مسأله تحریک طالبان پاکستان، در یک سال اخیر تبدیل به یک چالش سیاسی بین پاکستان و طالبان شده است. دولت پاکستان به صورت واضح، طالبان را در خصوص فعالیتهای تیتیپی در پاکستان، مسئول میداند.
به تازگی محسن نقوی وزیر امور داخله پاکستان می گوید که از طالبان در افغانستان میخواهد که تمام حلقه رهبری تحریک طالبان پاکستان بهشمول نور ولی محسود رهبر آنها را دستگیر کرده و به پاکستان تسلیم بدهد.
نقوی روز گذشته در یک کنفرانس خبری اتهام وارد کرد که رهبران تحریک طالبان پاکستان در افغانستان بهسر میبرند و از آن جا حملات بر پاکستان را طرحریزی می کنند. ما از طالبان می خواهیم که بختیار شاه، قاری عبدالله و خان لالا را بهزودترین فرصت دستگیر نماید. بهطور خاص امیر تی تی پی نور ولی محسود و قومندان عظمت الله محسود و هر تعداد دیگر رهبران تی تی پی را که در آنجا هستند بزودی بازداشت نمایند. ما خواهان روابط خوب با افغانستان هستیم و این تنها در صورتی ممکن است که آنها هم به ما دست بدهند و نگذارند که تروریستان از خاک شان بر علیه ما کار بگیرند.»
وزیر داخله پاکستان در ادامه صحبت هایش به صورت مشخص از طالبان خواسته است تا فعالیتهای تیتیپی را مهار کنند، اعضای کلیدی این گروه را به حکومت پاکستان تحویل دهند و در قسمت تامین امنیت میان مرزی با پاکستان همکار باشند و در برابر توافقات صلح متعهد باشند.
اما رهبران طالبان پس از یک تسامح سیاسی، سرانجام به صورت هماهنگ علیه پاکستان موضع صریح اختیار کردند. در این میان، ملا یعقوب سرپرست وزارت دفاع، سراجالدین حقانی سرپرست وزارت داخله و مولوی عبدالکبیر معاون سیاسی حکومت طالبان، به صورت واضح اعلان کردند که مسئله ناامنی در پاکستان یک مسأله کاملاً داخلی است و دولت پاکستان نباید بیش از این «ضعفهای» خود را به گردن طالبان بیندازد.
احتمال میرفت که این موضعگیری طالبان نیز بیش از این، تبدیل به مانور رسانهای نشود. اما سراجالدین حقانی در سفر به ولایت ارزگان بار دیگر پاکستان را متهم کرد که کمکاری و ضعفهای داخلی خود را به گردن طالبان میاندازد. در روزهای اخیر، عباس استانکزی معاون سیاسی وزارت خارجه طالبان نیز در یک گفتگوی اختصاصی با رسانهها بار دیگر به طور مفصل به اتهامات پاکستان واکنش نشان داد و در یک نگاه تقابلگرایانه راجع به سیاست دولت پاکستان مبنی بر سرکوب و نابودی کامل اعضای تیتیپی گفت: «تحریک طالبان پاکستان، متعلق به مردم پاکستان است، در پاکستان زاده شده است و در پاکستان تقویت شده است.»
از نظر اگاهان سیاسی و روابط بین الملل، عدم همکاری حکومت طالبان با اسلامآباد در زمینه مهار و کنترول تحریک طالبان پاکستان میتواند پیامدهای مختلفی به دنبال داشته باشد:
افزایش تنشها و درگیریهای مرزی: عدم همکاری ممکن است به افزایش تنشها و درگیریهای مرزی بین دو کشور منجر شود. پاکستان ممکن است اقدامات نظامی برای مهار تهدیدات در مناطق مرزی انجام دهد، که میتواند به تشدید درگیریها منجر شود.
تضعیف روابط دیپلماتیک: روابط دیپلماتیک بین پاکستان و طالبان افغانستان ممکن است به شدت تیره شود. این وضعیت میتواند باعث کاهش همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی بین دو کشور گردد.
افزایش حملات تروریستی: عدم کنترول و مهار تیتیپی توسط طالبان ممکن است به افزایش حملات تروریستی در داخل خاک پاکستان منجر شود. این موضوع میتواند به بیثباتی و ناامنی داخلی در پاکستان منجر گردد.
تحریمها و فشارهای بینالمللی: جامعه بینالمللی، به ویژه کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ، ممکن است فشارهای بیشتری بر طالبان افغانستان اعمال کنند تا به تعهدات امنیتی خود عمل کنند. این فشارها میتواند به صورت تحریمهای اقتصادی یا سیاسی ظاهر شود.
تقویت همکاریهای نظامی پاکستان با دیگر کشورها: پاکستان ممکن است برای مقابله با تهدیدات تیتیپی به دنبال تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی خود با کشورهای دیگر، مانند ایالات متحده، چین و روسیه، باشد. این همکاریها میتواند تأثیرات ژئوپلیتیکی گستردهتری در منطقه داشته باشد.
تشویق گروههای مخالف طالبان در افغانستان: عدم همکاری با پاکستان ممکن است به تشویق گروههای مخالف طالبان در داخل افغانستان منجر شود که از این فرصت برای تقویت موقعیت خود و افزایش فعالیتهای ضد طالبان استفاده کنند.
در شرایط کنونی افغانستان، تنها راه منطقی و واقعبینانه این است که حکومت طالبان، «نگرانیهای کلان امنیتی و استراتژیک» همسایگان خود را کاملاً جدی بگیرد. در قبال پاکستان نیز منطقیترین راه این است که حکومت طالبان سیاست خارجی خود را راجع به «مناقشه مرزی میان افغانستان و پاکستان»، «مبارزه با دهشت افگنی» و «تقابل سیاسی میان هند و پاکستان» به صورت واضح و مطابق منافع ملی افغانستان طراحی و اعلام کند. اگر طالبان این عقلانیت محض سیاسی را پیشه کند، بدون تردید، برای حل بحران افغانستان یک گام بزرگ تاریخی برداشته است.
حامیه نادری