پس از تسلط طالبان بر افغانستان در آگست سال 2021، محدودیتهای شدیدی بر حقوق و آزادیهای زنان اعمال شده است. این محدودیتها، که تحت عنوان آپارتاید جنسیتی شناخته میشوند، شامل ممنوعیتهای گستردهای در زمینههای آموزشی، شغلی، و اجتماعی میباشند. این مقاله به بررسی آپارتاید جنسیتی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان میپردازد و شامل بررسی محدودیتهای اعمالشده بر زنان، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این سیاستها، و پیشنهاداتی به سازمان ملل برای بهبود وضعیت میباشد. این بررسی هم از بعد اسلامی و هم از منظر حقوق بشری و اسناد بینالمللی صورت گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که سیاستهای طالبان تاثیرات منفی عمیقی بر زنان و جامعه افغانستان داشته است و نیازمند اقدام فوری از سوی جامعه بینالمللی است.
اصطلاح «آپارتاید » به معنای «جداسازی» است. آپارتاید نام سیستمی بود که بعد از جنگ جهانی دوم در آفریقای جنوبی حاکم شد و تا دهه ۹۰ ادامه داشت. در این سیستم حقوق افراد جامعه براساس رنگ پوست آنها طبقهبندی شده بود که بیشترین مزایا و حقوق به سفید پوستان تعلق داشت و در مرحله بعدی رنگین پوستها و سیاهپوستان قرار داشتند. آپارتاید جنسیتی در سال ۱۹۷۳ از سوی سازمان ملل متحد غیرقانونی اعلام شد. بر اساس کنوانسیون آپارتاید که در این سال تصویب شد، آپارتاید، به اقدامات غیر قانونی گفته میشود که در پی جداسازی نژادی و تبعیض انجام میشوند. در حال حاضر این اصطلاح بار سیاسی بسیار ویژهای دارد و برای توصیف شرایطی که تبعیضهای گسترده و غیرانسانی اعمال میشود به کار می رود.
محدودیتهای اعمالشده بر زنان:
زنان از دسترسی به دانشگاهها و موسسات آموزشی عالی محروم شدهاند. این امر باعث میشود که زنان نتوانند در رشتههای تخصصی تحصیل کرده و مهارتهای لازم برای شغلهای حرفهای را کسب کنند در مواردی که زنان اجازه تحصیل دارند، انتخاب رشتههای محدود و بهخصوصی به آنها تحمیل میشود که اغلب شامل رشتههای غیرعملی و غیرحرفهای است.
زنان در بخش خصوصی نیز با محدودیتهای زیادی مواجه هستند و بسیاری از کارفرمایان از استخدام زنان خودداری میکنند. زنان تنها در مشاغل محدودی مانند خیاطی، و صنایع دستی مجاز به کار هستند که این مشاغل اغلب درآمد کمی دارند و امنیت شغلی پایینی دارند.
زنان بدون همراهی یک محرم مرد مجاز به سفر نیستند. این محدودیت باعث میشود که زنان نتوانند به تنهایی به محل کار، دانشگاه، یا حتا برای خرید روزمره بروند.
زنان از مشارکت در فعالیتهای سیاسی و مدنی منع شدهاند. آنها نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند، به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور یابند، یا در سازمانهای مدنی و سیاسی فعالیت کنند. این در حالیست که زنان موظف به رعایت حجاب کامل هستند و عدم رعایت این قانون با مجازاتهای سختی مواجه است ممنوعیت فعالیتهای فرهنگی: زنان از شرکت در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی مانند موسیقی، رقص، و تئاتر منع شدهاند چون طالبان تفسیرهای سختگیرانهای از قوانین شریعت اعمال میکنند که باعث میشود زنان از بسیاری از حقوق خود محروم شوند.
پیامدها
آپارتاید جنسیتی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان پیامدهای منفی گستردهای بر زنان و جامعه افغانستان داشته است. این پیامدها را میتوان در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشری مورد بررسی قرار داد:
پیامدهای اقتصادی:
افزایش فقر و بیکاری: محدودیتهای شغلی و آموزشی بر زنان باعث افزایش بیکاری و فقر در میان زنان شده است. بسیاری از خانوادهها که به درآمد زنان وابسته بودند، اکنون با فقر شدیدتری مواجه هستند.
