Search
Close this search box.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

1974333_929
رخدادهای پسین؛ زنگ خطر تازه برای مهاجران افغانستانی در پاکستان!
استاد-مزاری
نگاهی به زندگی و کارنامه‌های عبدالعلی مزاری
35_3_0
کودک‌همسری در افغانستان؛ سنت یا فاجعه؟

امانوئل کانت و اخلاق

نویسنده: خالد نورا

کانت فیلسوف سرشناس اهل جرمنیِ، در عصر روشن‌گری(قرن ۱۸) است. کانت کارساز در فلسفه جدید بود. او یکی از فیلسوفان کلیدی عصر روشن‌گری است و فلسفه‌ی وی از اندیشه‌های چیره بر نیمه‌ی نخست سده‌ی نوزدهم است. امانوئل کانت، زاده ۲۲ اِپریل ۱۷۲۴ در شهر کونیگسبرگ، پادشاهی پروس (کالینینگراد کنونی در روسیه) است. در مورد بیوگرافی کانت، صحبت جالبی وجود ندارد، چون زندگیِ، منظم و یک‌نواختی داشت. بعد از اتمام دوره‌ی تحصیل، استاد دانش‌گاه شد و تا آخر عمر مشغول تدریس بود. هرگز به مسافرت نرفت، ازدواج نکرد و هیچ اتفاق دراماتیکی در زندگی‌اش رخ نداد. هر روز صبح بعد از پیاده رویی و خوردن صبحانه، اگر تدریس نمی‌کرد، تا شب به کار نوشتن مشغول می‌شد. کانت از یک خانواده‌ی مذهبیِ مسیحی بود و خودش نیز پیرو مذهب پروتستان (پروتستان در زبان فرانسه به معنی معترض و مخالف سرسخت است و به این دلیل به پیروان این مذهب دینی پروتستانیسم نیز گفته می‌شود که آن‌ها در مقابل شماری از قوانین کلیسای کاتولیک روم ایستادند) بود. او به هیچ وجه، فیلسوفِ مذهب ستیزی نبود و فلسفه را با مذهب قاطعی نمی‌کرد، به نظر او ایمان و منطق دو مبحث مجزا بودند، که در هم آمیختن آنها، کار اشتباهی بود، برای همین فلسفه اخلاق را بر پایه منطق بنا کرد، نه مذهب. به‌طور کلی در فلسفه اخلاق دو مکتب وجود دارد، اخلاقِ وظیفه ‌گرا و اخلاقِ غایت‌ گرا. فلسفه اخلاق کانت وظیفه‌ گراست. کانت می‌گوید، یک انسان وظیفه دارد، تا عمل اخلاقی درست را انجام دهد. از نظر او شرایط محیطی و نتایج یک عمل، ربطی به اخلاقی بودن و اخلاقی نبودن آن عمل ندارند. فارغ از تمام پیامدها، هر عملی، در نفس خودش یا خوب است یا بد. اما در اخلاق غایت‌ گرا، این موضوع برعکس است. طبق اخلاق غایت‌ گرا، نتایج و پیامدهای عمل انسان، در تعیین اخلاقی بودن یا غیر اخلاقی بودنِ عمل موثراند. در فلسفه اخلاق کانت دروغ به طور قطعی یک عمل غیر اخلاقی است، در حالی که، اخلاق غایت‌گرا می‌گوید، باید تمام جوانب دروغ را بررسی کرد و اگر به ضرر کسی نباشد، نمی‌توان به آن عمل غیر اخلاقی گفت. به‌طور مثال، دروغ‌های مصلحتی که در بین مردم شایع است و معمولاً به ضرر کسی تمام نمی‌شود، طبق اخلاق غایت‌ گرا نمی‌توان به آن عملِ غیر اخلاقی گفت.

کانت می‌گوید، وظیفه انسان این است، که عمل خوب را انجام دهد، و از بدی بپرهیزد. چون درون او، یک شعور منطقی و عقلانی برای شناخت خوبی و بدی وجود دارد.

