زن بودن جرم است؛ جهانی که به قتل زنان عادت کرده است

Mukhtar Negah
3 Min Read

گاهی آدم دلش می‌خواهد از نو تعریف کند که «جنایت» یعنی چه. آیا فقط آن است که با تفنگ و چاقو کسی را بکشی؟ یا وقتی زنی را از مدرسه، از کار، از خیابان، از صدا و تصمیم حذف می‌کنی، همان را با روش بی‌سروصداتر انجام نداده‌ای؟ این روزها، زن‌کشی فقط با خون و قتل نیست؛ با محروم‌کردن، تحقیرکردن، ساکت‌کردن هم هست.

افغانستان بعد از بازگشت طالبان، به یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های این حذف تبدیل شده. دختری که در کلاس هفتم ناگهان باید خانه‌نشین شود. زنی که شغلش را از دست می‌دهد. مادرانی که دیگر نمی‌توانند فرزندان‌شان را در پارک ببرند. و پشت همه این‌ها، قانونی نانوشته‌ای ایستاده که می‌گوید: زن، تهدید است؛ باید محدود شود.

آنچه در افغانستان می‌گذرد فقط یک سیاست داخلی نیست، یک بحران انسانی است. آپارتاید جنسیتی، فقط یک اصطلاح حقوقی برای استفاده در بیانیه‌ها نیست؛ معنایش در زندگی دختر بچه‌ای دیده می‌شود که حق آموختن ندارد، یا در بدن زنی که برای “پاکدامنی” خانواده کشته می‌شود و قاتلش آزادانه زندگی می‌کند.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هنوز در بیش از ۳۰ کشور، ختنه زنان انجام می‌شود. بریدن بدن دختران نوجوان به اسم ناموس و سنت. در مکزیک، هر روز زنان کشته می‌شوند فقط چون زن‌اند. در هندوراس، گواتمالا، السالوادور، زن بودن مساوی است با خطر مرگ. این فقط مشکل افغانستان نیست، یک زخم جهانی است.

اما آنچه تلخ‌تر است، نه فقط جنایت‌ها، بلکه عادی‌شدن آن‌هاست. زن‌کشی در بسیاری از جوامع دیگر به «خبر» تبدیل نمی‌شود، چون کسی دیگر از آن شوکه نمی‌شود. نه پلیس پیگیری می‌کند، نه قانون دفاع. خانواده‌ها هم سکوت می‌کنند؛ یا از ترس، یا از شرم، یا از یادرفته‌اند که باید حرف بزنند.

خشونت فقط آن نیست که کسی را بکشی. تحقیر مداوم، نادیده‌گرفتن، کنترل‌کردن، و محروم‌کردن از تصمیم‌گیری، همه شکل‌های بی‌صدای همان جنایت‌اند. فقط فرق‌شان این است که آثارش دیرتر دیده می‌شود، اما عمیق‌تر می‌سوزاند.

ما نمی‌توانیم ادعا کنیم جهانی عادل می‌خواهیم و در برابر زن‌ستیزی، این سکوت سازمان‌یافته جهانی، ساکت بمانیم. ختنه زنان اگر «فرهنگ» باشد، پس شکنجه هم می‌شود «رسم». قتل‌های ناموسی اگر «مسئله داخلی» باشند، پس حقوق بشر چه معنایی دارد؟

وقت آن رسیده که این بی‌عدالتی را همان‌طور که هست نام ببریم: جنایت علیه انسانیت. نه فقط در افغانستان، نه فقط در کشورهای فقیر، بلکه در ذهن و ساختارهایی که زن را تهدید می‌بینند، نه انسان.

و در این تاریکی، تنها چیزی که باقی مانده، صدای خود زنان است. آن‌ها که با وجود این همه درد، هنوز حرف می‌زنند، می‌نویسند، مقاومت می‌کنند. هنوز صدایشان خاموش نشده. و اگر ما در کنارشان نایستیم، بخشی از همان بی‌عدالتی خواهیم بود.

حامیه نادری

Share This Article