کاهش تولید ناخالص داخلی: کاهش مشارکت زنان در نیروی کار باعث کاهش تولید ناخالص داخلی کشور شده و رشد اقتصادی را کند کرده است.
ناتوانی در توسعه پایدار: عدم توانمندی زنان در مشارکت اقتصادی منجر به عدم توانایی جامعه در دستیابی به توسعه پایدار شده است.
پیامدهای اجتماعی
افزایش نابرابری جنسیتی: محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی اعمالشده بر زنان باعث افزایش نابرابری جنسیتی در جامعه شده و فرصتهای مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی را کاهش داده است.
انزوای اجتماعی زنان: محدودیتهای حرکتی و اجتماعی باعث انزوای زنان از جامعه شده و فرصتهای تعامل و مشارکت اجتماعی را از آنها گرفته است.
افزایش خشونت و تبعیض: نابرابری جنسیتی و محدودیتهای اعمالشده بر زنان، به افزایش خشونتهای خانگی و تبعیض علیه زنان دامن زده است.
پیامدهای حقوق بشری
نقض حقوق بشر: محدودیتهای طالبان بر زنان نقض آشکار حقوق بشر است. زنان از حقوق اولیه خود مانند حق آموزش، حق کار و حق مشارکت در زندگی اجتماعی محروم شدهاند.
کاهش حمایتهای بینالمللی: بهرسمیتشناسی طالبان میتواند به کاهش حمایتهای بینالمللی از حقوق زنان و کاهش فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر طالبان منجر شود.
نتیجهگیری
آپارتاید جنسیتی اعمالشده توسط طالبان در افغانستان تأثیرات عمیق و گستردهای بر زندگی زنان و جامعه دارد. این سیاستها نه تنها حقوق اولیه زنان را نقض میکند، بلکه به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور نیز آسیب میزند. در این راستا، نتایج کلیدی این تحقیق به شرح زیر است:
نقض حقوق بشر: محدودیتهای طالبان بر زنان نقض آشکار حقوق بشر است، به ویژه در زمینههای آموزشی، شغلی و اجتماعی. این محدودیتها با اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان مغایرت دارد.
تضاد با اصول اسلامی: تفسیرهای سختگیرانه طالبان از آموزههای اسلامی منجر به نقض حقوق زنان شده است. در حالی که آموزههای اسلامی بر تحصیل، کار و مشارکت اجتماعی زنان تأکید دارد، طالبان با تفسیر نادرست این آموزهها زنان را از حقوقشان محروم کردهاند.
تأثیرات اقتصادی منفی: محدودیتهای شغلی و آموزشی بر زنان، اقتصاد افغانستان را تحت تأثیر منفی قرار داده است. کاهش مشارکت زنان در نیروی کار و افزایش نرخ بیکاری و فقر از جمله نتایج این محدودیتهاست.
افزایش نابرابری جنسیتی: محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی اعمالشده بر زنان باعث افزایش نابرابریهای جنسیتی در جامعه شده است. این وضعیت توانایی جامعه در دستیابی به توسعه پایدار را کاهش داده و باعث افزایش خشونت و تبعیض علیه زنان شده است.
نیاز به اقدام فوری بینالمللی: برای بهبود وضعیت زنان در افغانستان، نیاز به اقدامات فوری و هماهنگ از سوی جامعه بینالمللی وجود دارد. سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی باید فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بیشتری بر طالبان وارد کرده و از سازمانهای حقوق زنان و جامعه مدنی در افغانستان حمایت کنند.
در نتیجه، آپارتاید جنسیتی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان یک بحران انسانی و حقوق بشری است که نیازمند توجه و اقدام فوری جامعه بینالمللی است. با اجرای پیشنهادات مطرحشده، سازمان ملل میتواند نقش موثری در بهبود وضعیت زنان در افغانستان و کاهش تأثیرات منفی این سیاستها داشته باشد. از دیدگاه اسلامی نیز، احترام به حقوق و آزادیهای زنان در چارچوب شریعت امری ضروری است که طالبان باید آن را مدنظر قرار دهند.
حامیه نادری