلیل وضعیت قانونی نامشخص مهاجران افغان، او از دسترسی به بسیاری از خدمات اجتماعی محروم است. “زندگی در پاکستان خیلی سخت است. نه شغلی دارم و نه می‌توانم فرزندانم را به مکتب شامل کنم . در اینجا هیچ آینده‌ای برای من و خانواده‌ام وجود ندارد.” بکتاش  و هزاران نفر از مهاجران افغان که به پاکستان پناه آورده‌اند، با مشکلات قانونی جدی روبرو هستند. بسیاری از آن‌ها به دلیل نداشتن مدارک معتبر، نمی‌توانند در پاکستان به طور قانونی زندگی کنند و در بیشتر موارد حتی حق کار و تحصیل ندارند. این مشکل باعث شده است که زندگی برای بسیاری از مهاجران افغان در پاکستان به یک مبارزه بی‌پایان تبدیل شود. در کنار مشکلات قانونی، بسیاری از مهاجران افغان در معرض تهدیدات امنیتی نیز قرار دارند. با وجود این که بسیاری از آن‌ها به دلیل تهدیدات طالبان از افغانستان فرار کرده‌اند، همچنان احساس امنیت ندارند. “هر روز می‌ترسیم. تهدیدات  هر لحظه ممکن است به واقعیت تبدیل شود. پولیس پاکستان  همچنان ما را دنبال می‌کنند و هر لحظه ممکن است ما را پیدا کنند.” این تهدیدات نه تنها بر زندگی شخصی مهاجران تاثیر می‌گذارد، بلکه به طور قابل توجهی بر روحیه آن‌ها و احساس امنیتشان نیز اثر می‌گذارد. یکی از مشکلات اصلی مهاجران افغان در پاکستان، اخراج اجباری است. در حالی که بسیاری از مهاجران افغان در انتظار رسیدگی به پرونده‌های پناهندگی خود هستند، روند این پروسه‌ها بسیار کند و پیچیده است. سازمان‌های بین‌المللی مانند کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل وعده‌هایی برای حمایت از مهاجران افغان داده‌اند، اما در عمل این وعده‌ها به ندرت به نتیجه می‌رسند. بسیاری از مهاجران که منتظر رسیدگی به پرونده‌های پناهندگی خود هستند، مدت‌ها در شرایط نامناسبی به سر می‌برند. این کندی در رسیدگی به پرونده‌ها و اخراج اجباری، علاوه بر دشواری‌های اقتصادی و اجتماعی، به مشکلات روانی و احساسی برای مهاجران افزوده است. “ما هیچ‌گاه نمی‌دانیم چه زمانی به خانه‌های خود باز خواهیم گشت یا چه زمانی به عنوان پناهنده قانونی شناخته خواهیم شد. این عدم قطعیت بزرگ‌ترین مشکل ما است.” بکتاش  و دیگر مهاجران افغان به شدت از روند طولانی و ناکارآمد رسیدگی به پرونده‌های پناهندگی نگران هستند. آن‌ها می‌گویند که بارها درخواست‌های خود را ارائه کرده‌اند، اما هنوز جوابی از سوی سازمان‌های مسئول دریافت نکرده‌اند. در کنار این مشکلات، یکی از بزرگ‌ترین مسائل مهاجران افغان در پاکستان عدم توجه کافی سازمان‌های بین‌المللی و جامعه جهانی به وضعیت آن‌ها است. سازمان ملل متحد، با وجود ارائه کمک‌های اولیه، نتواسته است تغییرات بنیادی در شرایط زندگی مهاجران افغان ایجاد کند. در بسیاری از مواقع، کمک‌های بشردوستانه و برنامه‌های حمایتی در حد کاغذبازی باقی مانده‌اند و در عمل هیچ‌گونه تأثیر چشم‌گیری در بهبود شرایط مهاجران نداشته‌اند. “بکتاش می افزاید که سازمان‌های بین‌المللی از وضعیت ما آگاه اند، اما هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند. ما در انتظار کمک‌هایی بودیم که هیچ‌گاه نیامد. نه تنها دولت پاکستان، بلکه جامعه جهانی نیز ما را فراموش کرده است.” مهاجران افغان در پاکستان احساس می‌کنند که نه تنها دولت پاکستان، بلکه جامعه جهانی نیز آن‌ها را در این وضعیت بحرانی رها کرده است. در حالی که همچنان تهدیدات  در حال افزایش است، مهاجران افغان در تبعید روز به روز بیشتر از حقوق خود محروم می‌شوند. بکتاش  هنوز امیدوار است که روزی شرایط تغییر کند. او هنوز در دل خود می‌خواهد روزی به به یکی از کشور های امن برسد ، جایی که قلمش را به دست گیرد و صدای حقیقت را بلند کند. اما تا آن زمان، او و هزاران مهاجر افغان دیگر در پاکستان باید با شرایط سخت زندگی کنند. شرایطی که در آن هر روز امید به پایان می‌رسد و تنها بی‌پناهی و ناتوانی باقی می‌ماند. این خبرنگار افغان  ابراز امیدواری میکند که جهان باید مسئولیت خود را در قبال این مهاجران بپذیرد. آن‌ها نه تنها از خانه و وطن خود رانده شده‌اند، بلکه اکنون در کشوری بیگانه و پر از مشکلات به سر می‌برند. نیاز به حمایت‌های فوری، برنامه‌های انسان‌دوستانه و تغییرات اساسی در رسیدگی به وضعیت پناهندگان از هر زمانی بیشتر احساس می‌شود. تا زمانی که این بحران نادیده گرفته شود، میلیون‌ها انسان در تبعید، همچنان به دنبال روزی خواهند بود که دیگر هیچ چیزی از آوارگی و درد نداشته باشند. جواد رسولی