ابن دستگاه‌ِ فکری، در سایر موجودات وجود ندارد، چون آن‌ها بر اساس غریضه خودشان رفتار می‌کنند، اما چون انسان، توانایی تشخیص خوب و بد را از یک‌دیگر دارد، پس وظیفه دارد تا اخلاقی و‌ درست زندگی‌ کند، حتی اگر قرار باشد، گاهی بر خلاف غرایضش رفتار کند. شاید سوالی مطرح شود، که از کجا باید بدانیم، یک عمل اخلاقی است یا نه؟ کانت می‌گوید، عمل‌ مورد نظر را، برای شناسایی خوب از بد، ابتدا به همه مردم دنیا تامین بدهید. مثلاً، متعلمی که تقلب می‌کند، ممکن است فکر کند، که با این کار به کسی ضرری نمی‌رساند، یا نمره شخصی که او در حال تقلب از برگه امتحانش است، کم نمی‌شود، اما اگر فعلِ تقلب را به همه مردم دنیا تامین بدهیم، طبعاً که آن دنیا، دنیای، خوبی نخواهد بود. نمره‌ها و جوایز دیگر بی‌معنا می‌شوند، تلاش، برای انسان‌ها بی‌معنا شده و شایسته سالاری مفهومش را از دست می‌دهد، پس تقلب کردن هم مانند دروغ گفتن، در ذات خودش، عملی بد است و نباید انجام داده شود.

اما کانت از این هم بالاتر می‌رود و می‌گوید، برای این که عملی درست و اخلاقی باشد، به نیت و انگیزه انسان هم بسته‌گی دارد. انگیزه‌ی انسان از عمل درست، صرفاً باید عمل درست باشد، هر نوع انگیزهِ، دیگری، عمل انسان را غیر اخلاقی می‌کند. مثلاً به کسی کمک می‌کنید با این انگیزه که عکس‌های‌تان در فضای مجازی منتشر شود و اسم و رسمی بر هم بزنید، این کار شما از دید اخلاق وظیفه‌ گرا کاملاً غیر اخلاقی است، حتا اگر با این کار به کسی کمک کرده باشید. اخلاق وظیفه ‌گرا حکم می‌کند، تا فقط به دلیل انسان بودن و کمک کردن به کسی با او هم‌کاری کنید، هر نیت دیگری، عمل‌ را، غیر اخلاقی می‌کند. یعنی انگیزه از کمک کردن باید، فقط و فقط نیت درست باشد. با یک نتیجه گیری کلی، خواهیم فهمید، که فلسفه اخلاق کانت، به تعبیرِ امروزی، بسیار خشک و سخت‌گیرانه است. طبق اخلاق وظیفه‌گرا، اکثریت کارهای انسان، اخلاقی نیست، چون نیت و انگیزه درست نیست. در باب مذهب، انسان‌ها به بهشت و جهنم معتقدند، وقتی کار خوبی می‌کنند، به طور آگاه یا ناخودآگاه، به پاداش ابدی در بهشت فکر می‌کنند، پس از روی منفعت‌طلبی کار خیر انجام می‌دهند، جای این که کار خیر را وظیفه منطقی بپندارند، یا از ترس جهنم از بدی پرهیز می‌کنند. حالا اگر بهشت و جهنم وجود نداشته باشد، چه می‌شود؟

موضوع عارفان از این بحث جداست. آن‌ها به مرحله‌ای می‌رسند، که دیگر نه جهنم برای‌شان مهم است نه بهشت و فقط به عشق خدا درست و نیکو رفتار می‌کنند. از دیدگاه کانت حتا اعمال عارفان هم اخلاقی نیست، چرا که اگر عشق به خدا نباشد، چه می‌شود؟ انسان باید تحت هر شرایطی درست کار بودن را، وظیفه خودش بداند. از نظر کانت حتا اگر شما به کارما(هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی – مفهوم کارما، عمل‌کرد فرد در زندگی است) معتقد باشید، این مورد هم کارهای‌تان را غیر اخلاقی می‌کند. چه که با خودتان می‌گویید، از بدی پرهیز می‌کنم، چون اگر به کسی بدی کنم، این بدی به خودم بر می‌گردد، بنابر این باید خوبی کنم، تا از طرف دنیا، خوبی برگردد، که از دید کانت این هم، نوعی معامله کردن با طبیعت است و نوعی منفعت طلبی. اما اگر کارمایی وجود نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ رفتار خوب، رفتاری است، که تنها هدفش رفتار خوب باشد و‌ پرهیز از بدی، نه به انگیزه ترس، چون در این صورت هیچ عملی فایده‌ای ندارد.

