دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، در جریان یک سفر رسمی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، نخست وارد عربستان سعودی شد. در این سفر، وی با مقامات سعودی چندین قرارداد به ارزش میلیاردها دلار امضا کرد.
در ادامه، آقای ترامپ با احمد شَرَع و دیگر رهبران حوزه خلیج فارس دیدار و گفتگو نمود و پس از پایان این ملاقات ، وی احمد شرع ریس جمهور موقت سوریه که سابقه فعالیت در شبکه القاعده را دارد «مردی جذاب» خطاب کرد و وعده داد که تمام تحریمهای اعمالشده بر سوریه را لغو خواهد کرد.
پس از عربستان، ترامپ راهی قطر شد و دیروز وارد این کشور گردید؛ جایی که با استقبال گرم امیر قطر مواجه شد. نکتهای که در سفر ترامپ به قطر توجه بسیاری را جلب کرد، حضور (جواهر آل ثانی) همسر امیر قطر بود که در استقبال از رئیسجمهور امریکا و هیئت همراهش نقش فعالی ایفا کرد .خانم امیر قطر در این مراسم با ترامپ دست داده و احوالپرسی کرد.
این صحنه واکنشهای فراوانی را در شبکههای اجتماعی، بهویژه از سوی زنان و فعالان افغان، برانگیخت. اکنون این پرسش در ذهن هر انسان آگاهی نقش میبندد: چگونه ممکن است که در کشوری اسلامی چون قطر، زنی با مرد نامحرم دست دهد، اما در افغانستان، حتی شنیدن صدای زن نامحرم «غیرشرعی» تلقی میشود؟
قطر از حامیان اصلی گروه طالبان است و همواره بهعنوان لابیگر قدرتمند این گروه شناخته شده. پرسش اساسی این است: چطور ممکن است کشوری که خواستگاه دین اسلام است، به زنان خود اجازه حضور در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی میدهد، اما از گروهی حمایت میکند که در افغانستان زنان را از ابتداییترین حقوق انسانی چون آموزش، کار و آزادی فردی محروم کرده است؟
اگر دست دادن زن با مرد نامحرم از نظر دینی حرام است، چگونه همسر امیر قطر، در مقابل دوربینها با یک مرد بیگانه احوالپرسی میکند؟ و اگر این کار مشکلی ندارد، چرا همان کشور از گروهی حمایت میکند که زندگی زنان افغان را به جهنم تبدیل کرده است؟
آیا اسلام در قطر با اسلام در افغانستان متفاوت است؟ آیا زنان افغان با زنان قطری تفاوتی دارند که آنان آزادانه در عرصههای مختلف جامعه حضور دارند، اما زنان افغانستان از تحصیل، کار و حتی سفر محروماند؟
اینها نمونهای از چهرهی دوگانه و سیاستزدهای است که دین را ابزاری برای منافع سیاسی و اقتصادی ساختهاند. دین را در هر جغرافیا به گونهای متفاوت تفسیر میکنند؛ در افغانستان به شکل افراطی و سرکوبگرانه، و در کشورهای عربی مانند قطر، عربستان و ترکیه با چهرهای بازتر و منعطفتر.
نکته تلخ و تأسفبار این است که کشورهایی از طالبان حمایت میکنند که خودشان حاضر نیستند نسخهای از «اسلام» را که طالبان بر مردم افغانستان تحمیل کردهاند، در کشورشان اجرا کنند. این دوگانگی نهتنها جایگاه دین را تضعیف میکند، بلکه مشروعیت حمایت آنان از گروههای افراطی را نیز زیر سؤال میبرد.
با این اوصاف، یا باید قطر و سایر کشورهای عربی صادقانه نسخه طالبان از اسلام را در سرزمین خود نیز پیاده کنند اگر آن را اسلام واقعی میدانند ، یا اینکه از حمایت این گروه دست بکشند و اجازه دهند مردم افغانستان همچون سایر جوامع اسلامی از حق زندگی آزاد، تحصیل و فعالیت برخوردار شوند.
در غیر این صورت، تاریخ این تناقض آشکار را ثبت خواهد کرد؛ که چگونه در یک کشور اسلامی، زنان در همه عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور دارند، و در کشور اسلامی دیگر، صدای زن جرم تلقی میشود، درسخواندن و سفر ممنوع است، و زندگی زیر سایه سیاه تحجر ادامه دارد.
ندیم احمدی
–