Farsi, اول, تیتر اول, جهان

تماس تلفنی ترامپ و پوتین و تأثیرات آن بر جنگ اوکراین و روابط بین‌المللی

تماس تلفنی ۹۰ دقیقه‌ای بین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، که بر آغاز مذاکرات فوری برای پایان دادن به جنگ اوکراین تمرکز داشت، گامی مهم در سیاست بین‌المللی محسوب می‌شود. این گفت‌وگو که از سوی هر دو طرف «سازنده» توصیف شد، می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای وضعیت ژئوپلیتیکی جهان، جایگاه اوکراین، و روابط قدرت‌های بزرگ داشته باشد. این تماس طولانی نشان‌دهنده علاقه دو کشور به مدیریت تنش‌ها و یافتن راه‌حلی دیپلماتیک برای جنگ اوکراین است. ترامپ با تأکید بر لزوم «همکاری» و «مذاکره» با روسیه، مسیری متفاوت از سیاست‌های سنتی آمریکا را دنبال می‌کند که معمولاً بر فشار نظامی و اقتصادی بر مسکو متمرکز بوده است. کرملین نیز از این گفت‌وگو استقبال کرده و آن را نشانه‌ای از تغییر در رویکرد کاخ سفید ارزیابی کرده است. تماس ترامپ و پوتین می‌تواند اوکراین را در شرایط دشواری قرار دهد، زیرا  کیف تا کنون خواستار خروج کامل نیرو های روسی از مناطق اشغالی بوده است بنابراین اگر امریکا به سمت مذاکره با روسیه متمایل شود ممکن است اوکراین مجیور شود امتیازاتی بدهد همچنین گرایش ایالات متحده امریکا به سمت مذاکره با عث کاهش حمایت نظامی و اقتصادی غرب از اوکراین خواهد شد  . .ترامپ بارها ادعا کرده است که می‌تواند جنگ اوکراین را به‌سرعت پایان دهد و اظهار امیدواری کرده است که این مذاکرات نقطه آغازی برای حل‌وفصل این بحران باشد ریس جمهوری ایالات متحده امریکا  روز چهارشنبه پس  از تماس با ولادیمیر پوتین خاطر نشان کرد که بر اساس توافق صورت گرفته با وی هر دو رهبر تلاش دارند تا «جلوی مرگ میلیون‌ها انسانی که در جنگ روسیه با اوکراین کشته می‌شوند» را بگیرند.. رئیس جمهوری ایالات متحده همچنین اضافه کرد که ما توافق کردیم همکاری بسیار نزدیکی داشته باشیم و در این میان از کشورهای یکدیگر نیز بازدید کنیم. دونالد ترامپ یاد آور شد که بر اساس توافق صورت گرفته با پوتین، تیم‌های تعیین شده از سوی دو طرف برای مذاکرات باید بلافاصله گفتگو‌ها را آغاز کنند. این تماس می‌تواند راه را برای کاهش درگیری و برقراری آتش‌بس موقت هموار کند. مذاکرات مستقیم بین واشنگتن و مسکو ممکن است زمینه‌ساز راه‌حلی پایدار برای بحران اوکراین باشد اما تماس اقای ترامپ با ولادمیر پوتین باعث نگرانی ریس جمهور اواکرین شده است زلنسکی گفته که در هر گفتگوی میان مسکو و واشنگتن کیف باید حضور داشته باشد . همچنین  تماس تلفنی ترامپ و پوتین نشان‌دهنده تلاشی برای ترمیم روابط واشنگتن و مسکو که از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روابط دو کشور به شدت پرتنش بوده است. این تماس می‌تواند راه را برای دیپلماسی باز کند علاوه بر جنگ اوکراین دو طرف در باره مسایل دیگر از جمله خاور میانه و هوش مصنوعی گفت گو کرده اند که نشان می دهد همکاری در حوزه های مختلف ممکن است گسترش یابد . کشورهای اروپایی که از حامیان اصلی اوکراین هستند، ممکن است با تردید به این تماس نگاه کنند.از سوی دیگر اگر آمریکا مسیر مصالحه با روسیه را انتخاب کند، برخی کشورهای ناتو ممکن است احساس کنند که امنیت آن‌ها  به خطر افتاده است از طرف دیگر کشور چین که روابط نزدیک با روسیه دارد احتمالآ از این روند استقبال خواهد کرد و سایر کشور ها  مانند ترکیه،هند و کشور های خاور میانه همچنین از این روند استقبال خواهند کرد بنابراین دیده شود برایند این تماس برای پایان دادن به این جنگ چی خواهد بود  . ازسوی دیگرکنفرانس امنیتی سالیانه در مونیخ امروز در حالی آغاز به کار کرد که آینده اوکراین و چگونگی پایان دادن به جنگ این کشور با روسیه، محور اصلی گفت‌وگوهای این کنفرانس است. ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین هشدار داده است که اوکراین نباید از هیچ بحثی در مورد پایان دادن به جنگ در کشورش کنار گذاشته شود. آقای زلنسکی در یک جلسه پرسش و پاسخ که در حاشیه این اجلاس برگزار شد گفت که تنها مقام روسی که آماده است با او در مورد توافق پایان جنگ صحبت کند، ولادیمیر پوتین است. رئیس‌جمهور اوکراین گفته است که تنها زمانی با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه برای گفت‌وگوهای صلح دیدار خواهد کرد که رهبران آمریکا و اروپا بر سر طرح مشترک برای صلح توافق کرده باشند. با این حال و با توجه به گرایش ایالات متحده که از آغاز جنگ اوکراین با روسیه از حمایت کننده بزرک کیف بشمار میرفت سرنوشت این جنگ به کجا کشیده خواهد شد آیا توافق ترامپ با مسکو قناعت طرف اصلی این منازعه (اوکراین ) را حاصل خواهد کرد یا خیر گذر زمان پاسخ خواهد داد. جواد رسولی

