تحلیل سیاست روسیه در قبال طالبان: از تاریخ تجاوز تا مشروعیت‌سازی تروریسم

Mukhtar Negah
4 Min Read

در روزگاری که افغانستان درگیر یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر خود است، تحرکات اخیر دولت روسیه برای عادی‌سازی روابط با طالبان و حتی زمزمه‌هایی در مورد به رسمیت شناختن رسمی این گروه، باعث نگرانی جدی مردم افغانستان و تحلیلگران بین‌المللی شده است. این رویکرد روسیه نه تنها گامی در جهت بی‌ثبات‌سازی بیشتر منطقه به شمار می‌رود، بلکه زخم‌های تاریخی ملت افغانستان را دوباره تازه می‌سازد.

جای هیچ‌گونه تردیدی نیست که بدبختی و آشوب امروز افغانستان، ریشه عمیقی در تجاوز قشون سرخ شوروی در سال ۱۹۷۹ دارد؛ تجاوزی که پایه‌های ساختار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی این کشور را در هم کوبید و افغانستان را به میدان جنگ نیابتی و ویرانی تبدیل کرد. میلیون‌ها افغان در آن دوران کشته، زخمی یا آواره شدند، و تبعات آن تجاوز هنوز هم گریبان‌گیر ملت افغانستان است.

از همه دردناک‌تر، آن‌که امروز روسیه با طرح چنین سیاستی، یک‌بار دیگر دشمنی تاریخی خود را با ملت افغانستان، آن‌هم در برابر چشم جهانیان، آشکار می‌سازد. در حالی‌که هنوز خاطرات تجاوز خونین قشون سرخ از حافظه تاریخی مردم ما پاک نشده، این‌بار در چهره‌ای نو، روس‌ها با حمایت و مشروعیت‌بخشی به یک گروه تروریستی، بار دیگر به مردم ما خیانت می‌کنند.

اما آنچه فاجعه‌بارتر از گذشته است، همراهی و همسویی پنهان و گاه آشکار روسیه و ایران در سقوط نظام جمهوریت افغانستان در سال ۲۰۲۱ می‌باشد. شواهد متعدد نشان می‌دهد که طالبان با حمایت مستقیم و غیرمستقیم بازیگران منطقه‌ای، به‌ویژه ایران و روسیه، مسیر بازگشت به قدرت را هموار ساختند. این در حالی است که این دو کشور بارها در نشست‌های بین‌المللی مدعی حمایت از مردم افغانستان و مخالف با تروریسم بوده‌اند.

اکنون، با تغییر موازنه قدرت در منطقه، از جمله بحران سوریه، آغاز درگیری‌های جدی میان ایران و اسرائیل، و تحریم‌های گسترده علیه روسیه به‌دلیل جنگ اوکراین، مسکو به انزوای منطقه‌ای و بین‌المللی بی‌سابقه‌ای گرفتار شده است. در چنین شرایطی، استفاده ابزاری از گروه‌های نیابتی مانند طالبان، برای حفظ نفوذ در منطقه، از نگاه کرملین یک “فرصت استراتژیک” محسوب می‌شود.

این در حالی است که طالبان نه‌تنها یک گروه تروریستی با سابقه نقض شدید حقوق بشر، سرکوب زنان، و ایجاد فضای وحشت هستند، بلکه هیچ مشروعیت داخلی یا بین‌المللی ندارند. رویکرد روسیه در تمایل به رسمیت بخشیدن به این گروه، نه از موضع دیپلماتیک، بلکه از زاویه مصلحت‌گرایی تنگ‌نظرانه و رقابت‌های ژئوپلیتیکی سرچشمه می‌گیرد.

به رسمیت شناختن طالبان از سوی روسیه، در عمل به معنای نادیده گرفتن دهه‌ها تلاش مردم افغانستان برای دستیابی به آزادی، حقوق بشر و دموکراسی است. چنین اقدامی نه تنها امنیت منطقه را تهدید می‌کند، بلکه میراث تاریخی تجاوز شوروی را دوباره زنده کرده و مردم افغانستان را در معرض دور جدیدی از رنج، سرکوب و بی‌سرنوشتی قرار می‌دهد.

در پایان باید گفت: ملت افغانستان، که هزینه‌های سنگینی برای استقلال، آزادی و جمهوریت پرداخته‌اند، نباید بار دیگر قربانی بازی‌های سیاسی و نیابتی قدرت‌های جهانی شوند. تاریخ تجاوز، خیانت و مداخله نباید بار دیگر تکرار شود، و جهان نباید چشم بر جنایتکارانی ببندد که با نام دین و سیاست، ملتی را گروگان گرفته‌اند.

بینظیرصمیم

Share This Article