ممکن است، حالا فکر کنید که کانت خیلی سخت می‌گیرد و ایده‌‌آل‌هایی که می‌گوید، انجام پذیر نیستند. باید در نظر داشت که تا قرن‌ها تفهیم می‌شد، که اگر مذهب وجود نداشته باشد، آن جامعه بی‌بند و بار می‌شود و ارزش‌های اخلاقی در آن از بین می‌روند. می‌بینیم که این موضوع کاملاً درست نیست، در بسیاری از کشورهایی که مذهب وجود ندارد، انسان‌ها به درستی رفتار می‌کنند و در بسیار از کشورهایی که مذهب در آن حکم ‌فرماست، گراف جنایات بسیار بالاست. انسان قادر است، تا درست‌کار باشد، فقط به انگیزهِ، درست کار بودن. انسان چون عقل و شعور دارد، می‌تواند بدون ترس از مجازات یا توقع گرفتن پاداش، درست و انسانی رفتار کند.

از سوی دیگر به عقیدهِ کانت، محترم شمردنِ «عزت نفس» انسان، در ارزیابی اعمال بسیار مهم و ارزنده است. همان طوری‌که هر یک از ما، در مقام انسان، دارای اهدافی مشخص در زندگی هستیم، حق نداریم تا از سایر انسان‌ها برای رسیدن به اهداف خودم، استفاده ابزاری کنیم. وقتی عزت نفس‌مان، مهم است، حق ندارم تا عزت نفس دیگران را پای‌مال کنم. شاید بگویید به یک کارگر پول می‌دهیم تا برای‌مان کار کند، آیا عزت نفسش را زیر پا کرده‌ایم تا به هدف‌ خود برسیم؟ در این مثال، باید در نظر داشت، که آن کارگر نیز هدفی دارد، که گرفتن پول از شماست و هدفش برای‌تان محترم است. اخلاق کانتی حکم می‌کند، که در هر تعاملی، همه افراد به هدف‌شان برسند. نباید برد و باخت در میان باشد، اگر به آن کارگر پولش را ندهید، از او استفاده ابزاری کرده‌اید و بر علاوه زیر پا کردنِ، عزت نفسش، عملی غیر اخلاقی و بدی انجام داده‌اید. اگر کسی قول بدهد که کاری برای‌تان انجام می‌دهد و پس از حاصل کردن مطلوب، به قولش عمل نکند، استفاده ابزاری و عملی، غیر اخلاقی انجام داده است. در واقع عزت نفس شما را، با دروغ‌گویی و منفعت طلبی، پای‌مال کرده است. با همین منطق می‌شود گفت، که اگر به کسی قول ازدواج و رابطه پای‌دار، فقط به دلیل رفع نیازهای جنسی داده شود، و بعد از به دست آمدنِ مقصود، شخص مفعول را رها کرد، این عمل از بزرگ‌ترین جنایاتی‌ست، که یک فرد می‌تواند، انجام دهد.

چون در این کار فقط، هدف فاعل برایش مهم بوده و به مفعول، فقط به عنوان یک وسیله نگاه شده، تا نیازِ شهوانی، بر‌طرف شود.

مطالب بیشتر

171732368
ترامپ: خروج تحقیرآمیز از افغانستان، بگرام را به چین سپرد
35_3_0
کودک‌همسری در افغانستان؛ سنت یا فاجعه؟
405335_874
تأثیرات احتمالی محدودیت‌های جدید سفر دولت ترامپ بر مهاجران افغان
Scroll to Top