Farsi, تیتر اول

کنفرانس امنیتی مونیخ؛ مهم‌ترین نشست امنیتی جهان

کنفرانس امنیتی مونیخ یکی از مهم‌ترین نشست‌های بین‌المللی در حوزه امنیت و سیاست خارجی است که سالانه در شهر مونیخ آلمان برگزار می‌شود. این کنفرانس محلی برای گفت‌وگو میان رهبران سیاسی، مقامات نظامی، کارشناسان امنیتی و نمایندگان سازمان‌های بین‌المللی است تا درباره چالش‌های امنیتی جهانی بحث و تبادل نظر کنند. این کنفرانس در سال ۱۹۶۳ توسط اوالت-هاینریش فن کلایست-اشمنزین ، یکی از دیپلمات‌های برجسته آلمان، پایه‌گذاری شد. هدف اولیه آن ایجاد بستری برای گفت‌وگوی کشورهای غربی درباره سیاست‌های دفاعی بود، اما پس از پایان جنگ سرد، دامنه موضوعات آن گسترش یافت و به یکی از مهم‌ترین رویدادهای جهانی در حوزه امنیت تبدیل شد. کنفرانس امنیتی مونیخ معمولاً در فبروری برگزار می‌شود و سه روز به طول می‌انجامد. در این نشست، سران کشورها، وزرای خارجه و دفاع، نمایندگان پارلمان‌ها، کارشناسان امنیتی و نمایندگان سازمان‌های بین‌المللی حضور دارند. با این حال کنفرانس مونیخ نه‌تنها یک بستر برای بیان مواضع رسمی کشورهاست، بلکه فرصتی برای مذاکرات غیررسمی و پشت‌پرده میان مقامات مختلف نیز محسوب می‌شود. بسیاری از توافقات امنیتی و تفاهم‌نامه‌های دیپلماتیک در حاشیه این نشست شکل می‌گیرند. همچنین، این کنفرانس به عنوان معیاری برای بررسی تغییرات در سیاست‌های جهانی عمل می‌کند. سخنرانی‌ها و مواضع اتخاذشده در این نشست، نشان‌دهنده جهت‌گیری‌های آینده سیاست بین‌الملل هستند. کنفرانس امنیتی مونیخ یکی از مهم‌ترین رویدادهای جهانی در حوزه امنیت و سیاست بین‌الملل است که نقش کلیدی در تصمیم‌گیری‌های راهبردی ایفا می‌کند. این نشست فرصتی برای تبادل نظر میان رهبران جهان درباره تهدیدهای امنیتی مشترک است و می‌تواند تأثیر بسزایی بر آینده روابط بین‌المللی داشته باشد. این کنفرانس  یکی از مهم‌ترین رویدادهای بین‌المللی در حوزه امنیت و سیاست خارجی است که هر سال در شهر مونیخ آلمان برگزار می‌شود. این کنفرانس محلی برای گفت‌وگو میان رهبران سیاسی، مقامات نظامی، کارشناسان امنیتی و نمایندگان سازمان‌های بین‌المللی است. هدف اصلی آن بررسی چالش‌های امنیتی جهان و ارائه راهکارهایی برای مقابله با تهدیدهای نوظهور است. همچنین محورهای کلیدی این کنفرانس شامل امنیت بین‌المللی، سیاست‌های دفاعی، تروریسم، امنیت سایبری، بحران‌های منطقه‌ای و جهانی، تغییرات اقلیمی و تأثیرات آن بر امنیت، و همچنین نقش اقتصاد در امنیت جهانی است. این نشست فرصتی برای بحث درباره تنش‌های بین‌المللی، رقابت‌های قدرت‌های بزرگ و تحولات سیاسی در مناطق مختلف جهان فراهم می‌کند. کنفرانس امنیتی مونیخ همواره میزبان رهبران برجسته جهانی، وزرای خارجه و دفاع، رؤسای سازمان‌های بین‌المللی و مدیران شرکت‌های بزرگ فناوری بوده است. بسیاری از تصمیمات مهم امنیتی و دیپلماتیک در حاشیه این نشست گرفته می‌شود و این کنفرانس به عنوان یک بستر مهم برای مذاکرات و تعاملات بین‌المللی شناخته می‌شود. بنا براین کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان روز جمعه، ۲۶ دلو، با تمرکز بر یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و حضور هیئتی عالی‌رتبه از دولت جدید آمریکا به ریاست معاون دونالد ترامپ، آغاز شد. جواد رسولی

