وبگاه “پایگاه” در تحقیقی درباره وضعیت زندانیان زندان ولایت تخار، گزارش هولناکی از شکنجههای غیرانسانی و رفتارهای وحشیانهی نیروهای طالبان را منتشر کرده است. این گزارش نشاندهنده شرایط اسفباری است که در زندانهای طالبان حاکم است؛ جایی که حقوق بشر بهطور سیستماتیک نقض میشود و انسانها در زیر بار خشونتهای افسارگسیخته قرار میگیرند.
در میان صدها زندانی که در این زندانها روزهای سختی را سپری میکنند، یکی از زندانیان با نام مستعار “نوروزی” پس از آزادی از زندان، روایتهای تلخ و هولناکی از شکنجهها و خشونتهای بیرحمانهای که در دوران اسارت خود در زندان استخبارات طالبان در تخار تجربه کرده است، با وبگاه “پایگاه” در میان گذاشته است. این روایتها، مرزهای تصور انسان از قساوت و بیعدالتی را درهم میشکند و نشان میدهد که چگونه انسانها در این زندانها، نه بهعنوان متهمین، بلکه بهعنوان قربانیان یک سیستم بیرحم و ظالم مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
زندان یا کشتارگاه؟
نوروزی با لحنی آرام اما تلخ میگوید: «زندان استخبارات طالبان در تخار، نه تنها دیوارهای بلند و تاریک دارد، بلکه سیاهچالهایی نیز در آن وجود دارد که زندانیان در آنجا بهطرز وحشیانهای سلاخی میشوند. خونهایی که دیوارها را رنگین کرده و تکههای گوشت انسان که در لایههای سیمی به چشم میخورد، بیشتر از یک کشتارگاه حکایت دارد تا زندانی برای متهمین.»
این توصیفات نشاندهنده سطح وحشیگریای است که در این زندانها جریان دارد. این مکانها نهتنها بهعنوان مراکز بازداشت، بلکه بهعنوان مکانی برای اجرای شکنجههای غیرانسانی و نابودی روح و جسم زندانیان عمل میکنند.
شکنجههای بیرحمانه و غیراخلاقی
یکی از هولناکترین روایتهای نوروزی مربوط به شکنجهای است که بر یکی از همزندانیهایش اعمال شده است. او با چشمانی پر از اشک میگوید: «طالبان ناخنهای یک زندانی را با انبردست کشیدند و سپس مقعد و آلت تناسلی او را با گاز سوزاندند. شدت سوختگی و درد آنقدر بود که او بارها از هوش رفت. هنوز جای زخمها بر بدنش دیده میشود و ناخنهایش هم رشد نکردهاند.»
نوروزی همچنین از شکنجههای دیگری یاد میکند که شامل ریختن آب جوش بر روی زندانیان و بریدن پوست گردن آنها با تیغ بود. او میگوید: «نالههای دردناک زندانیانی که در معرض این شکنجهها قرار میگرفتند، هنوز در گوشم طنینانداز است و نمیتوانم از ذهنم پاک کنم. این صداها و تصاویر بهطور مداوم در خواب و بیداری من حاضرند.»
از خودکشی تا بیعدالتی: واقعیتهای تلخ
در میان این روایتها، داستان زندانیای که از شدت شکنجههای پیدرپی دست به خودکشی زد، بهویژه تکاندهنده است. نوروزی میگوید: «یکی از زندانیان، بهدلیل تحملناپذیری شکنجهها، خود را از طبقه سوم ساختمان استخبارات به پایین پرتاب کرد. پاها و دندههایش شکست و مدت زیادی در بیمارستان ولایت کندز بستری بود، قبل از اینکه به کابل منتقل شود.»
این وضعیت نشان میدهد که چگونه برخی زندانیان در مواجهه با این حد از قساوت و بیعدالتی، به نقطهای میرسند که دیگر تحملشان تمام شده و حتی به خودکشی متوسل میشوند.
هتک حرمت و تحقیر روانی: بعد دیگری از خشونت
در کنار شکنجههای جسمی، هتک حرمت و تحقیر روانی نیز در زندانهای طالبان بهعنوان ابزاری برای نابودی روح زندانیان مورد استفاده قرار میگیرد. نوروزی با تلخی میگوید: «در داخل زندان، ما را با الفاظی همچون خر، سگ، گاو، خنزیر، خبیث، منافق و مرتد خطاب میکردند.»
این رفتارها، فراتر از شکنجههای جسمی، ضربات روحی عمیقی را بر زندانیان وارد میکند که آثار آن ممکن است تا پایان عمر باقی بماند.
فاتح: نمادی از خشونت افسارگسیخته
نوروزی از فردی به نام “فاتح” نام میبرد که مسئول بازجویی از زندانیان در تخار بوده است. او میگوید: «فاتح، چهرهای شبیه انسان داشت، اما در واقعیت، گرگی خونآشام بود که به هیچکس رحم نمیکرد. او هیچ اهمیتی به فریادهای درخواست رحم و عجز زندانیان نمیداد.»
این شخصیتها نمادی از خشونت و قساوتی هستند که در بطن نظام طالبان ریشه دوانده است و بدون هیچگونه مسئولیتپذیری، به جنایتهای خود ادامه میدهند.
آینده مبهم: آثار روانی و جسمی شکنجهها
پس از دو هفته، نوروزی و سایر زندانیان به کابل منتقل شدند، جایی که رفتار طالبان کمی بهبود یافت. اما به گفته نوروزی، در آن زمان دیگر چیزی از بدن آنها برای شکنجه بیشتر باقی نمانده بود. او با تلخی میگوید: «تمام توان و انرژی ما را در تخار گرفتند و تنها اسکلتهایمان را به کابل فرستادند.»
از میان افراد بازداشت شده، تنها سه نفر به دو یا سه سال زندان محکوم شدند و باقی افراد تبرئه شدند. این امر نشاندهنده بیعدالتی عمیق در نظام قضایی طالبان است. نوروزی با ناراحتی میگوید: «هیچکس پاسخگوی این شکنجههای بیرحمانه نیست و آثار روانی و جسمی این جنایات برای سالها بر ما باقی خواهد ماند.»
این داستانها، بازتابی از واقعیت تلخ زندانهای طالبان است؛ مکانی که در آن انسانیت به چالش کشیده میشود و روح و جسم زندانیان بهطور سیستماتیک نابود میشود. این جنایات، فراتر از بحثهای سیاسی و ایدئولوژیک، باید بهعنوان نقض حقوق بشر مورد توجه قرار گیرند و جامعه جهانی نباید در برابر این واقعیتها بیتفاوت بماند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید