- پس از فروپاشی نظام جمهوریت و تسلط طالبان بر افغانستان، وضعیت تمام طبقات اجتماعی به ویژه زنان افغان به شدت دچار بحران شد. این گروه با سابقه طولانی در محدود کردن حقوق و آزادیهای زنان، بار دیگر سیاستهای سختگیرانهای اعمال کرد که حقوق زنان را محدود کرده است. سازمان ملل متحد که نهادی بینالمللی با هدف حفظ صلح و امنیت جهانی است، به دلیل عملکرد خود در قبال مشکلات زنان افغان با انتقادات زیادی روبرو شده است. بسیاری بر این باورند که این سازمان در حال سفیدنمایی طالبان و مشروعیت بخشیدن به این گروه است، در حالی که مشکلات زنان افغان را نادیده میگیرد.
از زمان بازگشت طالبان به قدرت، زنان افغان از بسیاری از حقوق ابتدایی خود محروم شدهاند. ممنوعیتهای متعدد بر آموزش، اشتغال و حضور در فضاهای عمومی زندگی زنان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. با وجود این شرایط وخیم، عملکرد سازمان ملل متحد در حمایت از حقوق زنان افغان بسیار ناامیدکننده بوده است.
یکی از اصلیترین نقدها به سازمان ملل، عدم واکنش مناسب و قاطع به نقض حقوق زنان در افغانستان است. این سازمان به جای اعمال فشار بیشتر بر طالبان، به نظر میرسد که در پی مذاکره و تعامل با این گروه است. این رویکرد نه تنها مشکلات زنان را حل نکرده، بلکه به نوعی به طالبان مشروعیت بخشیده و آنها را به عنوان یک طرف مذاکرهپذیر معرفی کرده است.
یکی از نگرانیهای بزرگ در مورد عملکرد سازمان ملل، تلاش این سازمان برای نشان دادن چهرهای معتدلتر از طالبان است. این سازمان در بیانیهها و گزارشهای خود، گاهی اقدامات طالبان را به گونهای تفسیر کرده که گویا این گروه در حال تطبیق با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر است. این در حالی است که شواهد موجود نشان میدهد که طالبان همچنان به سیاستهای سرکوبگرایانه خود ادامه میدهند.
سازمان ملل در برخی موارد رویکرد نرم و مصالحهجویانه نسبت به طالبان اتخاذ کرده است. به جای فشار قاطع برای بهبود وضعیت حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، این سازمان تلاش کرده است تا از طریق مذاکره و تعامل، تغییراتی در رفتار طالبان ایجاد کند.
در برخی بیانیهها و گزارشها، سازمان ملل به نوعی اقدامات طالبان را کماهمیت جلوه داده یا با عبارات مبهم و ملایم به آنها اشاره کرده است. این موضوع میتواند به تضعیف تلاشهای بینالمللی برای حمایت از حقوق زنان افغان منجر شود.
عدم اعمال تحریمهای مؤثر و گسترده علیه طالبان به دلیل نقض حقوق بشر، از جمله حقوق زنان، یکی دیگر از موارد انتقادی است. این عدم تحریمها ممکن است به عنوان نشانهای از مشروعیتبخشی به طالبان تلقی شود.
سازمان ملل به طور کامل و دقیق به نظارت و گزارشدهی در مورد وضعیت زنان تحت حکومت طالبان نپرداخته است. این کمبود اطلاعات میتواند موجب نادیده گرفتن مشکلات جدی زنان در افغانستان شود.
عدم حمایت کافی از سازمانهای محلی زنان
سازمان ملل نتوانسته است حمایت کافی و مؤثری از سازمانها و گروههای محلی حامی حقوق زنان در افغانستان فراهم کند. این نهادها که در خط مقدم مبارزه برای حقوق زنان هستند، نیاز به حمایت بیشتری دارند تا بتوانند به فعالیتهای خود ادامه دهند.
برخی از تلاشهای سازمان ملل برای یافتن راهحلهای سیاسی ممکن است به نوعی به رسمیت شناختن طالبان و مشروعیت بخشیدن به این گروه منجر شود. این تلاشها میتواند پیام اشتباهی به جامعه جهانی و به ویژه زنان افغان ارسال کند که طالبان به عنوان یک حکومت مشروع شناخته میشود.
سازمان ملل نتوانسته است تلاشهای بینالمللی را برای اعمال فشار هماهنگ و موثر بر طالبان جهت بهبود وضعیت حقوق بشر و حقوق زنان به خوبی مدیریت کند. این کمبود هماهنگی میتواند به کاهش تاثیرگذاری تلاشها و تضعیف حمایت بینالمللی منجر شود.
فقدان یک استراتژی جامع و بلندمدت برای حمایت از حقوق زنان در افغانستان و مقابله با سیاستهای طالبان یکی دیگر از موارد انتقادی است. سازمان ملل باید استراتژیهای مشخص و بلندمدتی برای این هدف داشته باشد و به طور مداوم پیشرفت آنها را ارزیابی کند.
با توجه به شرایط بحرانی زنان افغان و عملکرد ضعیف سازمان ملل در حمایت از حقوق آنها، نیاز است تا این سازمان رویکرد خود را تغییر دهد. اعمال فشارهای بینالمللی بیشتر بر طالبان، حمایت فعالانهتر از زنان افغان و جلوگیری از سفیدنمایی این گروه، میتواند گامهای موثری در بهبود وضعیت زنان در افغانستان باشد.
سازمان ملل باید به نقش اصلی خود در حفظ و حمایت از حقوق بشر بازگردد و در برابر نقض حقوق زنان در افغانستان سکوت نکند. تنها با این رویکرد است که میتوان به بهبود شرایط زنان افغان و تحقق عدالت و حقوق بشر در این کشور امید داشت.
جواد رسولی