Farsi, تحلیل و گزارش, تیتر دوم

دیوان بین‌المللی کیفری و وظایف آن

دیوان دیوان بین المللی کیفری یک نهاد قضایی بین‌المللی است که با هدف محاکمه و پیگیری افرادی که به ارتکاب جنایات جنگی، جرائم علیه بشریت و جنایات علیه صلح متهم هستند، تشکیل شده است. این دیوان در لاهه هلند مستقر است و از سال ۲۰۰۲ به عنوان اولین دیوان دائمی برای محاکمه چنین جرایمی آغاز به کار کرده است. این نهاد تحت اساسنامه‌ای به نام قرارداد رم که توسط بیش از ۱۲۰ کشور امضا شده، تأسیس شده است. اساسنامه رم در یک کنفرانس بین‌المللی از نمایندگان تام‌الاختیار کشورها در ۱۷ جولای ۱۹۹۸ که به موجب تصمیم مجمع سازمان ملل در رم برگزار شده بود، با ۱۲۰ رأی موافق، ۷ رأی مخالف (چین، عراق، اسرائیل، لیبی، قطر، آمریکا و یمن) و ۲۱ رای ممتنع به تصویب رسید  و در ۱ جولای ۲۰۰۲ با تصویب آن توسط ۶۰ کشور موجودیت پیدا کرد. تا فبروری ۲۰۱۳ تعداد کشورهای عضو این نهاد به ۱۲۲ کشور رسیده است. تقریباً تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی جنوبی حدود نیمی از کشورهای آفریقایی به همراه استرالیا نیوزلند و کانادا عضو دیوان هستند. اما از کشورهای آسیایی تنها جاپان ، مغولستان ، افغانستان، تاجکستان،اردن کامبوج و تیمور شرقی به این دادگاه پیوسته‌اند. اسرائیل، سودان و آمریکا از امضای پیمان دادگاه بین‌المللی خودداری کرده‌اند. ایران در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۲ اساسنامه را امضا کرده، اما هنوز تصویب آن را در دستور کار مجلس قرار نداده است. تا مارچ ۲۰۱۶ تعداد کشورهای عضو این نهاد به ۱۲۴ کشور رسیده است. ۳۱ کشور دیگر هم اساسنامه رم را امضا کرده‌اند اما هنوز به تصویب مجالس قانون گزاری خود نرسانده‌اند. کشورهای مهمی چون آمریکا ، روسیه و چین   (۳ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل) و هند (دومین کشور پر جمعیت جهان) از منتقدان این دادگاه بوده و به آن نپیوسته‌اند. وظیفه اصلی دیوان بین‌المللی کیفری محاکمه افرادی است که به ارتکاب جنایات جنگی، جرائم علیه بشریت یا جنایات علیه صلح متهم شده‌اند، بدون توجه به ملیت یا موقعیت آن‌ها. این دیوان همچنین اقدام به تحقیقات پیشینه و جمع‌آوری شواهد می‌کند تا جنایات بین‌المللی را پیگیری کند و از اجرای عدالت بین‌المللی اطمینان حاصل نماید. به علاوه، دیوان می‌تواند به ارائه مشاوره‌های حقوقی، برگزاری برنامه‌های آموزشی و همکاری با دولت‌ها برای اجرای قوانین بین‌المللی کیفری بپردازد. با این حال، برخی از کشورهای بزرگ مانند ایالات متحده، روسیه، چین، هند، ایران، پاکستان و اسرائیل به عضویت این دیوان نپیوسته‌اند. دلایل مختلفی برای عدم عضویت برخی کشورها وجود دارد، از جمله نگرانی‌های امنیتی، مخالفت با محدودیت‌های احتمالی در استقلال ملی و نگرانی از محاکمه مقامات دولتی. دیوان بین‌المللی کیفری دارای ارکان مختلفی است که وظایف و فعالیت‌های خود را از طریق آن‌ها انجام می‌دهد. این ارکان شامل دیوان قضات که مسئول رسیدگی به پرونده‌ها هستند، دادستانی که مسئول تحقیقات و جمع‌آوری شواهد است، و بخش دفاعی که به حق دفاع متهمان پرداخته و امکان انتخاب وکیل را برای آن‌ها فراهم می‌آورد. همچنین، اداره کمکی که وظایف پشتیبانی فنی و مالی را بر عهده دارد، از دیگر ارکان این دیوان به شمار می‌رود بر اساس مقررات دیوان، این نهاد شامل ۱۸ قاضی است که به مدت ۱۲ سال خدمت می‌کنند و می‌توانند دوباره منصوب شوند. این قضات وظیفه دارند تا به پرونده‌های مختلف رسیدگی کنند و حکم صادر نمایند. تفاوت دیوان بین‌المللی کیفری و دیوان بین‌المللی دادگستری دیوان بین‌المللی کیفری (ICC) و دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) از نظر وظایف و صلاحیت‌ها تفاوت‌های عمده‌ای دارند. دیوان بین‌المللی کیفری مسئول محاکمه افراد متهم به جنایات بین‌المللی است، در حالی که دیواند بین‌المللی دادگستری عمدتاً به حل اختلافات بین دولت‌ها و تفسیر قوانین بین‌المللی پرداخته و در مسائل مختلفی چون مرزها و حقوق دولت‌ها تصمیم‌گیری می‌کند.  با این حال این دیوان به طور مشخص علیه افراد طرح دعوی می کند و بر خلاف دیوان بین المللی دادگستری (دادگاه لاهه) که طرف حساب آن دولت هاست، مشخصا بر روی اشخاص و در مورد ارتکاب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت وارد عمل می شود. در نهایت، دیوان بین‌المللی کیفری به عنوان یک نهاد جهانی مهم در راستای تقویت عدالت بین‌المللی و پیشگیری از جرائم جدی، نقش حیاتی در اجرای حقوق بشر و مبارزه با جنایات جنگی ایفا می‌کند، اگرچه چالش‌هایی در مسیر اجرای احکام آن، به ویژه در خصوص کشورهایی که عضو دیوان نیستند، وجود دارد. با توجه به وظایف ، مسولیت ها و چالش های که در بالا ذکر گردیده است ،دیده شود سرنوشت حکم بازداشت مقامات اسراییلی و یک مقام حماس چی خواهد شد ،آیا این حکم اجرا خواهد شد یا خیر .به این پرسش گزر زمان پاسخ خواهد داد. جواد رسولی

Farsi, اول, جهان

صدور حکم جلب برای مقامات اسرائیلی و رهبر حماس از سوی دیوان کیفری بین‌المللی

دیوان کیفری بین‌المللی اخیراً حکم جلب برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، و محمد ضیف، فرمانده نظامی حماس، صادر کرده است. این احکام به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت صادر شده و واکنش‌های متعددی در سطح جهانی به دنبال داشته است. اسرائیل و ایالات متحده آمریکا با صدور این احکام مخالفت کرده و آن را محکوم کرده‌اند. دفتر نخست‌وزیر اسرائیل تصمیم دیوان را «یهودستیزانه» توصیف کرده و آن را غیرقابل قبول خوانده است.  آمریکا، در واکنش به این حکم آن را خجالت‌ آوردانسته و اظهار کرد که ایالات متحده آمریکا همواره در کنار اسرائیل خواهد ماند و نمی‌تواند حماس و اسرائیل را یکسان بداند. سخنگوی کاخ سفید نیز اعلام کرد که آمریکا به‌طور کلی این تصمیم را رد می‌کند. در مقابل، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای دیگر، از جمله کانادا، به اجرای حکم دیوان تأکید کرده‌اند. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، حکم دیوان را «غیر‌سیاسی» دانسته و بر لزوم اجرای آن تأکید کرده است. وی تصریح کرد که این حکم باید محترم شمرده شود و برای تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا الزام‌آور است. همچنین، جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا، اعلام کرده که کشورش به تمامی احکام صادر شده توسط دادگاه‌های بین‌المللی احترام می‌گذارد و از قوانین بین‌المللی پیروی خواهد کرد. در حالی که حکم جلب برای محمد ضیف صادر شده است، لازم به ذکر است که چندی پیش ارتش اسرائیل اعلام کرده بود که او در یک حمله هوایی در غزه کشته شده است. بنابراین، به نظر می‌رسد که اجرایی شدن این حکم در خصوص ضیف عملاً غیرممکن باشد. این حکم‌ها در حالی صادر می‌شوند که اسرائیل و آمریکا هر دو اعضای دیوان کیفری بین‌المللی نیستند و این مسئله می‌تواند مانعی برای اجرای این احکام باشد. اما کشورهای عضو دیوان اکنون باید تصمیم بگیرند که آیا این احکام را عملی خواهند کرد یا خیر. در نهایت، این حکم‌ها، مشابه حکم جلبی که یک سال پیش برای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، صادر شد، به چالشی بین‌المللی تبدیل شده است. در حالی که پوتین پس از صدور حکم جلب، همچنان به سفرهای خارجی خود ادامه داده است، باید دید که واکنش‌های بین‌المللی به این حکم‌ها چه نتیجه‌ای خواهد داشت. جواد رسولی

Farsi, تحلیل و گزارش, جهان

تغییرات قابل توجه در نگاه اوکراینی‌ها به جنگ و صلح

در حالی که جنگ در اوکراین به مرحله‌ای پیچیده و فرسایشی رسیده است، نظرسنجی بنیاد اطلاعات و آمار گالوپ نشان‌دهنده تغییرات چشمگیری در نگرش مردم این کشور نسبت به ادامه جنگ و راه‌های دستیابی به صلح است. طبق آخرین گزارش منتشرشده از سوی گالوپ در تاریخ بیستم نوامبر ۲۰۲۴، دست‌کم بیش از نیمی از مردم اوکراین خواستار پایان جنگ از طریق مذاکره با روسیه هستند. این تغییر نگرش، به وضوح نمایانگر روند نزولی روحیه‌ی مقاومت در برابر روسیه و افزایش تمایل به گفت‌وگوهای سیاسی برای دستیابی به صلح است. براساس این نظرسنجی، میزان حمایت از ادامه جنگ در برابر روسیه به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. در سال ۲۰۲۲، بیش از ۷۰ درصد از اوکراینی‌ها به جنگ ادامه دادن را مطلوب می‌دانستند، اما در سال ۲۰۲۴ این رقم به کمتر از ۴۰ درصد کاهش یافته است. این تغییر نگرش، احتمالاً نشان‌دهنده‌ی خستگی عمومی و احساس بی‌نتیجه بودن در جبهه‌های جنگ است. شاید بتوان این روند را به طور خاص به چالش‌های فراوانی که جنگ برای مردم اوکراین به همراه داشته است نسبت داد؛ جنگی که نه تنها هزینه‌های انسانی سنگینی بر دوش اوکراینی‌ها گذاشته، بلکه خسارات اقتصادی و اجتماعی غیرقابل جبران نیز به دنبال داشته است. این در حالی است که بسیاری از مناطق شرقی و جنوبی اوکراین، که زمانی جزو خاک این کشور به حساب می‌آمدند، اکنون در دست نیروهای روسی هستند و جبهه‌های جنگ به بن‌بست رسیده‌اند. با این حال ،حمایت از مذاکرات و پایان جنگ از طریق راه‌های دیپلماتیک به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. طبق نتایج نظرسنجی، از سال ۲۰۲۲ که تنها ۲۰ درصد از مردم اوکراین از مذاکرات حمایت می‌کردند، این رقم در سال ۲۰۲۴ به ۵۲ درصد رسیده است. این افزایش ناگهانی حمایت از مذاکره، به‌ویژه در میان شهروندانی که از طولانی‌شدن جنگ و پیامدهای آن رنج می‌برند، قابل توجه است. تغییر این گرایش به‌ویژه در شرایطی که جنگ به یک بحران تمام‌عیار تبدیل شده، قابل درک است. میلیون‌ها نفر آواره شده‌اند، هزاران نفر جان خود را از دست داده‌اند، و زندگی روزمره مردم تحت تاثیر بمباران‌ها، محاصره‌ها و خشونت‌ها قرار گرفته است. در چنین شرایطی، ایده‌ی مذاکره و دستیابی به صلح به نظر می‌رسد که برای بسیاری از اوکراینی‌ها به عنوان یک گزینه‌ی محتمل‌تر از ادامه جنگ و کشته‌شدن بیشتر افراد مطرح شده است. نکته جالب دیگر در این نظرسنجی، انتخاب میانجی‌گران صلح از سوی مردم اوکراین است. اکثریت مردم به اتحادیه اروپا و بریتانیا به‌عنوان میانجی‌گرانی برای مذاکرات با روسیه تمایل نشان داده‌اند. این انتخاب، ممکن است به دلیل اطمینان بیشتر مردم اوکراین به کشورهای غربی و تمایل به حفظ روابط با اتحادیه اروپا باشد، که به نظر می‌رسد گزینه‌ای امن‌تر و مؤثرتر برای نظارت بر روند صلح و حفظ تمامیت ارضی اوکراین است. بنابراین ،چندین عامل می‌توانند به این تغییر نگرش در میان مردم اوکراین کمک کرده باشند. یکی از این عوامل، پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا است که می‌تواند به تغییر سیاست‌های ایالات متحده در قبال جنگ اوکراین و روسیه منجر شود. ترامپ در دوره‌های گذشته از سیاست‌های ضد جنگ و ضد مداخله در امور کشورهای خارجی حمایت کرده است و این احتمال وجود دارد که او به رویکردهایی متفاوت در برابر بحران اوکراین دست بزند. از سوی دیگر، شکست‌های نظامی در جبهه‌های شرقی اوکراین و از دست رفتن بخش‌هایی از خاک کشور نیز باعث شده تا مردم اوکراین به این واقعیت تلخ پی ببرند که پیروزی نظامی کامل و بازپس‌گیری همه اراضی تحت کنترل روسیه، شاید دست‌یافتنی نباشد. این وضعیت ممکن است مردم را به این نتیجه رسانده باشد که تنها راه باقی‌مانده برای پایان دادن به جنگ، مذاکره و توافق با روسیه است. در نهایت، این تغییرات در نگرش مردم اوکراین نسبت به جنگ و صلح، نمایانگر شرایط پیچیده و دشوار جنگی است که وارد مرحله‌ای طولانی و فرسایشی شده است. با کاهش حمایت از ادامه جنگ و افزایش تمایل به مذاکرات سیاسی، اوکراینی‌ها به‌ویژه به دنبال یک راه حل مسالمت‌آمیز و پایدار برای بحران خود هستند. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است شاهد تغییرات عمده‌ای در سیاست‌های داخلی اوکراین و همچنین در رویکردهای بین‌المللی در قبال جنگ اوکراین باشیم. از ۲۴ فبروری ۲۰۲۲(۵ حوت ۱۴۰۰) که روسیه عملیات نظامی ویژه را در اوکراین آغاز کرد تا به امروز سه‌شنبه ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴ (اول قوس ۱۴۰۳) دقیقاً ۱۰۰۲ روز می‌گذرد. طبق گزارش رسانه ها از  آغاز جنگ تا کنون، آمریکا حدود ۸۸ میلیارد دالر کمک شامل کمک‌های نظامی، مالی و بشردوستانه به اوکراین اختصاص داده‌است. از این مبلغ، حدود ۴۳ میلیارد یورو (تقریباً معادل ۴۷ میلیارد دالر) به کمک‌های نظامی از  جمله تسلیحات پیشرفته، تانک‌ها و سیستم‌های دفاع هوایی اختصاص یافته‌است. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو خود مجموعاً حدود ۱۳۳ میلیارد دالر کمک مالی، نظامی، بشردوستانه و بازسازی ارائه کرده‌اند. این کمک‌ها شامل ۴۷ میلیارد دالر کمک نظامی و ۶۵ میلیارد دالر کمک مالی و بشردوستانه بوده‌است. همچنین، بسته‌هایی به ارزش ۵۰ میلیارد دالر برای بازسازی و حمایت‌های آینده تعهد شده‌است. در مجموع کشورهای غربی تا کنون که نزدیک به سه سال از این بحران می‌گذرد، بیش از ۲۰۰ میلیارد دالر در قالب کمک‌های نظامی، مالی و بشردوستانه به اوکراین ارائه کرده‌اند. جواد رسولی

Farsi, اول, تحلیل و گزارش

افغانستان و چالش بودجه مسدودشده برای تغییرات اقلیمی

افغانستان که یکی از آسیب‌پذیرترین کشورهای جهان در برابر تغییرات اقلیمی است، در سال‌های اخیر با بحران‌های شدیدی از جمله خشکسالی، سیلاب‌های مرگبار، و کمبود منابع آبی مواجه بوده است. با این وجود، مشکلات سیاسی ناشی از تسلط طالبان باعث شده تا دسترسی این کشور به بودجه‌های اقلیمی بین‌المللی مسدود شود. سازمان ملل متحد در تلاش است تا حدود ۱۹ میلیون دلار از بودجه اقلیمی مسدودشده را برای کمک به افغانستان آزاد کند، بدون آنکه این بودجه به طور مستقیم در اختیار طالبان قرار گیرد. دیک ترنچارد، مسئول اداره غذا و زراعت ملل متحد در افغانستان، اظهار داشت: “هیچ تردیدی در زمینه تأثیر تغییر اقلیم در افغانستان وجود ندارد. شما در هر گوشه این کشور، پیامدهای آن را می‌بینید.” دو برنامه کلیدی از سوی سازمان ملل پیشنهاد شده است: 1. اداره غذا و زراعت ملل متحد خواستار ۱۰ میلیون دلار برای پروژه‌های مدیریت منابع طبیعی مانند جنگل‌ها، علفچرها، و منابع آبی در چهار ولایت افغانستان شده است. 2. برنامه توسعه ملل متحد پیشنهاد ۸.۹ میلیون دلار برای بهبود وضعیت معیشت جوامع روستایی آسیب‌دیده از تغییر اقلیم ارائه کرده و در صورت موفقیت، پروژه‌ای دیگر به ارزش ۲۰ میلیون دلار را مطرح خواهد کرد. نماینده برنامه توسعه ملل متحد، استفن رودریکوز، تأکید کرده است که این بودجه‌ها از طریق طالبان مصرف نخواهد شد و این سازمان با نهادهای تمویل‌کننده بین‌المللی در حال مذاکره برای تأمین منابع است. از آنجایی که حکومت طالبان هنوز از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است، همکاری‌های مستقیم بین‌المللی برای اجرای پروژه‌های اقلیمی امکان‌پذیر نبوده است. در این میان، سیلاب‌های شدید سه سال گذشته جان صدها نفر را گرفته و هزاران هکتار زمین زراعی را تخریب کرده است، در حالی که خشکسالی نیز وضعیت معیشتی میلیون‌ها نفر را وخیم‌تر کرده است. پیشنهادهای سازمان ملل برای آزادسازی بودجه اقلیمی افغانستان، ابتدا باید توسط برنامه جهانی محیط زیست این سازمان تأیید شود و سپس به شورای ۳۲ عضوی آن ارائه گردد. با توجه به وخامت اوضاع، اقدامات فوری و حمایت بین‌المللی می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر مقابله با بحران‌های اقلیمی در این کشور داشته باشد. حامیه نادری

Farsi, افغانستان, اول, پنجم

تغییر نظام آموزشی افغانستان؛ ابزار طالبان برای تحمیل ایدئولوژی

سه سال پس از تسلط طالبان، نظام آموزشی افغانستان به ابزاری برای تحمیل باورهای سخت‌گیرانه این گروه تبدیل شده است. گزارش سازمان حقوق بشری “رواداری” نشان می‌دهد که طالبان با اعمال تغییرات سازمان‌یافته، مضامین حیاتی مانند حقوق بشر، تعلیمات مدنی، و علوم اجتماعی را از برنامه درسی حذف کرده‌اند و جایگزین آن‌ها را مضامین مرتبط با ایدئولوژی خود قرار داده‌اند. در این میان، محرومیت عمدی دختران و زنان از تحصیل، یکی از برجسته‌ترین اقدامات طالبان بوده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که طالبان با صدور بیش از ۷۰ فرمان، آزادی‌های زنان را به‌شدت محدود کرده‌اند. این محدودیت‌ها شامل منع تحصیل، کار، و حتی دسترسی به خدمات بهداشتی می‌شود. این اقدامات نه‌تنها زنان و دختران را از حق تحصیل بازداشته، بلکه تنوع مذهبی و فکری را نیز در مناطق مختلف افغانستان سرکوب کرده است. برای مثال، در مناطق شیعه‌نشین، تمامی مضامین فقه جعفری از مکاتب حذف و جایگزین آن‌ها فقه حنفی شده است. در دانشگاه‌ها نیز، تعداد واحدهای درسی مرتبط با موضوعات دینی مانند “امارت‌شناسی” و “نظام اجتماعی اسلام” چندین برابر افزایش یافته است. طالبان همچنین کتابخانه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را تفتیش کرده و کتاب‌هایی که به موضوعاتی مانند حقوق زنان، دموکراسی، و تنوع مذهبی پرداخته‌اند، جمع‌آوری کرده‌اند. این اقدامات نشان از تلاش سیستماتیک طالبان برای کنترل افکار عمومی و تربیت نسل جدیدی بر پایه ایدئولوژی خود دارد. پیامدهای این سیاست‌ها فراتر از آموزش است. زنان و دختران محروم از تحصیل، اکنون با مشکلات روانی و اجتماعی بی‌سابقه‌ای مانند افزایش خشونت خانوادگی، ازدواج‌های اجباری، و حتی خودکشی روبرو هستند. نبود قوانین شفاف و اعمال تصمیمات سلیقه‌ای طالبان، نظام آموزشی افغانستان را به هرج‌ومرج کشانده است. تغییرات اعمال‌شده در نصاب درسی و فضای آموزشی نشان می‌دهد که طالبان به‌دنبال حذف آگاهی و جایگزینی آن با اطاعت کورکورانه هستند؛ آینده‌ای که استقلال فکری و فرهنگی یک ملت را تهدید می‌کند. جواد رسولی

Scroll to Top